ای که فراز نیزه تو را آشیان شده

ای که فراز نیزه تو را آشیان شده
بنگر مرا که ناقه ی عریان مکان شده
 
حرفی که نه! اشاره ای حتی نمیکنی
از آن زمان که هم سخنت خیزران شده
 
ازبس ک سنگ خورده ای ازدست کوفیان
خون لخته از کنار لبانت روان شده
 
سنگی که میخوردبه سرت میخوردبه من
پرتابشان ببین چه قدر با نشان شده
 
شهری که پایتخت علی بوده یک زمان
حالا دگر محله ی نامردمان شده
 
ای همسفر!تو روی نی ومن به زیر نی
ازروی نی سرت به سرم سایبان شده
155
0
موضوعمناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا | ورود اهل بیت (علیهم السلام) به کوفه | ورود كاروان اسرا به شام و مجلس یزید حضرت زینب (سلام الله علیها) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریز
شاعرمحمد حسن بیات لو
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت