- صفحه اصلی
- ای تمام آفرینش تشنهی اشک شبت

ای تمام آفرینش تشنهی اشک شبت
لینک
https://ayohalmazloom.com/p-381604
ای تمام آفرینش تشنهی اشک شبت
وی خدا و خلق او مشتاق یارب یاربت
ای مسیحای دعا در هر نفس، لعل لبت
سینههای سوخته یک شعله از تاب و تبت
باب حاجت، باب رحمت، باب ایمان، باب دین
قطب عرفان، سیّدسجّاد، زینالعابدین
ای مزار بیچراغت نور چشم و چشم نور
ای مناجات شبت آل محمّد را زبور
سجدهگاهت در عبادت طور نور و نور طور
چشم ظلمت از تو و روی منیرت دور دور
حاجت خلق جهان در آستانت ریخته
وحی ساعد در سماوات از دهانت ریخته
تو به خلق و خوی، اعجاز پیمبر میکنی
گر بخواهی در اسارت کار حیدر میکنی
با دو دست بستهی خود فتح خیبر میکنی
شام را در چشم دشمن، صبح محشر میکنی
دست تقدیر تو دست اقتدار حیدر است
بلکه هر انگشت تو، یک ذوالفقار حیدر است
کربلا و کوفه و شام بلا رام تو بود
دشمن بیدادگر را وحشت از نام تو بود
تو میان سلسله نه، خصم در دام تو بود
فتح آل مصطفی از خطبهی شام تو بود
چارده قرن است مسجد میکشد از دل خروش
میرسد بانگ انا ابن مکهات دائم به گوش
سرگذشتت شعلهای در دل شد و از سر، گذشت
شام شوم از کربلا بهر تو سنگینتر گذشت
کس نمیداند چهها بر آل پیغمبر گذشت
ناقهی عریانت از هر کوچه و معبر گذشت
شامیان از کینه و طغیان شرار انگیختند
از فراز بامها آتش به فرقت ریختند
ای ز چشم شیعه جاری، خون ساق پای تو
آفتاب فاطمه خاکستر و سیمای تو
تو چراغ عرشی و ویرانه شد مأوای تو
خاک ویرانه کجا و صورت زیبای تو؟
بود در ویرانه بر رأس پدر، چشم ترت
همچو بسمل بال زد در پیش چشمت خواهرت
تو همای وحی بودی و پرت را سوختند
لحظه لحظه سینه پر آذرت را سوختند
نخل ایمان بودی و برگ و برت را سوختند
آخر از زهر ستم پا تا سرت را سوختند
گر چه دیدی صدْمه و آزار و محنت آن همه
قاتلت داغ پدر بود ای عزیز فاطمه
سالها بگذشت و بودی هیجده داغت به دل
سوختی یک عمر همچون شمع سوزان متصل
سینهات چون خیمههای سوخته شد مشتعل
ای به وقت سجده خاک از اشک چشمان تو گِل
بر تو میگریم که بر گلهای پرپر سوختی
هر کجا دیدی جوان، از داغ اکبر سوختی
باغبانی گر به باغ لالهاش میداد آب
تو به یاد کام عطشان پدر رفتی ز تاب
گریه میکردی به یاد طفل معصوم رباب
بر لب خشک علیاکبر دلت میشد کباب
میبریدی گوسفندی را اگر قصاب سر
یاد میکردی ز تیغ شمر و حلقوم پدر
کاش میشد قبر پاکت را بگیرم در بغل
همچو نور ماه، خاکت را بگیرم در بغل
ساق پای دردناکت را بگیرم در بغل
زخم قلب چاک چاکت را بگیرم در بغل
کاش میشد شیعه برگرد مزارت میگریست
روز و شب پیوسته «میثم» در کنارت میگریست
6
0
موضوعمصیبت کربلا | شهادت امام سجاد (علیه السلام) | امام سجاد (علیه السلام)
گریز
شاعرغلامرضا سازگار
قالبمربع ترکیب
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت

وزآن پس علی (علیه السلام) شاه اهل سجود
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام سجاد (علیه السلام)

درآن دم نگه کرد بانوی دین
موضوعامام سجاد (علیه السلام)

پناه جهان سیدالساجدین
موضوعامام سجاد (علیه السلام)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

باز دل را نوبت بیماری ست
موضوعامام سجاد (علیه السلام)

یاد آن روز که ما را به اسارت بردند
موضوعامام سجاد (علیه السلام) | امام سجاد (علیه السلام)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

قسمت این بود بال و پر نزنی
موضوعامام سجاد (علیه السلام) | امام سجاد (علیه السلام)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

هر صبح و ظهر و شام و سحر ضجه میزنی
موضوعامام سجاد (علیه السلام) | امام سجاد (علیه السلام)
گریزحضرت اباالفضل العباس (علیه السلام) | حضرت علی اصغر (علیه السلام) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

کوچه های مدینه و بوی زخمهای تنی که می آید
موضوعامام سجاد (علیه السلام) | امام سجاد (علیه السلام)
گریزحضرت علی اصغر (علیه السلام) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

من را به جرم عاشقی یار می برند
موضوعامام سجاد (علیه السلام) | امام سجاد (علیه السلام)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زهرا (سلام الله علیها) | حضرت زهرا (سلام الله علیها) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

درد بسیار، مداوا گریه
موضوعامام سجاد (علیه السلام) | امام سجاد (علیه السلام)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

دریا به دیده ی تر من گریه می کند
موضوعامام سجاد (علیه السلام) | امام سجاد (علیه السلام)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

در تشنگی سراب به دردی نمی خورد
موضوعامام سجاد (علیه السلام) | امام سجاد (علیه السلام)
گریزامام سجاد (علیه السلام) | اماکن شریف | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

غمگین تر از پاییزم و ابر بهارم
موضوعامام سجاد (علیه السلام)
گریزامام سجاد (علیه السلام) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | اماکن شریف

هجران بهانه ایست برای وصال ها
موضوعامام سجاد (علیه السلام) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت علی اکبر (علیه السلام) | حضرت علی اصغر (علیه السلام) | حضرت اباالفضل العباس (علیه السلام) | حضرت رقيه بنت الحسين (سلام الله عليها)

راوی نوشته است غروبی غریب بود
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام سجاد (علیه السلام)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

من وارث غم من کوه دردم
موضوعامام سجاد (علیه السلام)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

زهر کین عاقبت دادی از غصه نجاتم
موضوعامام سجاد (علیه السلام) | امام سجاد (علیه السلام)

ای خدا شد خزان گلشن من
موضوعامام سجاد (علیه السلام) | امام سجاد (علیه السلام)

خدایا وارث خون خدایم
موضوعامام سجاد (علیه السلام)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

سجاده ی اشک تو ، به هر جا باز است
موضوعامام سجاد (علیه السلام)

من علی ابن حسینم زاده ی حبل المتین
موضوعامام سجاد (علیه السلام)
گریزامام سجاد (علیه السلام) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

من باغبانم اما گلهایم از جفا سوخت
موضوعامام سجاد (علیه السلام)
گریزامام سجاد (علیه السلام) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

ای دل شرار زهر شد میهمان من
موضوعامام سجاد (علیه السلام)
گریزامام سجاد (علیه السلام) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

شب شادی شب غم گریه می کرد
موضوعامام سجاد (علیه السلام)

همان وقتی که خنجر از تن خورشید سر میخواست
موضوعامام سجاد (علیه السلام)
گریزامام سجاد (علیه السلام) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان