اشعار تخریب حرم عسکریین (علیهماالسلام) امام حسن عسکری (علیه السلام)
فریاد، "یا لَلمُسلمین" فریاد فریاد
یاران غیرتمند دین، فریاد فریاد
 
آنان که با اسلام و قرآن در نبردند
آنان که توهین بر رسول الله کردند
 
بار دگر اجداد خود را یاد کردند
در شهر "سُرَّ مَن رَأی" بیداد کردند
 
ویرانه شد با دستشان قبر دو معصوم
قبر دو معصوم همیشه بوده مظلوم
 
ویرانه شد قبر دو وجه الله ذوالمَنّ
در انفجار بمب از بیداد دشمن
 
یابن الحسن بنگر مزار مادرت را
قبر حکیمه مادر غم پرورت را
 
هم قبّه و هم قبرشان در هم فرو ریخت
گویی به فرق مسلمین، عالم فرو ریخت
 
این زشت خویان وارثان قوم فیل اند
بیچاره و پست و زبون اند و ذلیل اند
 
اینان سراسر نسل شر النّاس هستند
اینان همان قوم بنی العّباس هستند
 
در سفره ی اشغالگرها کاسه لیس اند
مزدور امریکا و عبد انگلیس اند
 
این تیره دلها دشمن الله و نور اند
کورند؛ امام خود نمی دانند؛ کورند
 
اینان نه دین دارند، نه فرهنگ دارند
سنّی و شیعه زین جماعت ننگ دارند
 
اینان همه زاییده ی امّ الفسادند
پیش از ولادت با شیاطین دست دادند
 
این قبرها را مسلمین با سرفرازی
سازند همچون کعبه از نو بازسازی
 
کعبه اگر ویرانه شد آباد شد باز
از آن قلوب اهل ایمان شاد شد باز
 
عبّاسیان قلب پیمبر را شکستند
از کینه بر قبر حسینش آب بستند
 
بیرون اگر یک چند سر از تخم کردند
حتیّ زمین آن حرم را شخم کردند
 
گردید ویران بارها زان قوم نسناس
قبر حسین و هم شهیدان، قبر عبّاس
 
آنان به ذلّت جایشان شد حفره ی خاک
اینان کشد گلدسته هاشان سر به افلاک
 
ویران اگر گردید قبر عسکریّین
هرگز نرفته نورشان یک لحظه از بین
 
انوار وجه الله در آئینه ی ماست
آل محمّد قبرشان در سینه ی ماست
 
روشن بود تا حشر، شمع محفل ما
پیوسته باشد قبر نرجس در دل ما
 
این قبرها در چشم ما نورند، نورند
خفّاشهای تیره دل کورند، کورند
 
یا قائم آل محمّد! سیّدی! قُم
بنگر به قبر عمّه و جدّ و اب و اُم
 
گمگشته ی شیعه، گُل باغ امامت
ای یوسف زهرا! سرت بادا سلامت
 
جا دارد ار ریزد سرشک از هر دو عین ات
ویرانه شد قبر شریف والدینت
 
بر خاک پاک این حرم با خون نوشته
هرگز نگردد دیو، غالب بر فرشته
 
ما با همه گفتیم تو مولای مایی
ای صاحب ما! یابن زهرا! کی می آیی؟
 
تا چند فُلک آرزو در گِل نشیند
تا چند شیعه اشک ریزد، داغ بیند
 
تا چند فریاد از سر بُبریده خیزد
تا چند خون از محمل زینب بریزد
 
تا چند اشک اهل بیت آید ز دیده
تا چند خون جوشد ز رگهای بریده
 
تا چند یاران تو را صبر و متانت
تا چند بر پیغمبر اکرم اهانت
 
تا چند از مظلومی حیدر حکایت
تا چند آتش خیزد از بیت ولایت
 
تا چند آه فاطمه زندان به سینه
تا چند قبر فاطمه گم در مدینه
 
تا چند "میثم" شعر در هجران سر آید
تو خود دعا کن؛ تا که این هجران سر آید

چه خبر از صفای عسگریین ع ؟
دل گرفته برای عسگریین ع

چه خبر از شکوه گنبد او ؟
از دوگلدسته های عسگریین ع

چه خبر از ضریح و کاشی ها ؟
مرقد دلربای عسگریین ع

مانده ار سُر من رئا گویا
تلّی ی از خاک جای عسگریین ع

همه گریند با امام زمان عج
در غم روضه های عسگریین ع

آن بقیع و خرابی اش کم بود
شد اضافه عزای عسگریین ع

نه ز سرداب مانده آثاری
نه ز ایوان طلای عسگریین ع

می برم من شکایت این قوم
پیشگاه خدای عسگریین ع

روضه دارد وجب وجب خاکش
وای از کربلای عسگریین ع

نسل اینان ز نسل کوچه بود
شاهدم ناله های عسگریین ع

گربگویم میان کوچه چه شد
در بیاید صدای عسگریین ع

فاطمه س زیر دست و پا افتاد
گریه کن ، مقتدای عسگریین ع

منتقم بهر انتقام بیا
یار درد آشنای عسگریین ع

دل امام زمان، زین عزا پریشان است
که مرقد دو ولی خدای، ویران است

به شهر سامره شد، قبه‏ای خراب کز آن
زمین و عرش و سماوات، نور باران است

ضریح عسکریین، از شرار آتش سوخت
دلِ هر آن‌که محب علی است، سوزان است

تو گویی آن‌که عزادار، بهر سامرا
مدینه و نجف و مکه و خراسان است

چو گل که در قفس خار، گشته زندانی
حَرَم، اسیر مریدان آل‌سفیان است

سزد که چشم جهان، خون در این عزا گرید
که چشمِ چشم و چراغ رسول، گریان است

کسی که باغ بهشت، از وجود اوست، «بهشت»
مزار مادرش از جور خصم، ویران است

کسی که خلق جهان، میهمان سفره اوست
دلش، به غصه و چشمش به اشک، مهمان است

هنوز گنبد زیبای شهر سامرا
به زیر خاک غریبی و درد، پنهان است

هنوز بر حرم پاک چار امام بقیع
به شام، ماه و به روز، آفتاب تابان است

هنوز ناله زهرا، به گوش جان آید
که دود آتش، از خانه‏اش، نمایان است

«هنوز ناله زینب، به گوش می‏آید»
که جسم پاک حسینش، به خاک، عریان است

هنوز ناله اطفال سیدالشهدا
بلند، در دل تفتیده بیابان است

اشعار تخریب حرم عسکریین (علیهماالسلام) امام حسن عسکری (علیه السلام)
دل امام زمان، زین عزا پریشان است
نا مشخص

انتقادات و پیشنهادات