ایها المظلوم-ayohalmazloom
مصیبت-امام-حسین-و-عاشورا-امام-سجاد-علیه-السلام
لطفاً برای جستجوی گریز های متفاوت در این مناسبت به کادر جستجوی گریز در سمت راست صفحه مراجعه فرمایید
نمایش هر صفحهمورد
هر زمان حضرت سجاد فغان سر می‌کرد 
رخنه در عالم ایجاد سراسر می‌کرد 
 
یاد می‌کرد چو از لعل لب خشک پدر 
مژه می‌زد به هم و روی زمین تر می‌کرد 
 
می‌شدی خم چو کمان قامتش از بار الم 
یاد چون قامت سرو علی اکبر می‌کرد
 
دست میزد به سر و نعره ز دل هر گه او 
یاد بی‌دستی عباس دلاور می‌کرد 
 
سینه خویشتن از پنجه غم می‌زد چاک 
یاد چون از ستم خولی کافر می‌کرد 
 
ز تنور دلش آتش به فلک می‌افشاند 
یاد چون از لگد شمر ستمگر می‌کرد 
 
یاد می‌کرد چو از طشت زر و راس پدر 
آهش آیینه خورشید مکدر می‌کرد 
 
می‌گزیدی لب خشکیده به دندان هرگه 
یاد از چوب یزید و لب انور می‌کرد 
 
به فلک چهره خورشید چو عریان می‌دید 
یاد از سوز دل زینب اطهر می‌کرد
 
شکوه از قاتل جمله شهدا داشت ولی 
شکوه بیش از همه از قاتل اصغر می‌کرد 
 
کاش می‌داد خدا عمر دگر جودی را 
تا که مداحی اولاد پیامبر می‌کرد
خواهم از آهی بسوزم عالم ایجاد را 
بنگرم چون حالت زار حضرت سجاد را 
 
کنده بنیادم چنان این غم که گر دستم رسد 
افکنم از گردشش این چرخ بی‌بنیاد را 
 
کربلایی کربلا را گویی افزون‌تر که دید 
از نخستین بشمرم آن مفخر ایجاد را
 
آن جراحت‌ها که در دل داشت از آن قوم دون 
بر دلش می‌دید هر دم خنجر فولاد را 
 
دید چون بر نیزه عدوان سر پاک پدر 
بگذراند از بام گردون ناله و فریاد را 
 
پادشاهی رفتش از خاطر چو در دشت بلا 
دید زیر سم مرکب قاسم داماد را 
 
قامتش آمد کمان فریادش از کیوان گذشت
دید چون بر حلق اصغر ناوک بیداد را
 
کودکان هر یک چو صیدی بسته دام بلا 
گرد هر صیدی نظر می‌کرد صد صیاد را 
 
کی روا بودی که بنشیند به تخت زر یزید 
پیش او دارند برپا باعث ایجاد را 
 
بزم عام و گردن بیمار و زنجیر ستم 
با که گویم جودیا این ظلم و این بیداد را
بگفت ز اهل کجایی تو را وطن به کجاست 
بگفت ز اهل حجاز و مدینه منزل ماست
 
بگفت دین که داری تو ای حمیده لقا 
بگفت یافته از ما رواج دین خدا
 
بگفت خوانده‌ای ای زار خسته جان قرآن 
بگفت هست مرا آیه آیه اندر شان
 
بگفت بهر چه افکنده‌ای سر اندر زیر 
بگفت گردنم آزرده گشته از زنجیر
 
بگفت سوخته عمامه تو از چه چنین 
بگفت بس به سرم ریختند آتش کین
 
بگفت از چه به دندان همی گزی لب را 
بگفت می‌نگرم دل شکسته زینب را
 
بگفت از چه تو را در قفاست دیده دل 
بگفت ترسمش افتد سکینه از محمل
 
بگفت از چه نمایی به پیش روی نظر 
بگفت می‌نگرم صورت علی اکبر
 
بگفت کیست همین دختر ستم دیده 
بگفت فاطمه نو عروس غم دیده
 
بگفت از که بود این سر غریب محن 
بگفت این سر انور ز قاسم ابن حسن
 
بگفت کیستی و از که خود تو را نسب است 
بگفت جد کبارم محمد عرب است
 
بگفت کیست بگو بابت ای ز جان نومید 
بگفت کشته تیغ جفا حسین شهید
 
از این حکایت جانسوز جودیا بگذر 
که جای اشک ز هر دیده ریخت خون جگر
روضه در یک کلام وای از شام
دردِ بی‌التیام وای از شام
 
کاش مادر مرا نمی‌زائید
ناله‌های مدام وای از شام
 
 
ناسزاهای بد به ما گفتند
همه جایِ سلام وای از شام
 
آن دیاریِ که کرده بازی با
آبروی امام وای از شام
 
قافله تا غروب گیر افتاد
کوچه‌ها ناتمام وای از شام
 
دخترِ فاطمه اذیت شد
از نگاهِ حرام وای از شام
 
گذر از کوچه‌هایِ تنگِ یهود
آتشِ رویِ بام وای از شام
 
 
جایِ حیدر ز گیسویِ دختر
می‌گرفت انتقام وای از شام
 
در میان ِ چهار هزار رقاص
گریه در ازدحام وای از شام
 
سر و تشت و پیاله‌های شراب
چوبِ بی‌احترام وای از شام
 
لعنتی در کنارِ سر می‌ریخت
میِ باقیِ جام وای از شام
 
 
سرخ‌موئی اشاره کرد و یزید
گفت: گفتی کدام؟؟ وای از شام
 
من چهل‌سال گریه می‌کردم
با همین یک کلام وای از شام
من باعث این دیده ی تر را نمی‌بخشم
این داغ سنگین مکرر را نمی‌بخشم
من نیزه و شمشیر و خنجر را نمی‌بخشم
زجر و سنان و شمر را دیگر نمی‌بخشم
 
من از طناب از ناقه از زنجیر بیزارم
از حرمله بیزارم و از تیر بیزارم
 
یادم نرفته حال و روز کاروان بد بود
هم صحبتی با مستهای بدهان بد بود
طرز نگاه این و آن بر خواهران بد بود
بدتر ازین ها خنده های ساربان بد بود
 
با چوب میزد ناقه ی من را تکان می‌داد
عمدا عقیق دزدی خود را نشان می‌داد
 
هرجا مهار ناقه را آزاد میکردند
بین مسیرم مشکلی ایجاد میکردند
فریاد میکردند هی فریاد میکردند
از ذبح بابایم به خنده یاد میکردند
 
اوباش بودند و بدوبیراه میگفتند
در پیش من بر شمر ای والله میگفتند!
 
کی می‌رود از خاطرم شبهای غمبارش
لعنت به شام و مردمش لعنت به بازارش
مظلومه زینب که گره افتاد در کارش
شد دستگردان چادر او بین اشرارش
 
اهل و عیالم داشتند ازغصه می‌مردند
من زنده بودم خواهرانم سنگ می‌خوردند
 
حالا پس از سی سال غرق اضطرابم من
با گریه نوزادها یاد ربابم من
دلخور ازین گرما و از این آفتابم من
شب آمده اما نمی‌خواهم بخوابم من
 
درخواب می‌بینم که در گودال هستند آه
بر سینه ی بابای مظلومم نشستند آه
غم از نگاهت در زمین و آسمان جاری است
رودی خروشان از دلت تا بیکران جاری است
 
این غم شبیه هیچ اندوه مجسم نیست
جز اشک بر زخم دلت انگار مرهم نیست
 
پشت حجاب اشک دریایی ز غم داری
دریا نه، اقیانوسی از غم های بسیاری
 
ای یادگار داغ های تا ابد تازه
ایوب صبرش نیست با صبرت هم اندازه
 
مانده است روی خاطراتت ردِّ پای زخم
با گریه گُل می کرد هر زخمی به جای زخم
 
روضه نیازی نیست چشمات ترت گویاست
آه پریشان تو مقتل خوان عاشوراست
 
در ساحت ابری و رمز آلود چشمانت
می سوخت در دریای آتش رود چشمانت
 
آن غم که از روح و تن تو سر درآوردست
داغ است و زخم است و کران تا بیکران دردست
 
زخم عمیقی که دلت را تا ابد سوزاند
درد غریبی که ستون عرش را لرزاند
 
داغی که هم اندازه ی تاریخ عاشوراست
اشکی که اقیانوس بغض ماتم دریاست
 
ای سجده هایت زینت سجاده ها سجاد
شد عالمی از خط به خطِّ خطبه ات آباد
 
با خطبه ات شد تازه تاریخ غزل آغاز
صدها قصیده سوگوارِ این غزل شد باز
 
آرایه ها با آیه آیه خطبه ات گل کرد
تاریخ شاعر شد چو با نامت تغزل کرد
 
آری کران تا بیکران غم در دلت می‌زیست
اما نفهمیدند غافل هاکه آن غم چیست
 
بردار پرده پرده از پنهانِ هر رازت
تا که بسوزاند جهان را سوز آوازت
 
کشتی اگر پهلو گرفته روز عاشورا
با موج طوفان تو راه افتاده در دریا
 
در آیه آیه مُصحفت آیینه کاری هاست
در خط به خط خطبه هایت رستگاری هاست
 
کرب و بلا جغرافیای عشق در دنیاست
بعد تو تاریخ، انتشار روز عاشوراست
 
هم کوفه را با خطبه ات بی آبرو کردی
هم شام را با ذوالفقارت زیر رو کردی
 
شاهی ولی هم سفره با خیلِ گدایانی
از تو به عالم می‌رسد رزق فراوانی
 
تنها و تنها غربت یک روضه ات کافی است
بر آن دلی که بر مداوایش امیدی نیست
 
بیمارِ حکم مصلحت بودی اگر یک چند
بیمارها با نام تو دنبال درمانند
 
خاموش باد آن دیده که در روضه ات تر نیست
آنکه سر سوزن نفهمیده امامش کیست
 
هر کس به دام عشقت افتاده است آزاد است
شاها، اسیرت در دو عالم خانه آباد است
 
فتح الفتوح تو زمان کوفه و شام است
بر قلب تو زخم زبان کوفه و شام است
 
با یاد آن شاهی که روی خاکها افتاد
خاکی است سنگ مرقدت یا ایها السجاد
تمام عمر یادت کرده‌ام با هر دعا حتی
تمام عمر با هر گریه با هر ربنا حتی
 
پس از تو روضه‌های هفتگی نه لحظه‌ای دارم
پس از تو گریه‌ام در جمع‌ها در انزوا حتی
 
تمام داغهای چارشنبه از دوشنبه بود
تمام عمر خواندم روضه‌ها را بی صدا حتی
 
میانِ آتش خیمه صدای دومی آمد
که آتش می‌زنم با اهل آن این خانه را حتی
 
نه از بازارِ قصابان نه از آهنگران شهر
که می‌ریزد دلم با دیدن قدری عبا حتی
 
که می‌افتم کنارِ راهِ دختر بچه‌ها بر خاک
که آتش می‌شوم با دیدن مُشتی طلا حتی
 
دو دست و گردنم درگیرِ غُل بود و سرم می‌سوخت
نمی‌شد تا که بردارم کمی از شعله را حتی….
 
به سی و پنج سالی که برایت سوختم سوگند
وداع تو به یادم هست دادِ عمه‌ها حتی
 
نمی‌آمد به جز جان بر لبم وقتی که می‌رفتی
نمی‌شد تا بمانم لحظه‌ای بر روی پا حتی
 
تمام عصر جان می‌کندم اما جان نمی‌دادم
نمی‌شد تا کشم جسمِ تو را از زیرِ پا حتی
 
حجاب خیمه را بالا زدم دیدم عجب وضعیست
نمی‌شد دید حجم نیزه‌ها را در هوا حتی
 
به سختی بر عصایی تکیه دادم دیدم از خیمه…
شیوخِ شام و کوفه می‌زدندت با عصا حتی
 
چه‌ها کردند جمعا آن جماعت در سه ساعت که
نشد جمعت کنم بابا میان بوریا حتی
از غم کرببلا گرچه دل, آرام نبود
به خدا هیچ کجا سخت تر از شام نبود
 
آن قدر غم به دلم بود زداغ پدرم
که دگر جای غم طعنه و دشنام نبود
 
سر مهمان زسر بام نریزند آتش
گیرم این قافله از امت اسلام نبود
 
این چهل سال همه سوز دل من این است
دختر فاطمه جایش ملاء عام نبود
 
آنقدر کعب نی و سیلی و شلاق زدند
جای سالم به خدا در تن ایتام نبود
 
به تماشای اسیران همگی جمع شدند
کوچه کوچه که دگر حاجت اعلام نبود
 
همه رفتند سربام ولی کاش دگر
آن زن پست یهودی به سر بام نبود
 
آنچنان بی ادبی کرد نگویم که چه شد
ولی دیگر به روی نی سر بابام نبود
 
سخت تر از همه در بزم یزیدم بردند
درد و غمهای مرا باز سرانجام نبود
 
چوب در دست که بگرفت دل ما خون شد
ای خدا کاش به دست دگرش جام نبود
بخاطر تو چهل سال محتضر بودم
به یاد تشنگی ات یک جهان شرر بودم
 
میامدم سرسفره غذا نمیخوردم
چون از گرسنگی ات خوب باخبر بودم
 
شبیه عمه تنم رج به رج ز شلاق است
شبیه عمه برای همه سپر بودم
 
برای تو ولیِ دم شدم ولی ای وای
میان قافله با شمر همسفر بودم
 
شتر که رم بکند میپرد به هر سمتی
بروی ناقه ی رم کرده در خطر بودم
 
عمامه ام همه اش سوخت بعد سرهم سوخت
ز بام آتشی آمد که بی خبر بودم
 
غم قضیه ناموسی است در دل من
امان ز لحظه تلخی که در گذر بودم
 
به خواهرم زن رقاصه ای جسارت کرد
تو حق بده به من اینقدر خون جگر بودم
 
همان زمان که غلامی کنیزی از ما خواست
میان حلقه آهن شکسته پر بودم
 
ولی نشد که سرش را جدا کنم ز تنش
ولی نشد که گرفتار صدنفر بودم
 
سفیر روم به هم ریخت تا که من را دید
ببین چقدر پدر بین دردسر بودم
تا اشک هست در بصرم گریه می کنم
با این توان مختصرم گریه می کنم
تنها نه با دو چشم ترم گریه می کنم
 
با خون مانده بر جگرم گریه می کنم
 
رنگم زمان دیدن مذبوح می پرد
یا لحظه ای که طفل گلوبند می خرد
یا مادری که کودک شش ماهه می برد
 
با هر چه هست دور و برم گریه می کنم
 
روح صحیفه پر شده از گریه کردنم
خمس عشر, بهانه شده بهر شیونم
گاهی گریز بین ابوحمزه می زنم
 
بین نوافل سحرم گریه می کنم
 
از خنده های حرمله زجری کشیده ام
من که عقیله را سر بازار دیده ام
بر دردهای عمه ی قامت خمیده ام
 
بر غربت بزرگ حرم گریه می کنم
 
ناموس خود به ناقه ی عریان که دیده است؟
آتش میان زلف پریشان که دیده است؟
افتادن قطار اسیران که دیده است؟
 
عمری است با غم سفرم گریه می کنم
 
باید چه کرد بین گلو آه و ناله را
زخم عمیق پهلو و بازوی لاله را
خیلی زدند خواهر من را, سه ساله را
 
یاد رقیه با پسرم گریه می کنم
 
وقتی عقیله وارد بزم شراب شد
وقتی که خواهرم به کنیزی خطاب شد
روی سرم تمام زمانه خراب شد
 
بر خاک ریخته به سرم گریه می کنم
 
یادم نمی رود پدرم را پیاده بود
هر طور بود روی دو پا ایستاده بود
بر نیزه ی غریبی خود تکیه داده بود
 
بر حال غربت پدرم گریه می کنم
 
عمامه اش به خاک لگد مال مانده بود
خیلی غریب در ته گودال مانده بود
با کام تشنه, زخمی و بی حال مانده بود
 
از اوج روضه با خبرم, گریه می کنم
 
بالم زمان پا شدنم تیر می کشد
از داغ زهر کل تنم تیر می کشد
حالا که تشنه ام… بدنم تیر می کشد…
 
یاد عموی تشنه ترم گریه می کنم
زهر اشکی شد و کانونِ دعا را سوزاند
بند بندِ منِ اُفتاده زِ پا را سوزاند
آسمان تار شد و جرعه‌ی آبی این زهر
پاره‌هایِ جگر غرقِ بلا را سوزاند
سینه‌ام بود حسینیه‌ی غمهایِ حسین
یادِ آن خاطره‌ها بیتِ عزا را سوزاند
من نَه امروز که در کربُبلا جان دادم
از همان روز که آتش همه‌جا را سوزاند
با همان تیر که در حنجره‌ای تُرد و سفید
تارهای عطش آلودِ صدا را سوزاند
از همان لحظه که می‌سوختم و می‌دیدم
تازیانه همه‌ی پیکرِ ما را سوزاند
خیمه‌ای شعله‌ور اُفتاد زمین و ناگاه
چادرِ دختری از جنسِ حیا را سوزاند
وای از آن بَزم که در پیشِ اسیران حرم
خیزران هم لب و هم طشتِ طلا را سوزاند
دیدم آتش زِ سرِ بام به سرها می‌ریخت
گیسوانِ به سرِ نیزه رها را سوزاند
 
 
هر‌چند دل از گریه‌ی شب‌های دعا سوخت
شیرازه ام اما همه در کرببلا سوخت
هر صفحه‌ای از زندگی‌ام شرحِ فراقیست
هر لحظه‌ام عمریست که در فصلِ عزا سوخت
جا مانده به رویِ بدنم ردِ اسیری
روزی نَفَسی بود که در شامِ بلا سوخت
یادِ لب خشکیده‌ی شش ماهه مرا کُشت
آن لحظه که از لب زدنش سینه‌ی ما سوخت
تا خیمه‌ی‌مان هلهله‌ی حرمله آمد
وقتی که گلو سرخ شد و تارِ صدا سوخت
آتش زدنِ اهل حرم شعله‌ورم کرد
دیدم چقدر خیمه زِ داغ شهدا سوخت
دیدم به سَرم خیمه‌ی آتش زده اُفتاد
دیدم که یتیمی به میانِ اُسرا سوخت
سرها به سرِ نیزه و در حلقه‌ی آتش
هر زلف زِ هر نیزه اگر بود رها سوخت
اگرچه شمع از آتش به رویِ سر دارد
منم همان که زِ غم شعله بر جگر دارد
 
پس از تو نوبتِ سی سال گریه‌یِ من بود
پس از تو در همه احوال گریه‌یِ من بود
 
شبیه گریه‌یِ طفلانِ خیزران خورده
شبیه گریه‌یِ پیرِ زنِ جوان مُرده
 
تمام شهر از این گریه‌ها خبر دارد
که گریه بر جگرِ سنگ هم اثر دارد
 
پس از تو گوشه‌یِ سجاده‌ام پُر از اشک است
پس از تو قامتِ اُفتاده‌ام پُر از اشک است
 
پس از تو صحبت بازار می‌کنم هر روز
شکایت از غم انظار می‌کنم هر روز
 
نسیم گِردِ سرِ اطهر تو می‌چرخید
چقدر بر سَرِ نیزه سَرِ تو می‌چرخید
 
میانِ شعله من و ساربان تَهِ گودال
برای بُردنِ انگشترِ تو می‌چرخید
 
به زیرِ ناقه به زنجیر پایِ من را بست
کسی که دور و بَرِ خواهرِ تو می‌چرخید
 
پس از اصابتِ هر سنگ گونه‌ات می‌ریخت
به رویِ نیزه کمی حنجر تو می‌چرخید
 
نرفته از نظرم کوچه کوچه دنبالِ
عزیزِ کوچک خود همسر تو می‌چرخید
 
نرفته از نظرم مجلس شراب و رُباب
به نیزه‌اش سَرِ آب آورِ تو می‌چرخید
 
دو دست من به غُل جامعه به گردن بود
که چشمشان به سویِ دختر تو می‌چرخید
 
شبی به کُنجِ تنور و شبی به رویِ طَبَق
چقدر دستِ غریبه سَرِ تو می‌چرخید
 
تمامِ شهر از این گریه‌ها خبر دارد
که گریه بر جگر سنگ هم اثر دارد
دیدم به چشم خویش غمی ناشنیده را
در یک غروب سرخ بلای عدیده را
 
با ناله ام زمین زمان گریه می کنند
از مادر ارث برده ام این اشک دیده را
 
من با همین لبان خودم نیمه های شب
بوسه زدم گلوی بریده بریده را
 
یعقوبم و بدست خودم بین بوریا
چیدم به گریه یوسف پیکر دریده را
 
یادم نمی رود که چگونه مقابلم
بستند دست عمه قامت خمیده را
 
یادم نمی رود سر شب لحظه فرار
فریادهای دختر گیسو کشیده را
 
هنگام جابه جائی سر روی نیزه ها
دیدم شکاف هنجر و خون چکیده را
 
لعنت به آنکه مرکب خود نعل تازه زد
دیدم سپاه روی بدنها دویده را
 
یک تار موی عمه ما را کسی ندید
پوشانده بود نور حسین این حمیده را
 
بزم شراب و تشت طلا جای خود ولی
خون کرده صحنه ای دل مهنت کشیده را
 
دشمن کنیز خواست و دیدم به چشم خویش
طفل یتیم و وحشت و رنگِ پریده را
بسته راه چاره دید و گریه کرد
طفل بی‌گهواره دید و گریه کرد
دختر آواره دید و گریه کرد
روسری پاره دید و گریه کرد
 
او چهل سال است کارش گریه است
این چهل سال افتخارش گریه است
 
دست بسته از زنان شرمنده شد
از تمام کاروان شرمنده شد
بیشتر از دختران شرمنده شد
مجلس می, آنچنان شرمنده شد
 
در میان راه تنها مرد بود
بین یک جمعیتی نامرد بود
 
از غم ویرانه‌رفتن اشک ریخت
پایکوبی کرد دشمن اشک ریخت
لحظه‌ی معجر گرفتن اشک ریخت
مرد ها دنبال یک زن…اشک ریخت
 
هم زیارتنامه‌اش آتش گرفت
هم سر و عمامه‌اش آتش گرفت
 
باورش می‌شد که غم پیرش کند؟
خواهرش را زجر زنجیرش کند
زاده‌ی مرجانه تکفیرش کند
حرمله اینقدر تحقیرش کند
 
نانجیب پست با یک مشک آب
پرسه می‌زد پیش چشمان رباب
 
کوچه‌های شام خیلی سخت بود
سنگ‌های بام خیلی سخت بود
طعنه و دشنام خیلی سخت بود
جام و بزم عام خیلی سخت بود
 
حرف‌های تند و تیزی می‌شنید
واژه‌ای مثل کنیزی می‌شنید
 
خنده‌های شمر یادش مانده است
ماجرای شمر یادش مانده است
چکمه‌های شمر یادش مانده است
جای پای شمر یادش مانده است
 
کندی خنجر عذابش می‌دهد
ضربه‌ی آخر عذابش می‌دهد
 
آمد و بال و پرش را جمع کرد
دست بی‌انگشترش را جمع کرد
با حصیری پیکرش را جمع کرد
روی دستش حنجرش را جمع کرد
 
صورت خود را به روی خاک زد
یاد عریانی گریبان چاک زد
مثل شمعی به روی خاک چکیدن سخت است
با پر و بال پر از زخم پریدن سخت است
تا چهل سال فقط آه کشیدن سخت است
 
یاد گودال و حرم جامه دریدن سخت است
 
روضه و گریه شده روزی او در هرشب
خاطرش را همه دیدند مکدّر هرشب
با لب تشنه و با یک دل مضطر هرشب…
 
…یاد یک واقعه از خواب پریدن سخت است
 
بر امامی که اسیری به بیابان دیده
زخم پا بر اثر خار مغیلان دیده
اهل بیتش همه با صورت عریان دیده
 
معجر و پوشیه و جامه خریدن سخت است
 
آب را دید و دلش یاد عمو سوخته است
جگرش سوخت… لبش سوخت… گلو سوخته است
بهر آن که سر و عمامه ی او سوخته است
 
حرف, از کوچه و بازار شنیدن سخت است
 
چقدَر از غم این فاجعه افروخته است
چشم بر نیزه ی شش ماهه فقط دوخته است
یاد حلقوم علی حنجر او سوخته است
 
این وسط حرمله را یکسره دیدن سخت است
 
پیش آن کس که شرر بر جگرش افتاده
خنجری کند به جان پدرش افتاده
دیده که در ته گودال سرش افتاده
 
تشنه لب کشتن مذبوح شدیدا سخت است
 
یک نفر که شده گریانِ پدر تا حالا
یادش افتاده تن خونی بابا حالا
بوریایی که خودش دیده و اما حالا
 
دم آخر کفنش را طلبیدن سخت است
تو یادگار حسینی که کربلا دیدی
شبیه عمّه ی مظلومه ات بلا دیدی
“سری به نیزه بلند است”را شما دیدی
و غارت حرم و خیمه گاه را دیدی
 
دو چشم گریه ی تو تا همیشه آباد است
در این سکوت تو صدها هزار فریاد است
.
برای گریه ات آقا اشاره کافی بود
همین که چشم تو بینَد سه ساله کافی بود
گلوی نازک یک شیرخواره کافی بود
به آب دادن ذبحی نظاره کافی بود
 
تو را به غصّه چهل سال مبتلا دیدند
به لحظهْ لحظهْ گریز تو کربلا دیدند
.
اگرچه عصر دهم قسمت تو غم گردید
که سایه ی پدرت از سر تو کم گردید
نصیب تو فقط آه و غم و الم گردید
ز بار غصه ی یاران قَدِ تو خم گردید
 
اگرچه تبْ نگهت را ز درد, تیره نمود
خدا برای امامت تو را ذخیره نمود
.
دلتْ ز داغِ اسارت غمِ فراوان داشت
دو پلک چشم ترِ تو همیشه باران داشت
همیشه خاطرِ تو یادی از شهیدان داشت
به سینه روضه ی مکشوف چون هزاران داشت
 
سه شعبه دیدی و تیر و گلوی اصغر را
تو تیغ دیدی و خنجر به روی حنجر را
.
به نوک نی سرِ خورشید ماه قافله بود
نگاهبان سر شیرخواره حرمله بود
به دست و پای تو دراین مسیر سلسله بود
غمی که کُشته تو را شام بود و هلهله بود
 
شهادت ارث شما بود و اعتبار شما
به ظلمْ سوی اسارت کشید کار شما
.
چه رفت بر دل غمدیده ات به دفن پدر
درون قبر زدی ناله ای ز سوز جگر
سری نمانده کنی رو به سوی قبله دگر
رواست خون بشود جاری از غمت ز بصر
 
به دفن شاه شهیدان کفن نبود آنروز
به زیر آن همه نیزه بدن نبود آنروز
ای شیعیان ماییم انوار هدایت
ماییم خورشید سماوات ولایت
 
ما نور چشم کائنات و ممکناتیم
مائیم اعلی علت ایجاد خلقت
 
ما خاندان عصمت و آل رسولیم
جمع است در ما علم و ایمان و سیادت
 
مائیم معنا و مراد صبر و ایثار
مائیم شأن آیه های استقامت
 
ننگ است ما را زندگی در سایه ظلم
هیهات منا الذله یعنی شور عزت
 
گریه کنان را صبح محشر یادمان هست
ما دستمان باز است فردای قیامت
 
ما در مصائب خم به ابرومان نیامد
طی کرده ایم این راه را ما با صلابت
 
من زاده مقتول صبر کربلایم
بابای من جان داد لب تشنه لب شط
 
اصلا شهادت ارث ما آل رسول است
اما امان از شام و از بند اسارت
 
وقتی که می بینم زنان فاطمی را
یادم میاید صحنه های عصر غارت
 
ای کاش می مردم نمی دیدم در آن روز
با چادر کوتاه, ناموس امامت …
 
نعش مسلمان بر زمین هیهات, هیهات
اما تن بابای من بر خاک غربت
سجاده ی سجاد پر از اشک روان بود
چهل سال خودش پای دلش مرثیه خوان بود
 
کابوس حرم از جگرش زخم گرفته
چهل سال به یاد عطش غم زدگان بود
 
با یاد اسیران حرم, آب و غذایش
چهل سال شب و روز فقط آه و فغان بود
 
چهل سال دلش تنگ صدای علی اکبر
چهل سال وضو ساخت و دلتنگ اذان بود
 
از خاطر او محْو نشد جسم برادر
در سینه ی آزرده ی او داغ جوان بود
 
عمامه ی او سوخت, ولی موی سرش نه
شرمنده ی موی سر دلسوختگان بود
 
چشمان ترش زخم شد از اشک سحرها
از آن همه گل در نظرش باغ خزان بود
 
موی سرش از گوشه ی گودال سفید است
این روضه برای دل او بسکه گِران بود
 
در گوشه ای از هجره, به یاد تن عریان
یک عمر خودش بود و همین قَدِ کمان بود
 
تا آبِ گوارا به لبش خورد, دلش ریخت
لبهای علی در نظرش آه, عیان بود
 
چندی است که سجاده ی نیم سوخته ی او
در سجده به حالات امامش نگران بود
 
در کرببلا قاتل او زخمِ سنان شد
دروازه ی ساعات فقط زخم زبان بود
براساس گریز به
موضوع گریز :
مناسبت گریز :
براساس سبک شعر
روضه شور واحد تک زمینه رجز خوانی زمزمه جفت نوحه مناجات نامشخص مدح مسجدی سینه زنی واحد سنگین دکلمه دم پایانی واحد تند پیش زمینه سرود سالار زینب حاج ناظم همه جا کربلا راس تو میرود بالای نیزه ها ببینید ببینید گلم رنگ ندارد نوحه سنتی ببینید ببینید گلم رنگ ندارد سیدی ماکو مثلک الغریب غریب گیر آوردنت زبانحال به سمت گودال از خیمه دویدم من دودمه مدح و مرثیه مفاعیل مفاعیل فعول شعر خوانی
براساس قالب شعر
دوبیتی غزل قصیده مثنوی چهار پاره رباعی ترجیع بند مستزاد شعر نو شعر سپید ترکیب بند قطعه مسمط نا مشخص مربع ترکیب تک بیتی مخمس
براساس زبان
فارسی عربی ترکی
براساس شاعر
محتشم کاشانی میلاد عرفان پور امیر عباسی قاسم صرافان محمد مهدی سیار غلامرضا سازگار رضا یعقوبیان علی اکبر لطیفیان قاسم نعمتی اسماعیل تقوایی مرتضی محمود پور حسن لطفی امیر حسین سلطانی محمود اسدی علی انسانی مظاهر کثیری نژاد محمود ژولیده ولی الله کلامی زنجانی میثم مومنی نژاد حسن ثابت جو عباس میرخلف زاده سید حمیدرضا برقعی سید هاشم وفایی سید رضا موید خراسانی محمدرضا سروری یوسف رحیمی احمد بابایی محسن عرب خالقی سید پوریا هاشمی علیرضا خاکساری وحید زحمتکش شهری مهدی رحیمی زمستان حسن کردی روح اله نوروزی مرضیه عاطفی بهمن عظیمی حسین رحمانی میلاد قبایی محسن صرامی رضا آهی رضا تاجیک اصغر چرمی محمد جواد شیرازی مهدی نظری وحید قاسمی وحید محمدی محسن کاویانی مجتبی صمدی شهاب حمید رمی محمد حسین رحیمیان محمد حسن بیات لو امیر روشن ضمیر نا مشخص محمد محسن زاده گنجی امیر ایزدی حسین قربانچه رضا رسول زاده جواد حیدری محمد سهرابی محمد جواد پرچمی سيد مهدي سرخان رضا یزدانی سید مهدی موسوی حسن صنوبری محسن رضوانی سیدجواد پرئی سید محمد جواد شرافت علی سلیمیان محمدجواد غفورزاده (شفق) سید مجتبی رجبی نورآملی حسن بیاتانی عماد خراسانی رحمان نوازنی مسعود اصلانی حافظ محمدرضا آغاسی علی حسنی صمد علیزاده محمد صمیمی کاظم بهمنی مجید تال مهدی قهرمانی احسان محسنی فر شیخ رضا جعفری میثم سلطانی مصطفی صابر خراسانی محمد فردوسی علیرضا قزوه قاسم افرند محمد مهدی عبداللهی محمد خسروی جواد دیندار سعید خرازی علیرضا عنصری حسین میرزایی حسن جواهری مصطفی قمشه ای علامه حسن زاده آملی میثم خالدیان علی زمانیان حسین ایمانی سیدعلی احمدی(فقیر) سید مجتبی شجاع محمد حسین فرحبخشیان (ژولیده نیشابوری) محسن داداشی امام خمینی (ره) فواد کرمانی امیر رضا سیفی احمد اکبرزاده ملا فتح‌الله وفایی شوشتری صدّیقه‌ی طاهره (علیهاسلام‌الله) محمود شاهرخي (م.جذبه) سید محمد رستگار جواد هاشمی (تربت) سید حبیب نظاری غلام‌رضا دبیران محمدحسین علومی تبریزی سعید بیابانکی سعید توفیقی علیرضا لک جواد محمد زمانی آیت الله محمدحسین غروی اصفهانی سید یاسر افشاری محمود کریمی احمد واعظی آیت الله وحید خراسانی حضرت آقای خامنه ای سید الشهدا عبدالجواد جودی خراسانی بهروز مرادی سالک قزوینی رفیق اصفهانی سید رضا حسینی (سعدی زمان) بابافغانی شیرازی تأثیر تبریزی صغیر اصفهانی (ره) وحید مصلحی یاسر حوتی حسین رستمی محمد بنواری (مهاجر) محمد بیابانی علیرضا شریف هادی جان فدا علی آمره حامد تجری مصطفی متولی مجتبی خرسندی علی صالحی علیرضا بیاتانی مهدی رحمان دوست مهدی نسترن سید محمد جوادی سید مهدی جلالی مجتبی روشن روان حامد خاکی سید محمد علی ریاضی احسان مردانی مهدی مومنی مریم سقلاطونی مجتبی شکریان همدانی عارفه دهقانی حسینعلی شفیعی (شفیع) رضا پیروی سعید پاشازاده ناصر حامدی رضا قاسمی حامد جولازاده پیمان طالبی میلاد حسنی امیر حسام یوسفی نوید اسماعیل زاده عباس شبخیز قراملکی (شبخیز) مهدی جهاندار کرامت نعمت زاده علی اصغر حاج حیدری مهدی صفی یاری محمد علی بیابانی محمد امین سبکبار هانی امیر فرجی سینا نژادسلامتی رسول میثمی صباحی بیدگلی وصال شیرازی مهدی پورپاک فاطمه نانی زاده محسن خان محمدی حبیب نیازی مجید لشگری میرزا احمد عابد نهاوندی(مرشد چلویی) آیت الله سیداحمد نجفی(آقاجون) محمد جواد خراشادی زاده ناظرزاده کرمانی سیدجلال حسینی احمد جلالی حسین عسگری علی اصغر کوهکن حجت الاسلام میر تبریزی محسن مهدوی حبیب الله چایچیان رضا فراهانی محمدرضا شمس خاکی شیرازی ابراهیم بازیار عباس احمدی سید محمد اویار حسینی محمد احمدی مرحوم الهیار خان (آصف) جواد قدوسی مجید قاسمی محمد رسولی داوود رحیمی مسعود یوسف پور حیدر توکل فاضل نظری علی ناظمی صفایی جندقی کریم رجب زاده میرزا یحیی مدرس اصفهانی غلامرضا کافی عمان سامانی مهدی محمدی پانته آ صفایی محمد بختیاری حمیدرضا بشیری محمدسعید عطارنژاد پروانه نجاتی نیما نجاری علی اشتری جعفر خونویی رضا دین پرور محمد ظفر سید رضا میرجعفری خوشدل تهرانی مهدی نعمت نژاد محسن راحت حق سجاد محرابی سید فرید احمدی مهدی زنگنه کاظم رستمی روح الله عیوضی علی اصغر ذاکری گروه یا مظلوم امیر حسین حیدری امیر اکبرزاده مهرداد مهرابی سید محمد بابامیری توحید شالچیان نغمه مستشار نظامی رحیم معینی کرمانشاهی سید محمد میرهاشمی امیرحسین الفت غلامحسین پویان احمد علوی فیاض هوشیار پارسیان مرتضی امیری اسفندقه محمدعلی مجاهدی جعفر بابایی(حلّاج) اصغر عرب فرشته جان نثاری سیدمحسن حبیب لورسه محمد علامه صادق رحمانی فرهاد اصغری یاسر مسافر عباس ویجویی عباس عنقا منوچهر نوربخش سیدحسن حسینی محمدجواد باقری محمد ارجمند محمد عظیمی محمدحسین بهجت تبریزی(شهریار) محمدسعید میرزایی مهدی خطاط ادیب الممالک فراهانی محمدعلی رحیمی محمد قاسمی احسان نرگسی رضاپور داریوش جعفری حامد آقایی سید محسن حبیب الله پور مجتبی حاذق محسن حنیفی آرش براری بهنام فرشی هستی محرابی طاها ملکی یاسر قربانی محمد داوری امیرحسین آکار اسماعیل شبرنگ آرمان صائمی علی رضوانی عماد بهرامی عادل حسین قربان امیرعظیمی حبیب باقرزاده حسین محسنات علی اصغر یزدی مجتبی رافعی میثم خنکدار ابراهیم لآلی قاسم احمدی مهدی علی قاسمی پوریا باقری علی اکبر نازک کار نوید اطاعتی فاطمه خمسی مهدی میری مجتبی کرمی محمد دستان علی کاوند مهدی قربانی محمد مبشری محمدرضا رضایی موسی علیمرادی محمدعلی نوری میلاد یعقوبی حسین صیامی مرتضی مظاهری میرزا احمد الهامی کرمانشاهی ناصر دودانگه علیرضا وفایی(خیال) امیر فرخنده حسین واعظی سعید نسیمی محسن غلامحسینی منصوره محمدی مزینان ابراهیم روشن روش سید علی حسینی مرضیه نعیم امینی حمید فرجی امیرعلی شریفی جعفر ابوالفتحی محمد کاظمی نیا امیر علوی رضا قربانی مهدی کاشف امیرحسین محمودپور رضا اسماعیلی حسن فطرس عالیه رجبی رضا باقریان محسن عزیزی محمدرضا ناصری روح الله پیدایی محمد زوار ایمان کریمی مصطفی رفیعی مجتبی قاسمی محمود قاسمی مجید خضرایی یونس وصالی محمود یوسفی ایمان دهقانیا بردیا محمدی مجتبی دسترنج ملتمس محمد مهدی شیرازی محسن زعفرانیه حسین خیریان حامد شریف مهدی شریف زاده ابالفضل مروتی مصطفی کارگر معین بازوند سید جعفر حیدری محسن ناصحی روح الله قناعتیان محمدحسین ملکیان مقداد اصفهانی رسول عسگری عفت نظری سجاد شاکری احمد ایرانی نسب مسعود اکثیری حسن رویت علی سپهری سید امیر میثم مرتضوی سیدمحمد مظلوم حسین رضایی حیران علی مشهوری (مهزیار) علی قدیمی نیر تبریزی فیاض لاهیجی حسین عباسپور محمد بن یوسف اهلی شیرازی جویای تبریزی (میرزا دارا) سید رضا هاشمی گلپایگانی سید علی اصغر صائم کاشانی امیرحسین کاظمی سارا سادات باختر علی اصغر شیری محمد حسین آغولی (ترکی شیرازی) سلمان احمدی وحید اشجع مهرداد افشاری مرجان اکبرزاد محمد-مهدی-امیری شهره انجم شعاع عبدالحمید-انصاری‌-نسب مرتضی-بادپروا محمدرضا-بازرگانی زهرا براتی امیرحسن بزرگی متین زهرا بشری موحد سید-حکیم-بینش فاطمه‌ سادات پادموسوی سعید-تاج‌-محمدی مهدی چراغ‌زاد حامد حسینخانی سیده فرشته حسینی سیدموسی حسینی کاشانی علی‌اصغر الحیدری (شاعر هندوستانی) محمد سجاد حیدری سمیه خردمند ایرج میرزا محسن سیداسماعیلی میرزا محمد باقر صامت بروجردی میرزا حاجب بروجردی (افصح الشعراء) میرزا محمد رفیع (رفیع‌الدین) (واعظ قزوینی) آشفته شیرازی سید وحید حسینی مسعود مهربان مهدی انصاری رضا حامی آرانی سید حسن رستگار محمدجواد وثوقی حمید کریمی اسماعیل روستایی احمد شاکری ابراهیم زمانی محمد کیخسروی محمد جواد مهدوی یاسین قاسمی حسین کریمی مهدی امامی جواد کلهر مجتبی فلاح محمدجواد غفوریان پدرام اسکندری حسن اسحاقی نوید طاهری محمود مربوبی سیروس بداغی میلاد فریدنیا شهریار سنجری رضا ملایی مجید رجبی امیرحسین نجمی عمران بهروج صادق میرصالحیان حجت بحرالعلومی محمدحسین ذاکری رسول رشیدی راد زینب احمدی حامد خادمیان حمیدرضا محسنات حسین اخوان (تائب) محمود شریفی مهدی مقیمی وحید دکامین شهرام شاهرخی فرشید یارمحمدی علی فردوسی رضا شریفی سیدعلی رکن الدین عبدالحسین مخلص آبادی حسین سنگری رضا هدایت خواه مهران قربانی محسن قاسمی غریب سید مصطفی غفاری جم سید مسعود طباطبایی احمد عزیزی حسین زحمتکش حمید عرب خالقی سجاد روان مرد میثم کاوسی رضا مشهدی امیرحسین وطن دوست محمد کابلی محمدهاشم مصطفوی محمد دنیوی (حاتم) علی اکبر حائری محمدرضا طالبی کمیل کاشانی محمدباقر انتصاری مرتضی عابدینی علی حنیفه عبدالرضا کوهمال جهرمی سینا شهیدا مهدی فرجی حسنا محمدزاده سید مصطفی مهدجو علی میرحیدری علی خفاچی حسین ایزدی پرویز بیگلری چاوش اکبری زهرا هدایتی هاشم طوسی (مسلم) نجمه پورملاکی نادر حسینی سجاد شرفخانی علی زارعی رضایی محمدعلی رضاپور سید محسن حسینی مرحوم نادعلی کربلایی ابوالفضل عصمت پرست مجتبی نجیمی مجید نجفی مجید بوریان منش علی علی بیگی سید محسن علوی محمد جواد مطیع ها ناهید رفیعی امیررضا یوسفی مقدم سید علی نقیب ایوب پرندآور نوید پور مرادی علی ذوالقدر سید ابوالفضل مبارز علی شکاری حمید رحیمی انسیه سادات هاشمی محسن حافظی عبدالحسین میرزایی مهدی قاسمی رضا خورشید فرد وحیده افضلی سید محمد حسین حسینی محمد سجاد عادلی مهدی زارعی سید محمد جواد میرصفی یدالله شهریاری امید مهدی نژاد محمد صادق باقی زاده محمد خادم محمدرضا کاکائی سید حجت سیادت مهدی مردانی جواد محمود آبادی حسین شهرابی حامدرضا معاونیان احمد جواد نوآبادی محمد علی قاسمی خادم عرفان ابوالحسنی ظهیر مومنی سید صادق رمضانیان عاطفه سادات موسوی عاصی خراسانی علی محمدی حسین زارع سید مصطفی سیاح موسوی حمید محبی وحید نوری حسین اوتادی هادی ملک پور مهدی کبیری محمدرضا نادعلیان فرشید حقی رامین برومند (زائر) محمدرضا اسدی سجاد زارع مولایی سید امیر حسین فاضلی سید مصطفی حسینی راد محمد رستمی محسن همتی محمود تاری سید واصفی غلامرضا شکوهی کمیل باقری محمد حسین بناریان لیلا علیزاده مهدی حنیفه جواد کریم زاده سید صابره موسوی میرزا محمد تقی قمی (محیط) حاج ملا احمد بن محمد مهدی فاضل نراقی (صفایی) عباس همتی یغما جندقی حامد محمدی محمد جبرئیلی گروه قتیل العبرات فاطمه عارف نژاد
براساس مداح
حاج منصور ارضی حاج محمود کریمی حاج محمدرضا طاهری حاج سعید حدادیان حاج میثم مطیعی حاج مجید بنی فاطمه حاج حمید علیمی حاج حسین سیب سرخی حاج مهدی سلحشور حاج سید جواد ذاکر حاج جواد مقدم حاج عبدالرضا هلالی حاج سید مهدی میردامادی حاج مهدی رسولی حاج حسن خلج حاج مهدی لیثی حاج نریمان پناهی حاج سید رضا نریمانی حاج احمد واعظی حاج حسین طاهری حاج مهدی سماواتی حاج محمد حسین پویانفر حاج سید حمیدرضا برقعی نا مشخص حاج میثم مؤمنی نژاد حاج مهدی اکبری حاج قاسم صرافان حاج مهدی مختاری حاج محمدرضا محمدزاده حاج کاظم اکبری حاج ابالفضل بختیاری حاج محمدرضا آغاسی حاج حنیف طاهری حاج وحید نادری حاج حسین رضائیان حاج امیر عباسی حاج محمد بیابانی حاج سید علی رضوی حاج سید مهدی هوشی السادات نزارالقطری حاج اسلام میرزایی حاج حسین سازور حاج محسن عرب خالقی حاج صابر خراسانی سید رسول نریمانی محمد جعفری ارسلان کرمانشاهی جبار بذری حاج اکبر مولایی حاج امیر برومند حاج محمدرضا بذری حاج حیدر خمسه حاج حسن حسین خانی حاج حسین عباسی مقدم حاج غلامحسین علیزاده حاج حسین عینی فرد حاج مهدی رعنایی حاج مصطفی روحانی حاج روح الله بهمنی حاج امیر کرمانشاهی حاج میرزای محمدی حاج وحید گلستانی حاج سید امیر حسینی علی فانی حاج سید علی مومنی حاج امین مقدم حاج محمد کمیل حاج محمد حسین حدادیان حاج سعید پاشازاده حاج مقداد پیرحیاتی حاج محمد سهرابی حاج محمد فصولی کربلایی حاج فرهاد محمدی حاج ابوذر بیوکافی حاج سید محمد جوادی حاج سید محمد عاملی حاج وحید یوسفی حاج محمد یزدخواستی حاج مجتبی رمضانی کویتی پور حاج محسن صائمی حاج حسین رستمی مرحوم استاد محمدعلی کریم خانی حاج حسین باشی حاج مهدی وثیق حاج شیخ محمد ناصری سید علی حسینی حاج محمد امانی مرحوم محمدعلی چمنی حاج رضا قنبری حاج عبدالله شیران مرحوم استاد سلیم موذن زاده حاج علی اصغر ارغوان مرحوم حاج فیروز زیرک کار سید حسین قاضی سید مهدی حسینی استاد محسن فرهمند حاج احمد عثنی عشران حاج محمد احمدیان حاج صادق آهنگران حاج اکبر نوربهمنی سیدرضا میرجعفری سیدرضا تحویلدار ایمان کیوانی حاج محمدحسین عطائیان حاج حسن شالبافان حاج محمدصادق عبادی حاج علی عرب حاج علیرضا قزوه حاج آرش پیله وری حاج مهدی تقی خانی حاج یزدان ناصری حاج امیرحسن محمودی حاج حمید دادوندی حاج احمد نیکبختیان حاج امیرحسن سالاروند حاج هاشم سالار حسینی حاج ابراهیم رحیمی حاج محمد صمیمی حاج حمیدرضا قناعتیان حاج محسن عراقی حاج محسن طاهری حاج حسین ستوده حاج مهدی دقیقی حاج حسین رجبیه حاج رحیم ابراهیمی حاج حسین فخری حاج صادق حمزه حاج حسین هوشیار حاج حسین جعفری استاد رائفی پور حاج داوود احمدی نژاد مرحوم مرشد حسین پنجه پور حاج سید محمد حسینی حاج هادی گروسی حاج محمدرضا مختاریان حاج حسن کاشانی حاج وحید جلیلوند حاج حیدر منفرد حاج علی مهدوی نژاد حاج مرتضی امیری اسفندقه حاج حسین خلجی حاج وحید قاسمی حاج سید محمود علوی حاج سعید قانع حاج سید جعفر طباطبائی حاج حسین محمدی فام حاج هادی جان فدا حاج علی علیان حاج صادق کریمی حاج محسن توکلیان حاج محمد قربانخوانی حاج حسن رضا عبداللهی حاج مرشد میرزا مرحوم مرشد میرزا حاج مهدی اقدم نژاد شهید حسین معز غلامی حاج حسین رحمانی حاج علی اکبر سلحشور حاج محمد گرمابدری حاج محمد جواد احمدی حاج احمد اثنی عشران حاج جواد ابوالقاسمی حاج محمد مهدی اسماعیلی حاج محسن حسن زاده حاج اکبر بازوبند آیت الله سید محمدحسن طهرانی مجید رضانژاد محمدجواد توحیدی حاج یدالله محمدی مرحوم سید مهدی احمدی اصفهانی حاج محمود گرجی حاج رضا علی رضایی حاج جواد باقری حاج سید ابراهیم طاهریان حاج مسعود پیرایش حاج محمدرضا نوشه ور حاج حسن بیاتانی حاج علی اکبر زادفرج حاج علی جباری حاج علی کرمی حاج سعید خرازی حاج هادی ملک پور حاج حسن عطایی حاج محمد کریمی حاج محمد رستمی حاج جواد حیدری