ای برادر به فدای سر تو و زینب تو

ای برادر به فدای سر تو و زینب تو
ز عطش چون گلی پژمرده چرا شد لب تو 
 
روز جا بر سر نی داری و شب جا به تنور
روز از روز تو می‌سوزم و شب از شب تو
 
گر بود کوفه اگر شام اگر بزم یزید
هرکجا می‌روی آید ز قفا زینب تو
 
از چپ و راست همه سنگ رسد بر سر من
گاه از راست همی آیم و گاه از چپ تو 
 
حال کاندر سر نی سنگ زنندت ای سر
کرده بی‌تاب مرا شورش تاب و تب تو 
 
عابدین پای پیاده بروی خار بود
زیر پای پسر سعد بود مرکب تو 
 
جودی یا تا تو شدی مادح اولاد رسول
سروران را به دل است آرزوی منصب تو
84
0
موضوعورود اهل بیت (علیهم السلام) به کوفه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزمناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا حضرت زینب (سلام الله علیها)
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبغزل
سبک پیشنهادیزبانحال,واحد سنگین,سینه زنی
زبانفارسی

حاج جواد مقدم
حاج حسن خلج
حاج نریمان پناهی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت