ایها المظلوم-ayohalmazloom
شعر و اشعار ولادت امام علی (امیرالمومنین) و صوت سبک و گریز اشعار
لطفاً برای جستجوی گریز های متفاوت در این مناسبت به کادر جستجوی گریز در سمت راست صفحه مراجعه فرمایید
نمایش هر صفحهمورد
دستی که کوته است به خرما نمی رسد
قطره هزار سال به دریا نمی رسد
وقتی که عشق می رسد از سوی آسمان
فرصت دگر به زمره لیلا نمی رسد
آنجا که صحبت از جلوات خدایی است
عقل بشر به حل معما نمی رسد
گاهی برای وصف بزرگی میان ذهن
بر شعر و واژه و کلمه جا نمی رسد
وقتی خدا به خلقت خود گوید آفرین
بنده به درک رتبه مولا نمی رسد
 
مولا همان کسیت که بر بندگان ولیست
مولا برای شیعه فقط مرتضی علیست
 
ای کعبه از بزرگی روحت ترک زده
ای بی قراری همه دلهای لک زده
شیرینی لب تو حلال لب نبی
نامت به سفره بشریت نمک زده
در کعبه گرد روی تو در حال اعتکاف
صدها فرشته اردوی خود مشترک زده
ای آسمان آمده در خطه زمین
شد آسمان ز دوری رویت فلک زده
تو آمدی و پشت سرت شیعیان تو
آنانکه عشق تو دلشان را محک زده
 
ای جلوه تمام خدا آمدی علی
با تیر عشق سینه ما را زدی علی
 
ای میهمان ویژه ی کعبه یگانه ای
تو خانه زاد کعبه نه تو روح خانه ای
خورشید شرق هستی و غربی ترین حضور
بی انتها ترین توئی و بی کرانه ای
روزی آسمان و زمین بین مشت توست
خرما به دوش شام یتیمان شبانه ای
استاد جبرئیلی و کفش تو وصله دار
شاهی و میان همه عامیانه ای
تو از قدیم تا به کنون بند غربتی
ای خالی از فضائل تو هر رسانه ای
 
دل بی محبت سیاه است مثل شب
با تو خدا نشسته به هر سینه لب به لب
 
ای دین حق به پا شده از جان نثاریت
دشمن فراری از یورش ذوالفقاریت
ای روزه روزه دار وجود گرسنه ات
ای چاه کوفه تشنه شب زنده داریت
ای رعد و برق خشم تو طوفان ریشه کن
وی گل اسیر ناز نگاه بهاریت
ای ناله ی خلیل خدا بین شعله ها
دست خلیل نوح به کشتی سواریت
تو یک شبه چگونه چهل خانه رفته ای
ای عقل مات صورت پروردگاریت
 
ممسوس ذات پاک خداوند قادری
تو مظهر العجائب عالم تو حیدری
 
باید دلی دهیم که به تو اقتدا کنیم
دل را کمی به درگه تو آشنا کنیم
مدهوش آیه های کمیل توایم علی
کی می شود شبیه تو ربنا کنیم
دادی اجازه تا که تورا ای شکوه عشق
عاشق صفت جنون زده بابا صدا کنیم
آیا اجازه میدهی ای مرد کوچه گرد
دل را روانه ی گذر کوچه ها کنیم
اصلا نه گوشواره و سیلی نه میخ در
بگذار لحظه ای سفر کربلا کنیم
 
آقا اجازه ای بده تا ناله سر کنیم
یاد حسین و فاطمه ی خونجگر کنیم
بنگر صفای جام و می لعل فام را
کز باده فرق می نتوان کرد، جام را
 
نازم به بزم دُردکشان کز فروغ جام
از هم تفاوتی نبود، صبح و شام را
 
در طی راه عشق چو خامند، پختگان
اندیشه کن که حال چگونه است خام را
 
تحصیل نام، از در میخانه کی توان
طوفان خم به باد دهد، ننگ و نام را
 
انصاف خواهمی زتو، هرگز شنیده ای؟
عاقل به اختیار کند، ترک کام را
 
ما را غرض زباده، شراب ولایت است
نی باده ای که آمده مقصد، عوام را
 
دی بر در سرای مغان، ازدحام بود
پرسیدم از مُغی، سبب ازدحام را
 
گفتا که هست عید و به عیدانه، پیر دیر
بنموده وقف دُردکشان، رطل و جام را
 
میلاد فر خجسته ی ساقی کوثر است
آمد نوید فتح و بشارت، گرام را
 
سلطان اولیاء، شه مردان که حُب او
شرط قبول گشته صلوة و صیام را
 
مولود شد به کعبه و عزّ و شرف فزود
حجر و حطیم و زمزم و رکن و مقام را
 
اِحرام طوف درگه او هر که بست یافت
اجر هزار عمره و حجّ تمام را
 
بر خاک آستانهٔ وی هر که جبهه سود
دریافت حق واقعیِ استلام را
 
بین صفا و مروهٔ درگاه و روضه اش
کن سعی کسب روضهٔ دارالسلام را
 
می کُن وقوف، در عرفات ولای او
جویی اگر سلامت یوم القیام را
 
مقصد ز رمیِ جَمْر، تبری زخصم اوست
کین شیوه شاهد است، تولای تام را
 
قربانی منای تقرب، که فُزت گفت
دید از شراب وصل، لبالب چو جام را
 
بعد از ثنای شاه ولایت علی، رواست
گفتن مدیح صدر فلک احتشام را
 
ز آن رو که عرض مدحت مولی نمودن است
در کیش اهل عشق، ستودن غلام را
 
آن خواجهٔ کریم که زد جاودان صلا
بر خوان جود و فضل و کرم، خاص و عام را
 
فرزانه صدر اعظم اشرف که شه سپرد
در کفّ او زمام تمام انام را
 
در دفع خصم مملکت و حفظ داد و دین
کلکش نموده کار بُرنده حسام را
 
ز آن شد امین سلطان، کز پای گوهری
جز در ره امانت، ننهاده گام را
 
دایم «محیط» از کرم شاه اولیاء
خواهد دوام دولت صدرالکرام را
ماییم و اعتکافِ علی,سیزده شب است
حجاجِ در طوافِ علی,سیزده شب است
دلبسته در کلافِ علی,سیزده شب است
مست میِ مُضاف علی,سیزده شب است
 
《ماییم دلسپرده ی دیدار ,یا علی》
 
امشب مرا تقرّب تو نیّت است و بس
این بهترین زمینه ی تربیت است و بس
در تربیت,مسیر ,عبودیت است و بس
کُنهِ عبودیت, ز ربوبیت است و بس
 
《دیدیم در تو ما, ربوبیتِ یار, یا علی》
 
من سینه چاک روی توام, کعبه نیز هم
گرم طواف کوی توام, کعبه نیز هم
من در نماز سوی توام, کعبه نیز هم
مدیون آبروی توام, کعبه نیز هم
 
《ای قبله گاه, کعبه ی سیار,یا علی》
 
کعبه اگر چاک گریبان گشوده است
ثابت نمود,عاشقت از قبل بوده است
صحنی که خاک مقدم مریم زدوده است
در را به روی بنت اسد وانموده است
 
《مختصِ توست, مُعجزِ بسیار,یا علی》
 
مِنْ بعد از این علامت توحید, علم شده
ماتِ تجلّیِ تو خداوند هم شده
بیت الحرام بعد تو بیت الحرم شده
بتخانه ی حجاز ,دگر محترم شده
 
《شد با شرافت این درو دیوار,یا علی》
 
دادم زکف به شوق مدیحت ,قرار را
واجب شده است سجده کنم نام یار را
میزان کجاست ,تا که بسنجد عیار را
نشناختیم غیر تو پروردگار را
 
《ماتم از این شباهت رفتار,یا علی》
 
گاهی علی نشسته به جای خدای خود
گاهی خداست جای شه لافتای خود
جای خدا نشست و صدا زد به جای خود
در قاب عرش گفت علی با صدای خود…
 
《پرودگار اول گفتار , یا علی》
 
در لا اله غیر تو خواندیم ,جا نشد
حتی خدا برای دلم مرتضا نشد
مومن نشد هرآنکه ز کفرش دوا نشد
پس لاشریکٓ لَهْ که حقیقت ادا نشد
 
《دارم به کفر میرسم اینبار,یا علی》
 
آنقدر مِی زدم علنی عشق می کنم
امشب اویسمُ قرنی عشق میکنم
با جمله ی یَموت یَرنی عشق میکنم
من با ابالحسن,حسنی عشق میکنم
 
《دیوانه ام ,پیاله نگه دار یا علی》
 
عشقم اگر علیست سرِ دارَم آرزوست
من سر گذشتِ میثم تمارم آرزوست
خرما فروختن بشود کارم آرزوست
رسوا شدن میانه ی بازارم آرزوست
 
《بالای دار از تو زنم جار,یا علی》
 
هر کس که دید اوج تورا بال و پر فروخت
نهج البلاغه از نمک تو شکر فروخت
آنقدر غمزه های نگاهت, نظر فروخت
هر کس که دید سر به جنون زد جگر فروخت
 
《عشاق را تویی تو خریدار, یا علی》
 
پر میدهیم مرغ دل خویش تا نجف
کنج ضریح گوشه ایوان طلا نجف
پر شد قنوت هر شبم از ذکر یا نجف
من سالهاست خواسته ام از خدا نجف
 
<<خواندم دعای وصل تو بسیار ,یاعلی>>
 
سر میدهم سروش نجف روزی ام کنید
ابر گناه پوش نجف روزی ام کنید
هستم پیاله نوش نجف روزی ام کنید
دیدار می فروش نجف روزی ام کنید
 
《پس تا نجف بگو:صد و ده بار یا علی》
 
در این مسیر دیده ی گریان مُقرب است
در صحن شاه, ریگ بیابان مقرب است
در خانه ای که کلب نگهبان مقرب است
زانو زدن مقابل ایوان مقرب است
 
《پس سجده میکنم به تو اینبار, یا علی》
 
گر چه برات ,مالک اشتر نمیشویم
مقداد نیستیم ,ابوذر نمیشویم
سلمان نبوده مُحرِم این در نمیشدیم
اینها که جای خود سگ قنبر نمیشویم
 
《اما تویی همیشه مددکار,یا علی》
 
توحید محض, باعث ایجاد حیدر است
بالای عرش افضل اوراد حیدر است
آنکس که جام دست نبی داد حیدر است
زهرا عروس خانه و داماد حیدر است
 
《ای در نگاه عشق,علمدار یا علی》
 
مولی الموحدین,نفحات پیمبری
نَفسِ رسول, باب نجات پیمبری
رمز شفاعت,عرصات پیمبری
مِیلِ حیات و کُنهِ صفات پیمبری
 
《پیغمبر است بر تو گرفتار ,یا علی》
 
حبّ علی نتیجه ی احسان فاطمه است
او هل اتای فاطمه, قرآن فاطمه است
اسباب شادی لب خندان فاطمه است
این مرد مهربان به خدا جان فاطمه است
 
《زهرا توراست یار و وفادار,یا علی》
 
آنجا که نیست نام تو جای نشست نیست
لعنت به هرکسی که زجام تو مست نیست
بر روی دست دست خداوند دست نیست
این ورطه جای آنکه یقینش شکست نیست
 
《لعنت به هر که میکند انکار,یا علی》
 
ای شیر پاک,ای ثمر لقمه ی حلال
خونم حلال تو شده یا سیف ذی الجلال
گرما بده شراب شود غوره های کال
ما را به غیر هجر نجف نیست یک ملال
 
《امضا بزن به نامه ام ای یار,یا علی》
 
ای اولین تلاوت قرآنِ قبل از آن
ای اولین امام مسلمان قبل از آن
آیات مومنون نمایان قبل از آن
ای صاحب ولایت دوران قبل از آن
 
《قرآن بخوان بگو تو ز اصرار,یا علی》
 
قاری شدی و تیر و سنانت نریختند
سنگ جسارتی به لبانت نریختند
با خیزران به سمت دهانت نریختند
مشتی حرامزاده به جانت نریختند
 
《وای از حسین و مجلس اغیار,یا علی》
تو آمدی ستایش بت بی اثر شود
با نام تو زمین و زمان شعله ور شود
رویای مکیان همه زیر و زبر شود
حق است در مدیحت تو مکه کر شود
تمثال دلربای تو تندیس زر شود
باید که چشم باز کند بازتر شود
هرکس که خواست در صف اهل نظر شود
هو یاعلی بگوید و جوری دگر شود
 
عالم غلام فاطمه ی شیرزاده است
شیرانگی! اصالت این خانواده است
طفلی به راه بود که روزی گشاده است
در دلبری سواره,دو عالم پیاده است
مولود خانه ایست که دار العباده است
این بار درب کعبه بلا استفاده است
دیوار زد شکاف,خدا اذن داده است
وقتی که خواست صاحب یک گل پسر شود
 
شب شد همین که موی سرت را تکانده ای
برق از سر تمام ملایک پرانده ای
فانوس این جماعت در راه مانده ای
آیینه ای و حرف مرا زود خوانده ای
بر زانوی سترگ خودت “پَر” نشانده ای
آری!یتیم را به برت پرورانده ای
حالا که ریشه در دل مردم دوانده ای
باشد که ریشه باعث مرگ تبر شود
 
ای نام تو مصادف هشت و سه بار ده
از آسمان ببار برایم,ببار ده
مثل علامت سپر و ذوالفقار ده
ختم علی گرفته خدا صد هزار ده
یعنی که پنج صفر بیاید کنار, ده
از برکتت به شعر من آمد به کار ده
روزت پس از دوازده و قبلِ چارده
حالا رواست سیزده من بدر شود!
 
هر روز و شب خدا ز تو دم می زند که هیچ…
خود را زده به نام تو یکجا سند که هیچ…
میزان حق تویی,عمل خوب و بد که هیچ….
خشم تو خصم را به کما می برد که هیچ….
فکر نبرد از سرشان می پرد که هیچ…
عالم به احترام تو خم می شود که هیچ…
حتی برای کشته شدن عبدود که هیچ….
کل جهان برای تو خم تا کمر شود
 
هر کس که خواست خِیرِ سرش خیره سر شود
باید به ضرب تیغ تو شق القمر شود
مردی نبود با تو سپر در سپر شود
یا این که مثل حضرت حیدر ابَر شود
کی نوبت بروز کلاغان مگر شود؟
وقتی عقاب پیش تو بی کرک و پر شود
هر کس که از شجاعت تو باخبر شود
کاری نمی کند که پی اش درد سر شود
 
او با سران قلعه سخن بی گزند گفت
مثل همیشه خطبه ی مردم پسند گفت
در ابتدای کار کمی وعظ و پند گفت
شیرین سخت علیست,که با طعم قند گفت
با این که دید بد دل و نامحرمند گفت
وقتی که دید طعنه به او می زنند گفت
درهای قلعه یک تنه از جای کند, گفت:
“این در برای قلعه بعید است در شود”
با قلم احساس من نقش دو ابرو میکشید
مست شد تاکه ز تاب زلف و گیسو میکشید
نبض احساس دلم,من را به هر سو میکشید
یک صدو ده مرتبه بانگ هوالهو میکشید
 
در شب میلاد تو از جان و دل هم بگذرم
من غلام نوکران نوکران قنبرم
 
باده های جام عشقت را زدم بی اختیار
ای قرار و ای بهار و ای نگار کردگار
حک شده بر روی پیشانی ما با افتخار
 لا فتی الا علی لا سیف الا ذولفقار
 
آمدی ای نو گل باغچه ی بنت اسد
ساکن شهر مجانین تو هستم تا ابد
 
ما همان طایفه ی حیدری و بی باکیم
که برای تو همیشه سینه ای صد چاکیم
پدرخاک تویی و همگی از خاکیم
به یقین کودک و طفل پدر افلاکیم
 
لقمه ای نان بده بدجور گرفتار شدم
من به آقایی تو باز بدهکار شدم
 
جلوه ی کل جهان محو دو چشمان علیست
واژه ی عشق به ولله که حیران علیست
هست هستی,بخدا یک نخ دامان علیست
همه ی کون و مکان گوش به فرمان علیست
 
 یاعلی میگویم و از هر سری من سرترم
اهل عالم! من گدای خانه زاد حیدرم
ذات حق در صورت دنیاییت تصویر شد
چهره ی تو قاب شد از آینه تقدیر شد
خضر بعد از دیدنت آواره ی صحرا شد و
قیس بعد از رویتت از عشق لیلا سیر شد
نوح آمد تا که ادراکت کند اما نشد
پای یک خط از تعالیم تو مولا پیر شد
با شهامت هم نشینی نام تو وجد آور است
ترس ,,,,از برخورد با نام تو آقا شیر شد
دامنم آلوده تر از لب شده وقت شراب
از همان وقتی که دست عشق دامنگیر شد
 
از ازل ترسیم کردم رد پایت تا ازل
چون به هم وصلش نمودم نقش شد رب ملل
 
در خدا دیدم هر آنچه,,, در تو پیدا می شود
قل هو الله احد پیش تو معنا می شود
معجزه سر می زند از خادمانت گاه گاه
قنبر تو بی عصای دست موسی می شود
رحمت عام تو را قید مکان خنثی نکرد
کل عالم گر بیاید در نجف جا می شود
مشکل از ما نیست مولا برق ایوان را ببین
ما که هیچ عیسی ببیند تا کمر تا می شود
ذره را با یک نفس تو آفتابش کرده ای
قطره با یک گوشه ی چشم تو دریا می شود
 
زمزم از بر خورد با دست تو کوثر گشته است
نیمه ای از نور تو حتما پیمبر گشته است
 
کفر در سیر الوهیت مسلمانت شده
لو کشف خود پرده دار کوه ایمانت شده
گفت احمد چنگ باید زد به حبل الله عشق
بعد از آن دستان ما تسلیم دامانت شده
خانه ی حق را کلیدی نیست جز در دست حق
انبیا نه,,,کبریای محض در بانت شده
ابر هم کج می کند راه خودش را سوی تو
از همان وقت است طوفان هم پریشانت شده
وجه تو تکثیر خواهد شد,,علی موسی الرضا
بانی آیینه بندان خراسانت شده
 
زیر دین پرچمت هستند از چین تا حجاز
غالبا سوی تو سجده می کنم وقت نماز
 
اشک عاشق بیشتر در قلب شب گل می کند
عشق هذیان می دواند تا که تب گل می کند
ذوالفقارت را که بیرون می کشانی از نیام
بر لب جن و ملک یا للعجب گل می کند
چاکر نام تو توحید است هر جا می رود
در حیاط خانه ی نام تو رب گل می کند
هر کجا آب دهانت خورد بر سیمای خاک
روز بعدش در همان نقطه رطب گل می کند
سیزده نور مکرر در شعاع نور تو
چارده قرن است در ماه رجب گل می کند
 
کیستی تو کیستی تو کیستی تو کیستی
«من همین تشویش ممدوحم تو خود گو چیستی»
 
می کشی از سینه بیرون می پذیری آه را
ختم در خود می کنی هر راه را بیراه را
مانع وصل تو (والا )نیست هرگز پستیم
از فیوضاتت مگر محروم کردی چاه را؟؟
شد عبای وصله دارت آبروی عارفان
خاک نعلینت به یغما برده قلب ماه را
هر که زانو زد کنارت ارفع المقدار شد
از گدایان می شناسند اقتدار شاه را
طور کافی بود دیگر جلوه ات را حبس کن
ورنه لکنت می کشد شخص کلیم الله را
 
با تو بودم آشنا اما تو را نشناختم
گر به غیر از یا علی چیز ی بگویم باختم
بیت نخستم مثل تیغی آبدار است
چون بر لبم لاسیف الاّ ذوالفقار است
 
باید به وجد آیند ابیاتم در این شعر
وقتی شروع این غزل نـام نگار است
 
با قوّت و قدرت نوشتن یک وظیفه ست
از آن کسی که قدرت پروردگار است
 
باید بیـــاموزم که من هم مرد باشم
وقتی که شاهم شیرمرد روزگار است
 
سلمان شدن مالک شدن امری طبیعی ست
وقتی امیرالمؤمنین , آموزگار است
 
ای دوستان از شیعه ی شاه ولایت
وَ اللهِ , نامردی به دور از انتظار است
 
بامرتضی,بی مرتضی,نکته همینجاست
انسان همیشه بین جبر و اختیار است
 
یک عدّه حالا رهسـپار اعتکافند
امّا دل ما سمت صحنش رهسپار است
 
دل با نوایی معنوی پیوند خورده
وقتی غزل با مثنوی پیوند خورده
 
ای دل بیا از اهل معنا دلبری کن
حال و هوای مثنوی را حیدری کن
 
آنان که ما را پای این سفره نشاندند
ماه رجب را ماه کسب فیض خواندند
 
در عین شیرینی ولی شورآفرین است
ماه رجب , ماه امیرالمؤمنین است
 
چون درک کردی ماه پُر فیض رجب را
در اوج غم , ای دل ببین در خود طرب را
 
دل مست شد تا حرف میلاد علی شد
پس چند بیتی صرف میلاد علی شد
 
از روشنای آب , پاکی را بیاموز
از کعبه رسم سینه چاکی را بیاموز
 
کعبه هزاران سال با سختی محک خورد
تا پیش پای حضرت حیدر ترک خورد
 
دیوار را کِی حیّ داور گفت : بشکاف ؟
حیدر درون بطن مادر گفت : بشکاف
 
آری لسان اللهِ ناطــق حرف می زد
با لهجه ی زیبای خالق حرف می زد
 
می گفت مادر این منم حصن حصینم
یعسوب دین , حبل المتین حقّ الیقینم
 
می گفت مادر من همان اسلام نابم
می گفت مادر من اصول الدّین دینم
 
من نایب بر حقّ ختم الانبـیایم
من از همان اوّل امیرالمؤمنیـنم
 
نصر ُمِنَ اللّهم َ که با فتحٌ قریبم
پیروز هر میدانم و فتح المُبیــنم
 
قرآن که نازل شد پس از این میشود فاش
لا رَیب فیه اَستم , هُدیً للمُتّقینم
 
هر چند مصنوع خُدایم نور مَحضم
هر چند مخلوقم ولی عرش آفرینم
 
آموزگاریِ ملک در شأن من نیست
هرچند که استاد بر روح الامینم
 
عرش آستان,جان جهان,کهف امانم
پشت و پناه انبیا در هر زمانم
 
با دست من زیباست حق را لمس کردن
هر جا که لازم بود ردّ الشّمس کردن
 
من دشمن “لامذهبی”بودم از اوّل
یک نور واحد با نبی بودم از اوّل
 
از عالم انوار هر جا بوده , هستم
عقد اخوّت با نبی در عرش بستم
 
تا قدر من روشن شود حق کوثر آورد
منصوره ی خود را به عقد من در آورد
 
من وجه ذات ذوالجلالم باقی استم
من بر سقاهم ربّهم هم ساقی استم
 
با دست من رزق خلایق می شود پخش
مستی درون جان عاشق می شود پخش
 
من برگ را از شاخه می رویانم , آری
من می کنم حال زمستان را بهاری
 
عمری به عزرائیل امر و نهی کردم
من بر قلم با امر یزدان وحی کردم
 
آن خالقی که آب و خاکم را سرشته ست
نام مرا بر روی هر شِیئی نوشته است
 
من کیستم ؟ مَنْ عندهُ حُسنُ الثّوابم
من کیستم ؟ مَنْ عندهُ عـلْمُ الکِـتابم
 
میزان اعمال تمام بندگانم
با اینکه من خود قاضی یوم الحِسابم
 
خورشید از شرم جمالم میشود آب
گر لحظه ای آنگونه که باید بتــابم
 
شأنم ولی , یعنی که من والا مقامم
اسمم علی , یعنی که من عالی جنابم
 
قلب خدا , نفس خدا , وجهُ الّلَهَم من
در جسم ناسوتی اگر پُشت نقابم
 
سوگند بر ربّم که ربّ الارض هستم
هر چند می خوانند مردم بوترابم
 
یا فاطمه بنت اسد ای دختر شیر
امروز دیگر می شوی تو مادر شیر
 
کعبه خودش را باخته از شوکت من
بُت را به خاک انداخته از هیبت من
 
از بُت شکستن در حرم دلشادم امروز
بیت الشّرف شد کعبه با میلادم امروز
برای گفتن از او پای شعر هم به گِلْ است
قلم به دست من حتّی هنوز هم دو دل است
چگونه واژه بگیرد به کار چون خجل است
که جان سپردن شاعر ز عجز, محتمل است
 
به ذره گر نظرِ لطفِ ماهِ من نرسد
به آسمانِ وصالش نگاه من نرسد
.
قلم به دست من امشب به شور آمده است
دوباره موسیٖ جانم به طور آمده است
دوباره بانگ أَنَا الله ز دور آمده است
بیا که جلوه ی مستورِ نور آمده است
 
بیا که شاه و گدا همنشین هم شده اند
دگر دعا و اجابت قرین هم شده اند
.
زمین مکّه کند فخر بر سمٰا امشب
رسد ز سوی سماوات این ندا امشب
رسیده آیت تطهیر و هَلْ أَتیٰ امشب
رسیده نَفْسِ پیمبر, ولیّ ما امشب
 
برای هرچه خدا گفت یک مَثَل آمد
علی عالی اعلای بی بَدَل آمد
.
امیر مُلک ولا شاه لافتیٰ حیدر
شهی که آمده در شأنش إنّما حیدر
برای امر خلافت به حقّ سزا حیدر
وَ معجزات نبوّت به انبیا حیدر
 
زمین ز مَقدم او رشکِ آسمان گردید
به روی دست نبی دستِ حقّ عیان گردید
.
علیست یار و مددکار انبیای خدا
علیست در همه احوال آشنای خدا
علیست راضی مطلق به هر قضای خدا
علیست آیت عظمای حقّ برای خدا
 
درون سینه ی من تا که عشق پابرجاست
زبان فقط به دهانم به یاعلی گویاست
.
ولایت تو به من داده آبرو آقا
فقط به عشق تو هستم به گفتگو آقا
به دست من ز مِی عشق دِهْ سبو آقا
نگو که رانده ای از خود مرا, نگو آقا
 
لبم به عشق علی هر دم این ثنا دارد
خوشا به حال دل من که مرتضیٰ دارد
.
هر آنکه از تو سرود و هر آنکه از تو نوشت
یقین به حُرمت حبٌِ تو می س‍ِزَد به بهشت
بگو به سر که ندارد به سر خیالت, خشت
بدون مُهر ولایت, اساس نیکی زشت
 
به حشر, دشمنِ تو سرفکنده می آید
به شیعیان تو آن روز خنده می آید
خوب است دلم خلوت شب داشته باشد
سختی بکشد تاب و تَعَب داشته باشد
 
خواهان هنرمندِتو گر کوه جگر داشت
اول قدم آن است ادب داشته باشد*
 
در بارگه عشقِ تو عاقل ته صف هست
باید که به دیوانه لقب داشته باشد
 
بدخواه تو آقا به خداوند بعید است
از سمت پدر اصل و نسب داشته باشد
 
تو عشق عجم هایی و حیف است به والله
مانند تو را قوم عرب داشته باشد
 
تو یک تنه باعث شده بودی که محمد
هنگام خطر داوطلب داشته باشد
 
گفتند خدا نیست علی ما که ندیدیم
مثل تو کسی جلوه ی رب داشته باشد
 
زایِشْگَهَتْ از قصد شده کعبه علی جان
تا سجده به یک سنگ سبب داشته باشد
 
آنقدر بزرگی که تو تب میکنی اول
گر قَنبَرِ تو حالت تب داشته باشد
 
خوشبخت شود هرکه برات نجفت را
در سیزده ماه رجب داشته باشد
 
آقا شده هرکس به دَرَت پوزه کشیده
یا مثل سگی در حَرَمَت زوزه کشیده
 
***
*محمد سهرابی
کعبه وا شد , همه جا بوی خدا پیچیده
آیه ی سوره ی ایمان همه جا پیچیده
 
بندِ قنداقه نبندید به دستانِ خدا
کور باشند همه شرک پرستانِ خدا
 
دست های نبیُ اللّه به زیرِ سَرِ او
کلِّ عالم بخدا تکه ای از شهپرِ او
 
گفت با حضرتِ خاتم : بگو ای ملجا نور
دَم ز “تورات” زَنَم , یا که ز “انجیل” و “زبور”؟
 
از چه گویم که بیارند به علمم ایمان؟
معجزه ساز شوم یا که بخوانم قرآن؟
 
گفت: “قَدْ اَفلَحَ” , پیغمبرِ خاتم خندید
همه جا آیه ی قرآنِ خدا می تابید…
 
کودکی ات همه را مات نموده است علی
قبِل تو هیچ کس از خلق نبوده است علی
 
پدرِ خاک شدی و , گِلِ ما از خاکت
شیعه را خلق نمودند ز خاکِ پاکت
 
دستِ تو دست خدا , چشمِ تو ”عین اللّه” است
سینه ات مملوِ از آتشِ سِرُّ اللّه است
 
سندِ نطفه ی پاک است , ولای تو علی
پدر و مادرمان باد فدای تو علی…
 
خیبر از ضربتِ شصتت , چه مکافاتی دید
خاک , از گردشِ تیغِ تو مباهاتی دید…
 
قدرتِ ضربه ی شمشیرِ تو بی همتا بود
وسطِ معرکه , جنگیدنِ تو غوغا بود
 
تو خدا , نه , ولی اوصافِ خدایی داری
چقَدَر شیعه ی خوش قلب و ولایی داری
 
ما ز ایران و همه پیروِ سلمانِ توأیم
همگی جان به کف و گوش به فرمانِ توأیم
 
شُکر دارد بخدا , شیعه ی حیدر بودن
شُکر دارد پسَرِ حضرتِ مادر بودن
 
با حسین و حسنت نیز برادر بودن
کاش قسمت بشود یاورِ خواهر بودن
 
خوش به حالِ شهدای حَرَمت یا زینب
میشود روزِ جزا , محکمه اش با زینب
 
راستی روزِ پدر , جای شهیدان خالی
جای آن همسفران , رویْ سپیدان خالی
 
بچه هاشان همگی چشم به راهند هنوز
همسرانِ شهدا , گرمِ نگاهند هنوز…
 
قطعه ای عکسِ پدر , قاب شده بر دیوار
جایشان سبزتر و سبزتر است از هربار
 
یا علی مدحِ تو را ختم نمودم با عشق
با سرودن ز حوالیِ غریبانِ دمشق
 
پدرِ واقعیِ شیعه تویی مولا جان…
سایه ات کم نشود , از سَرِ ما “بابا جان”
از روزگار قسمت اگر این خرابی است
شُکرِ خدا که تربتِ ما بوترابی است
از بس علی علی زِ لبم چکه می کند
یکسر تمام پیرهنِ من شرابی است
خورشید نیست نام علی نقش سینه است
روزم که هیچ هر شبِ من آفتابی است
یک ذره از محبتِ مولا قیامت است
آری حسابِ عاشقِ او بی حسابی است
 
جُز رو به مرتضی دلِ ما رو نمی زند
تا مرتضی ست مَرد که زانو نمی زند
 
 
بر قُدسیان به جلوه ی قِدیس می شود
قدوسیان به سجده که تقدیس می شود
معراج رفت و دید پیمبر که قبله کیست
تنها جمالِ اوست که تندیس می شود
با هر پیمبری به جمالی ظهور کرد
نوح و شعیب و موسی و جِرجیس می شود
میدان نیامده همه ی عَمروعاص ها
در می روند و دامنشان خیس می شود
 
شوریده ایم و شیعه ی آن شیر پروریم
ما کعبه ایم پایِ علی سینه می دریم
 
نقشِ تو را زدند در آن خانه بیشتر
تا کعبه شد شبیه به بُت خانه بیشتر
بارِ خماریِ نفسِ ما از این به بعد
اُفتاده است گردن پیمانه بیشتر
حق می دهی که کافر زنجیری ات شویم
جمع است گِردِ زلفِ تو دیوانه بیشتر
زهرا اگر نگاه کند بر دو دستِ ما
پُر می شود زِ هدیه ی شاهانه بیشتر
 
خُم را شکسته ایم به سر,غرقِ باده ایم
تا هست عُمر رو به علی ایستاده‌ایم
 
با تو شروع می کنم امشب طواف را
افطار میکنم به مِی ات اعتکاف را
از بس شکافِ کعبه مرا مستِ خویش کرد
هفتاد بار چرخ دهم آن مطاف را
دارد خدا جلوسِ تو را نقش می زند
بگذار رویِ دامنِ سبزت غلاف را
پایین بیا زِ پیشِ خدا تا که بنگری
جبریل گُم نموده سرِ این کلاف را
 
ایوانِ توست تا به ابد آرزوی چشم
جانم بخواه نعره زنم ای به روی چشم
 
تکیه بزن به هیبت پروردگاری ات
هو می کشم زِ طَنطنه یِ ذوالفقاری ات
تو ایستاده و ملک الموت می شود
در گیر و دار معرکه , بازِ شکاری ات
حتیٰ خدا سروده برایت قصیده ای
مدحی برای لحظه ی دُل دُل سواری ات
عباس هم به پشت سرت مشق می کند
تقلیدِ ضربه های زمین کوبِ کاری ات
 
زینب چه داشت؟جز نفس مرتضا علی
زینب که بود؟سایه ی شیر خدا علی
 
ما را برای خانه ی خود پا دری ببین
تکه مذاب کوره ی آن زرگری ببین
ما را که در غبار مدینه نشسته ایم
مانند یازده پسرت مادری ببین
دارند صحن فاطمه را کار می کنند
جایی برای رفتگری نوکری ببین
وقت رکوع گِرد شما بال میزنیم
ما را برای بردن انگشتری ببین
 
شکرش که زیرِ دِینِ علی پیر می شویم
عمریست با حسینِ علی پیر می شویم
سلام ای جوابِ سلامِ خدا
ظُهورت طلوعِ تمامِ خدا
تویی آفتابِ بلندِ زمین
تویی سایه یِ مُستدامِ خدا
تویی که به تعظیمِ تو امر کرد
تویی صاحبِ احترام خدا
تو نهجُ البَلاغه تو قرآن تو وَحی
کلامی بگو هم کلامِ خدا
صدایت صدایش به معراج بود
حدیثَت حدیثِ مُدامِ خدا
برایِ تو کعبه جگر چاک زد
بیا مَردِ بیتُ الحَرام خدا
 
مرا کعبه ی سینه چاکم کنید
فقط پایِ حیدر هلاکم کنید
 
علی ابتدا و علی انتهاست
علی مصطفیٰ و علی مرتضیٰ ست
علی اول است و علی آخر است
علی در ظهور و علی در خَفاست
علی ظاهر است و علی باطن است
علی لااِلهَ علی لافَتاست
علی در مَعارج علی در بُراق
علی اِنَما و علی وَالضُحیٰ ست
علی با حق است و علی بر حق است
علی کعبه است و علی در حَراست
علی نیست آن و علی نیست این
علی نه جدا و علی نه خداست
 
علی را بگو هرچه گویی کم است
که زهرا علی و علی فاطمه ست
 
اگر تیغِ تو سایه گُستر شود
همان ابتدا کارِ یکسر شود
غلط گفتم آقا ندارد نیاز
که تیغِ شما خرجِ لشگر شود
نیازی ندارد که میدان چو خاک
به یک ضربه یِ مالک اشتر شود
محال است جمعِ تمامِ سپاه
که با قنبرِ تو برابر شود
زمانِ شروعِ رجز خوانی ات
زمین کَر شود آسمان کَر شود
خدا دوست دارد تماشا کند
کمی ذوالفقارِ علی تَر شود
 
بِبَندَد اگر دستمالِ نَبَرد
نباشد کسی را خیالِ نَبَرد
 
به کعبه بکو رازِ تنزیل را
بگو بِشکَنَد قلبِ قندیل را
توو مادرو مصطفی و خدا
ببین دورِ خود جمعِ فامیل را
بخوان با فِصاهَت زِ با تا به سین
زبورانه تورات و اِنجیل را
کمی گَردِ نعلینِ خود را بریز
تَفَقُد نما بالِ جبریل را
برای یتیمان کمی کار کُن
بِکَن چاهِ آب و بزن بیل را
بکش طعنه های زن پیر را
بِبَر روزها بارِ زنبیل را
 
تویی صاحبِ پینه های قدیم
تویی مَرکبِ کودکان یتیم
 
نگهدار ما را برای خودت
فقط بینِ مِهمانسَرای خودت
مرا آیِنه کُن به دردی خورم
در آغوشِ ایوان طلای خودت
برای پدر مادرم کافی است
نخی,ریشه ای از عبایِ خودت
اگر پا گذارم به جاپایِ تو
مرا می بری تا خدایِ خودت
مرا می برد گوشه ای از بقیع
فقط ردِ پا ردِ پایِ خودت
سَرَت مانده بر شانه یِ نخل ها
بگو با من از ماجرایِ خودت
 
چرا استخوان در گلو مانده ای
که با روضه هایی مَگو مانده ای
خدا همینکه تورا آفرید بی تردید
تمام هیبت خود را به چشم تو بخشید
همینکه عرش و اهالی آن رُخت را دید
دلیل سجده خود را بر آدمی فهمید
 
چه شور وحال عجیبی به عرش افتاده
دوباره دور و برت را گرفت سجاده
 
چو عزم عالم خاکی نمود شاهنشاه
تمام عالم بالا مُلازمش در راه
وشد به آمدنش سینه چاک بیت الله
چگونه از تو بخوانم امیر جولانگاه
 
فراتر از جَرَیان خیال یعنی تو
تصور جبروتش محال یعنی تو
 
همینکه بنت اسد کودکی به دست آمد
به سرنوشت ابوجهل ها شکست آمد
حنین و بدر و اُحد مستِ مستِ مست آمد
کسی که بوده یدالله از الست آمد
 
تو آمدی و به احمد رسید علم کتاب
میان رزم تو نازل شد آیه های عذاب
 
هلال ماه رجب تا که میزند لبخند
قلوب مانده به اشراق چشم او دربند
قرار و تاب زکف داده منتظر هرچند
فرشتگان مقرب به او ارادتمند
 
به جز علی به علی نقطه ای به قران نیست
از این حقیقت ناطق سرودن آسان نیست
 
منو سیاهی شب های تارو یادعلی
منو سفارش مادر به ختم نادعلی
منو غلامی بابای خانه زادعلی
منو امام زمانی در امتدادعلی
 
علی علی شده کار شبانه روز دلم
خدا خودش زده عطر تورا به آب وگِلم
 
گدا خبر ز کم ِ حیدری ِ او دارد
نظر به حلقه وانگشتری ِ او دارد
و قصه ها سر از دلبری ِاو دارد
که سینه ای سپر از سروری او دارد
 
امیر فاتح دلها در این تلاطم دهر
شنیده ام نزدی لب به نان گندم شهر
 
تو آن امام رئوفی که سایه ی سرم است
میان خانه ی تو شعر ناب دفترم است
و بخش اعظم ان خانواده از کرم است
فقط به دست حسینت امید آخرم است
 
از آن زمان که دلم را به دست او دادم
میان معرکه ای از جنونش افتادم…
با ذکر یاد و نام علی مست میشوم
هر لحظه با کلام علی مست میشوم
دانه ز دست هر کس و ناکس نمیخورم
چون که به روی بام علی مست میشوم
وقتی که نام ساقی کوثر می آورم
آنجا به احترام علی مست میشوم
جمع اند دور نور علی عاشقان و من
همواره با غلام علی مست میشوم
رو میکنم به سمت نجف نیمه های شب
از دور با سلام علی مست میشوم
بعد از نماز موقع تسبیح گفتنم
هوهو کنان ز جام علی مست میشوم
 
ذکرم شده علی مددی والی الولی
یامظهر العجایب و یا مرتضی علی 
 
عطرش ز کعبه آمد و عالم بهار شد
دنیا برای دیدن او بیقرار شد
از سینه چاک بودن کعبه مشخص است
آئینه صفات خداوندگار شد
وقتی ز کعبه شمس جمالش طلوع کرد
خورشید از ریاست خود برکنار شد
هر شب در آسمان رخ ماه اعتبارداشت
تابید روی حیدر و بی اعتبار شد
در عرش با خدای خودش رفت و دست داد
وقتی به روی دوش پیمبر سوار شد
کعبه ندیده بود کسی را به این مقام
از برکت علی ست ولایت مدار شد
 
نیرو گرفت بازوی پیغمبر خدا
از قدرت حمایت و نیروی مرتضی 
 
دنیا اگر نداشت علی را بقا نداشت
بی مرتضی و فاطمه دنیا صفا نداشت
کار تمام خلق به پایان رسیده بود
دنیا اگر ولایت شیر خدا نداشت
این طور شسته رفته به ماها نمیرسید
اسلام اگر حمایتی از مرتضی نداشت
دنیا اگر که عاشق روی علی شده
چون که از اولش چو علی مقتدا نداشت
پیراهنش اگرچه چنین وصله دار بود
مولا به جز خدا به کسی اعتنا نداشت 
 
آمد خدای را به زمین ها بیاورد
کفوی برای حضرت زهرا بیاورد
 
وقتی که جنگ را به عدو مثل نار کرد
سیل هجوم لشکریان را مهار کرد
وقتی شبیه شیر به خیبر هجوم برد
به به ببین که هیبت مولا چه کار کرد
در جنگ خندق این اسدالله را ببین
غرش نکرده لشکر دشمن فرار کرد
تا بر کمان ابروی خود تیر را نهاد
پلکی به هم گذاشت یلان را شکار کرد
با نعره ها و عربده ی تیغ ذوالفقار
دنیا به ناز شست علی افتخار کرد
آندم که نام فاطمه روی لبش نشست
با ذوالفقار خود همه را تار و مارکرد 
 
بیخود که نیست او اسدالله حیدر است
دنیا حقیر حضرت ساقی کوثر است
 
دل را اگر که مست می تاک میکند
بار گناه قلب مرا پاک میکند
اعجاز میکند بخدا حضرت علی
این خاک را به یک نظر افلاک میکند
زهرا که هست تیغ علی خوب میبُرد
او با دعای فاطمه کولاک میکند
او صاحب صفات خداوند اکبر است
در گود معرفت همه را خاک میکند
هرگز عجیب نیست اگر بیت کعبه هم
سینه برای آمدنش چاک میکند
 
او از ضریح خویش به من شور میدهد
وقتی که تشنه میشوم انگور میدهد
 
خاک پای غلامان حیدرند
محشر که میرسد همه پیش پیمبرند
آنانکه رزق خویش را از این سفره میبرند
یعنی که با ابوذر و سلمان برادرند
آری تمام ما به علی ختم میشویم
چون شیعیان واقعی از نسل قنبرند
آنانکه از پیاله او آب میخورند
شیعه اگر شدند همه مدیون مادرند
این بگو به هرکه گدای علی نشد
عالم به زیر پرچم ساقی کوثرند
 
هرکس علی علی نکند خار میشود
در پنجه های نفس گرفتار میشود
 
این دست ما و دامن احسان تو علی
هر شب نشسته ایم سر خوان تو علی
قوم عجم که نسل به نسل عاشق توأند
باید دعا کنند به سلمان تو علی
آقا به جان حضرت زهرا مرا بخر
تا که روم به زمره خوبان تو علی
ماه رجب شده نظری کن امام عشق
بی برکت است سفزه به جز نان تو علی
مستم هنوز مثل تمام ملائک از
عطر نماز صبح در ایوان تو علی
 
آقا چه میشود که مسلمانمان کنی
ما را نجف دوباره تو مهمانمان کنی
آنروز آسمان به کَفَش خُم گرفته بود
دریای عشق , شور تلاطم گرفته بود
از شوق رب الارض و تماشای چهره اش
آدم سراغ خوشه ی گندم گرفته بود
در داشت تا که وا کند اما از اشتیاق
دیوار کعبه حق تقدم گرفته بود
در انتظار قاری قرآن مصطفی
بیت الحرام , هُرمِ ترنّم گرفته بود
 
آنروز طبق گفته ی حقّ طالع اسد
در لا به لای سوره توحید شد رصد
 
خورشید در حوالی مکه طلوع کرد
هفت آسمان مقابل کعبه خضوع کرد
فوجی ملک رسید و به همراه جبرئیل
قبل از سجود چهره به چهره رکوع کرد
آری به پای مادر این طفل نو ظهور
عرش خدا هم آمد و آنجا خشوع کرد
کعبه همان دقیقه اول شکاف خورد
وقتی طواف روی علی را شروع کرد
 
از این قرار بود که بیت الحرام شد
او خانه ی مقارن رکن و مقام شد
 
از این قرار بود که نور انتشار یافت
خورشید روشنی خود از این تبار یافت
سوگند میخورم به خداوند کعبه که
این خانه از قدوم علی اعتبار یافت
او آمد و خدا که همان گنج مخفیست
خود را میان چهره او آشکار یافت
حِصنِ حصین ولایت او بود و هر کسی
شد دشمنش , میان جهنم قرار یافت
 
ای که حریم توست بهشت برین ما
شد هر نخ عبای تو حبل المتین ما
 
ای نقطه ی عروج ملک خاک پای تو
وی انتهای عرش خدا ابتدای تو
محصول نخل های تنومند می شود
در سجده نماز عشا اشک های تو
حرفی بزن دوباره که جبریل شک کند
بین تُنِ صدای خدا و صدای تو
اصلا بذار گیر کند , مانعت شود
دَر هم دخیل بسته به کنج عبای تو
 
از لحظه ایی که حق گِل ما را سرشته است
ما را گدای سفره دستت نوشته است
 
مهمان نواز چون تو در عالم نظیر نیست
افتاده ایم و جز تو کسی دست گیر نیست
ما نوکریم و طیِ حدیثی که آمده
اینجا کسی به غیر تو آقا امیر نیست
در می زنیم و چشم به دست تو دوختیم
در سفره ات طعام برای فقیر نیست؟
ما چارمین گدای درِ خانه ات شدیم
نانی بیار بعد سه شب نیز دیر نیست
نگاهی کرد مولا جان گرفتم
نفس زد با دمش ایمان گرفتم
تکلم کرد و من قرآن گرفتم
و از او درس یک انسان گرفتم
 
مگر مثل و نظیرش هست هیهات
مگر هست این چنین سرمست هیهات
 
الا مولود خانه زاد کعبه
سبب ساز طواف آباد کعبه
تو بودی علت ایجاد کعبه
علی پیغام حج و داد کعبه
 
تویی چون روز روشن تر ز خورشید
خدا را دید هر کس که تو را دید
 
صراط و محشر و میزان  تویی تو
و هم پیدا و هم پنهان تویی تو
مراد و مرشد سلمان تویی تو
عزیز ملت ایران تویی تو
 
لقب هایت تماما کبریایی
علی اعلا و عالی  ایلیایی
 
به غیر از تو امیر لو کشف کیست ؟
طریق و مقصد و راه و هدف کیست ؟
مسیحا و شهنشاه نجف کیست ؟
دلیل مستی و شور و شعف کیست ؟
 
مرا زلف پریشان داده ای تو
دل دل مرده را جان داده ای تو
 
هرآنکس در سقیفه هست پست است
به غیر از جام تو هر مست پست است
به جز تو هرکسی دل بست پست است
زمهرت  آنکه دل بگسست پست است
 
غلوکاران و منکرهای مولا
به دوزخ می نشینند روز محشر
 
تمام پیروان راه حیدر
مطیع و گوش بر فرمان رهبر
همان رهبر که نسلش نسل کوثر
الهی دشمنانش خار و مضطر
 
بکوش ای دل که دلبر گونه باشی
علی محور وَ حیدر گونه باشی
 
الا تنها ترین همتای زهرا
امام و دلبر و آقای زهرا
تپش های دل شیدای زهرا
قسم بر ذکر یا مولای زهرا
 
نگاهی کن غلام بینوا را
و امضا کن برات کربلا را
با حرف و حدیث کعبه همراه شدیم
با نوکری شاه عرب  شاه شدیم
در مکتب او صاحب این جاه شدیم
از خوب و بد زمانه آگاه شدیم
ای عرش به ما مگو که خودخواه شدیم
 
با عشق علی خلیفة الله شدیم
 
آنکس که به کعبه می دهد نام علیست
بسته به هوایش حرم اِحرام علیست
سرمایه ی دین ستون اسلام علیست
مخلوق و خداوند شد اِدغام علیست
عالیست علیُّ و والیِّ تام علیست
 
ما دست به او داده یدالله شدبم
 
شمشیر خدا وقت مَصاف آمده است
تکبیر الهی طواف آمده است
تعبیر فراق از انحراف آمده است
تفسیر کتاب و نور و قاف آمده است
تسبیح زمان اعتکاف آمده است
 
ما معتکف خانه ی الله شدیم
 
هر کس که شناخته مقام این شاه
از حقُّ و حقیقت خدا شد آگاه
او آمده تا جدا شود راه از چاه
معشوق علی شد و خدا خاطرخواه
از عرش ندا رسید ماشاءَ الله
 
 با او همه از تبارکَ الله شدیم
 
از حیدر کرّار مدد می گیریم
ما اهل حماسه و پُر از تکبیریم
در حادثه ی زمانه همچون شیریم
مجنون ولایتیم و از جان سیریم
پایش برسد پای وِلا می میریم
 
ما با دم حیدر اسدالله شدیم
 
خاک قدم ابوترابم وَالله
من پیرو عترت و کتابم وَالله
در عرش حسینیست حسابم وَالله
در خطِّ امام و انقلابم  وَالله
هجران نگار شد عذابم وَالله
 
ما منتظر بقیَّة الله شدیم
براساس گریز به
موضوع گریز :
مناسبت گریز :
براساس سبک شعر
روضه شور واحد تک زمینه رجز خوانی زمزمه جفت نوحه مناجات نامشخص مدح مسجدی سینه زنی واحد سنگین دکلمه دم پایانی واحد تند پیش زمینه سرود سالار زینب حاج ناظم همه جا کربلا راس تو میرود بالای نیزه ها ببینید ببینید گلم رنگ ندارد نوحه سنتی ببینید ببینید گلم رنگ ندارد سیدی ماکو مثلک الغریب غریب گیر آوردنت زبانحال به سمت گودال از خیمه دویدم من دودمه مدح و مرثیه مفاعیل مفاعیل فعول شعر خوانی
براساس قالب شعر
دوبیتی غزل قصیده مثنوی چهار پاره رباعی ترجیع بند مستزاد شعر نو شعر سپید ترکیب بند قطعه مسمط نا مشخص مربع ترکیب تک بیتی مخمس
براساس زبان
فارسی عربی ترکی
براساس شاعر
محتشم کاشانی میلاد عرفان پور امیر عباسی قاسم صرافان محمد مهدی سیار غلامرضا سازگار رضا یعقوبیان علی اکبر لطیفیان قاسم نعمتی اسماعیل تقوایی مرتضی محمود پور حسن لطفی امیر حسین سلطانی محمود اسدی علی انسانی مظاهر کثیری نژاد محمود ژولیده ولی الله کلامی زنجانی میثم مومنی نژاد حسن ثابت جو عباس میرخلف زاده سید حمیدرضا برقعی سید هاشم وفایی سید رضا موید خراسانی محمدرضا سروری یوسف رحیمی احمد بابایی محسن عرب خالقی سید پوریا هاشمی علیرضا خاکساری وحید زحمتکش شهری مهدی رحیمی زمستان حسن کردی روح اله نوروزی مرضیه عاطفی بهمن عظیمی حسین رحمانی میلاد قبایی محسن صرامی رضا آهی رضا تاجیک اصغر چرمی محمد جواد شیرازی مهدی نظری وحید قاسمی وحید محمدی محسن کاویانی مجتبی صمدی شهاب حمید رمی محمد حسین رحیمیان محمد حسن بیات لو امیر روشن ضمیر نا مشخص محمد محسن زاده گنجی امیر ایزدی حسین قربانچه رضا رسول زاده جواد حیدری محمد سهرابی محمد جواد پرچمی سيد مهدي سرخان رضا یزدانی سید مهدی موسوی حسن صنوبری محسن رضوانی سیدجواد پرئی سید محمد جواد شرافت علی سلیمیان محمدجواد غفورزاده (شفق) سید مجتبی رجبی نورآملی حسن بیاتانی عماد خراسانی رحمان نوازنی مسعود اصلانی حافظ محمدرضا آغاسی علی حسنی صمد علیزاده محمد صمیمی کاظم بهمنی مجید تال مهدی قهرمانی احسان محسنی فر شیخ رضا جعفری میثم سلطانی مصطفی صابر خراسانی محمد فردوسی علیرضا قزوه قاسم افرند محمد مهدی عبداللهی محمد خسروی جواد دیندار سعید خرازی علیرضا عنصری حسین میرزایی حسن جواهری مصطفی قمشه ای علامه حسن زاده آملی میثم خالدیان علی زمانیان حسین ایمانی سیدعلی احمدی(فقیر) سید مجتبی شجاع محمد حسین فرحبخشیان (ژولیده نیشابوری) محسن داداشی امام خمینی (ره) فواد کرمانی امیر رضا سیفی احمد اکبرزاده ملا فتح‌الله وفایی شوشتری صدّیقه‌ی طاهره (علیهاسلام‌الله) محمود شاهرخي (م.جذبه) سید محمد رستگار جواد هاشمی (تربت) سید حبیب نظاری غلام‌رضا دبیران محمدحسین علومی تبریزی سعید بیابانکی سعید توفیقی علیرضا لک جواد محمد زمانی آیت الله محمدحسین غروی اصفهانی سید یاسر افشاری محمود کریمی احمد واعظی آیت الله وحید خراسانی حضرت آقای خامنه ای سید الشهدا عبدالجواد جودی خراسانی بهروز مرادی سالک قزوینی رفیق اصفهانی سید رضا حسینی (سعدی زمان) بابافغانی شیرازی تأثیر تبریزی صغیر اصفهانی (ره) وحید مصلحی یاسر حوتی حسین رستمی محمد بنواری (مهاجر) محمد بیابانی علیرضا شریف هادی جان فدا علی آمره حامد تجری مصطفی متولی مجتبی خرسندی علی صالحی علیرضا بیاتانی مهدی رحمان دوست مهدی نسترن سید محمد جوادی سید مهدی جلالی مجتبی روشن روان حامد خاکی سید محمد علی ریاضی احسان مردانی مهدی مومنی مریم سقلاطونی مجتبی شکریان همدانی عارفه دهقانی حسینعلی شفیعی (شفیع) رضا پیروی سعید پاشازاده ناصر حامدی رضا قاسمی حامد جولازاده پیمان طالبی میلاد حسنی امیر حسام یوسفی نوید اسماعیل زاده عباس شبخیز قراملکی (شبخیز) مهدی جهاندار کرامت نعمت زاده علی اصغر حاج حیدری مهدی صفی یاری محمد علی بیابانی محمد امین سبکبار هانی امیر فرجی سینا نژادسلامتی رسول میثمی صباحی بیدگلی وصال شیرازی مهدی پورپاک فاطمه نانی زاده محسن خان محمدی حبیب نیازی مجید لشگری میرزا احمد عابد نهاوندی(مرشد چلویی) آیت الله سیداحمد نجفی(آقاجون) محمد جواد خراشادی زاده ناظرزاده کرمانی سیدجلال حسینی احمد جلالی حسین عسگری علی اصغر کوهکن حجت الاسلام میر تبریزی محسن مهدوی حبیب الله چایچیان رضا فراهانی محمدرضا شمس خاکی شیرازی ابراهیم بازیار عباس احمدی سید محمد اویار حسینی محمد احمدی مرحوم الهیار خان (آصف) جواد قدوسی مجید قاسمی محمد رسولی داوود رحیمی مسعود یوسف پور حیدر توکل فاضل نظری علی ناظمی صفایی جندقی کریم رجب زاده میرزا یحیی مدرس اصفهانی غلامرضا کافی عمان سامانی مهدی محمدی پانته آ صفایی محمد بختیاری حمیدرضا بشیری محمدسعید عطارنژاد پروانه نجاتی نیما نجاری علی اشتری جعفر خونویی رضا دین پرور محمد ظفر سید رضا میرجعفری خوشدل تهرانی مهدی نعمت نژاد محسن راحت حق سجاد محرابی سید فرید احمدی مهدی زنگنه کاظم رستمی روح الله عیوضی علی اصغر ذاکری گروه یا مظلوم امیر حسین حیدری امیر اکبرزاده مهرداد مهرابی سید محمد بابامیری توحید شالچیان نغمه مستشار نظامی رحیم معینی کرمانشاهی سید محمد میرهاشمی امیرحسین الفت غلامحسین پویان احمد علوی فیاض هوشیار پارسیان مرتضی امیری اسفندقه محمدعلی مجاهدی جعفر بابایی(حلّاج) اصغر عرب فرشته جان نثاری سیدمحسن حبیب لورسه محمد علامه صادق رحمانی فرهاد اصغری یاسر مسافر عباس ویجویی عباس عنقا منوچهر نوربخش سیدحسن حسینی محمدجواد باقری محمد ارجمند محمد عظیمی محمدحسین بهجت تبریزی(شهریار) محمدسعید میرزایی مهدی خطاط ادیب الممالک فراهانی محمدعلی رحیمی محمد قاسمی احسان نرگسی رضاپور داریوش جعفری حامد آقایی سید محسن حبیب الله پور مجتبی حاذق محسن حنیفی آرش براری بهنام فرشی هستی محرابی طاها ملکی یاسر قربانی محمد داوری امیرحسین آکار اسماعیل شبرنگ آرمان صائمی علی رضوانی عماد بهرامی عادل حسین قربان امیرعظیمی حبیب باقرزاده حسین محسنات علی اصغر یزدی مجتبی رافعی میثم خنکدار ابراهیم لآلی قاسم احمدی مهدی علی قاسمی پوریا باقری علی اکبر نازک کار نوید اطاعتی فاطمه خمسی مهدی میری مجتبی کرمی محمد دستان علی کاوند مهدی قربانی محمد مبشری محمدرضا رضایی موسی علیمرادی محمدعلی نوری میلاد یعقوبی حسین صیامی مرتضی مظاهری میرزا احمد الهامی کرمانشاهی ناصر دودانگه علیرضا وفایی(خیال) امیر فرخنده حسین واعظی سعید نسیمی محسن غلامحسینی منصوره محمدی مزینان ابراهیم روشن روش سید علی حسینی مرضیه نعیم امینی حمید فرجی امیرعلی شریفی جعفر ابوالفتحی محمد کاظمی نیا امیر علوی رضا قربانی مهدی کاشف امیرحسین محمودپور رضا اسماعیلی حسن فطرس عالیه رجبی رضا باقریان محسن عزیزی محمدرضا ناصری روح الله پیدایی محمد زوار ایمان کریمی مصطفی رفیعی مجتبی قاسمی محمود قاسمی مجید خضرایی یونس وصالی محمود یوسفی ایمان دهقانیا بردیا محمدی مجتبی دسترنج ملتمس محمد مهدی شیرازی محسن زعفرانیه حسین خیریان حامد شریف مهدی شریف زاده ابالفضل مروتی مصطفی کارگر معین بازوند سید جعفر حیدری محسن ناصحی روح الله قناعتیان محمدحسین ملکیان مقداد اصفهانی رسول عسگری عفت نظری سجاد شاکری احمد ایرانی نسب مسعود اکثیری حسن رویت علی سپهری سید امیر میثم مرتضوی سیدمحمد مظلوم حسین رضایی حیران علی مشهوری (مهزیار) علی قدیمی نیر تبریزی فیاض لاهیجی حسین عباسپور محمد بن یوسف اهلی شیرازی جویای تبریزی (میرزا دارا) سید رضا هاشمی گلپایگانی سید علی اصغر صائم کاشانی امیرحسین کاظمی سارا سادات باختر علی اصغر شیری محمد حسین آغولی (ترکی شیرازی) سلمان احمدی وحید اشجع مهرداد افشاری مرجان اکبرزاد محمد-مهدی-امیری شهره انجم شعاع عبدالحمید-انصاری‌-نسب مرتضی-بادپروا محمدرضا-بازرگانی زهرا براتی امیرحسن بزرگی متین زهرا بشری موحد سید-حکیم-بینش فاطمه‌ سادات پادموسوی سعید-تاج‌-محمدی مهدی چراغ‌زاد حامد حسینخانی سیده فرشته حسینی سیدموسی حسینی کاشانی علی‌اصغر الحیدری (شاعر هندوستانی) محمد سجاد حیدری سمیه خردمند ایرج میرزا محسن سیداسماعیلی میرزا محمد باقر صامت بروجردی میرزا حاجب بروجردی (افصح الشعراء) میرزا محمد رفیع (رفیع‌الدین) (واعظ قزوینی) آشفته شیرازی سید وحید حسینی مسعود مهربان مهدی انصاری رضا حامی آرانی سید حسن رستگار محمدجواد وثوقی حمید کریمی اسماعیل روستایی احمد شاکری ابراهیم زمانی محمد کیخسروی محمد جواد مهدوی یاسین قاسمی حسین کریمی مهدی امامی جواد کلهر مجتبی فلاح محمدجواد غفوریان پدرام اسکندری حسن اسحاقی نوید طاهری محمود مربوبی سیروس بداغی میلاد فریدنیا شهریار سنجری رضا ملایی مجید رجبی امیرحسین نجمی عمران بهروج صادق میرصالحیان حجت بحرالعلومی محمدحسین ذاکری رسول رشیدی راد زینب احمدی حامد خادمیان حمیدرضا محسنات حسین اخوان (تائب) محمود شریفی مهدی مقیمی وحید دکامین شهرام شاهرخی فرشید یارمحمدی علی فردوسی رضا شریفی سیدعلی رکن الدین عبدالحسین مخلص آبادی حسین سنگری رضا هدایت خواه مهران قربانی محسن قاسمی غریب سید مصطفی غفاری جم سید مسعود طباطبایی احمد عزیزی حسین زحمتکش حمید عرب خالقی سجاد روان مرد میثم کاوسی رضا مشهدی امیرحسین وطن دوست محمد کابلی محمدهاشم مصطفوی محمد دنیوی (حاتم) علی اکبر حائری محمدرضا طالبی کمیل کاشانی محمدباقر انتصاری مرتضی عابدینی علی حنیفه عبدالرضا کوهمال جهرمی سینا شهیدا مهدی فرجی حسنا محمدزاده سید مصطفی مهدجو علی میرحیدری علی خفاچی حسین ایزدی پرویز بیگلری چاوش اکبری زهرا هدایتی هاشم طوسی (مسلم) نجمه پورملاکی نادر حسینی سجاد شرفخانی علی زارعی رضایی محمدعلی رضاپور سید محسن حسینی مرحوم نادعلی کربلایی ابوالفضل عصمت پرست مجتبی نجیمی مجید نجفی مجید بوریان منش علی علی بیگی سید محسن علوی محمد جواد مطیع ها ناهید رفیعی امیررضا یوسفی مقدم سید علی نقیب ایوب پرندآور نوید پور مرادی علی ذوالقدر سید ابوالفضل مبارز علی شکاری حمید رحیمی انسیه سادات هاشمی محسن حافظی عبدالحسین میرزایی مهدی قاسمی رضا خورشید فرد وحیده افضلی سید محمد حسین حسینی محمد سجاد عادلی مهدی زارعی سید محمد جواد میرصفی یدالله شهریاری امید مهدی نژاد محمد صادق باقی زاده محمد خادم محمدرضا کاکائی سید حجت سیادت مهدی مردانی جواد محمود آبادی حسین شهرابی حامدرضا معاونیان احمد جواد نوآبادی محمد علی قاسمی خادم عرفان ابوالحسنی ظهیر مومنی سید صادق رمضانیان عاطفه سادات موسوی عاصی خراسانی علی محمدی حسین زارع سید مصطفی سیاح موسوی حمید محبی وحید نوری حسین اوتادی هادی ملک پور مهدی کبیری محمدرضا نادعلیان فرشید حقی رامین برومند (زائر) محمدرضا اسدی سجاد زارع مولایی سید امیر حسین فاضلی سید مصطفی حسینی راد محمد رستمی محسن همتی محمود تاری سید واصفی غلامرضا شکوهی کمیل باقری محمد حسین بناریان لیلا علیزاده مهدی حنیفه جواد کریم زاده سید صابره موسوی میرزا محمد تقی قمی (محیط) حاج ملا احمد بن محمد مهدی فاضل نراقی (صفایی) عباس همتی یغما جندقی حامد محمدی محمد جبرئیلی گروه قتیل العبرات فاطمه عارف نژاد
براساس مداح
حاج منصور ارضی حاج محمود کریمی حاج محمدرضا طاهری حاج سعید حدادیان حاج میثم مطیعی حاج مجید بنی فاطمه حاج حمید علیمی حاج حسین سیب سرخی حاج مهدی سلحشور حاج سید جواد ذاکر حاج جواد مقدم حاج عبدالرضا هلالی حاج سید مهدی میردامادی حاج مهدی رسولی حاج حسن خلج حاج مهدی لیثی حاج نریمان پناهی حاج سید رضا نریمانی حاج احمد واعظی حاج حسین طاهری حاج مهدی سماواتی حاج محمد حسین پویانفر حاج سید حمیدرضا برقعی نا مشخص حاج میثم مؤمنی نژاد حاج مهدی اکبری حاج قاسم صرافان حاج مهدی مختاری حاج محمدرضا محمدزاده حاج کاظم اکبری حاج ابالفضل بختیاری حاج محمدرضا آغاسی حاج حنیف طاهری حاج وحید نادری حاج حسین رضائیان حاج امیر عباسی حاج محمد بیابانی حاج سید علی رضوی حاج سید مهدی هوشی السادات نزارالقطری حاج اسلام میرزایی حاج حسین سازور حاج محسن عرب خالقی حاج صابر خراسانی سید رسول نریمانی محمد جعفری ارسلان کرمانشاهی جبار بذری حاج اکبر مولایی حاج امیر برومند حاج محمدرضا بذری حاج حیدر خمسه حاج حسن حسین خانی حاج حسین عباسی مقدم حاج غلامحسین علیزاده حاج حسین عینی فرد حاج مهدی رعنایی حاج مصطفی روحانی حاج روح الله بهمنی حاج امیر کرمانشاهی حاج میرزای محمدی حاج وحید گلستانی حاج سید امیر حسینی علی فانی حاج سید علی مومنی حاج امین مقدم حاج محمد کمیل حاج محمد حسین حدادیان حاج سعید پاشازاده حاج مقداد پیرحیاتی حاج محمد سهرابی حاج محمد فصولی کربلایی حاج فرهاد محمدی حاج ابوذر بیوکافی حاج سید محمد جوادی حاج سید محمد عاملی حاج وحید یوسفی حاج محمد یزدخواستی حاج مجتبی رمضانی کویتی پور حاج محسن صائمی حاج حسین رستمی مرحوم استاد محمدعلی کریم خانی حاج حسین باشی حاج مهدی وثیق حاج شیخ محمد ناصری سید علی حسینی حاج محمد امانی مرحوم محمدعلی چمنی حاج رضا قنبری حاج عبدالله شیران مرحوم استاد سلیم موذن زاده حاج علی اصغر ارغوان مرحوم حاج فیروز زیرک کار سید حسین قاضی سید مهدی حسینی استاد محسن فرهمند حاج احمد عثنی عشران حاج محمد احمدیان حاج صادق آهنگران حاج اکبر نوربهمنی سیدرضا میرجعفری سیدرضا تحویلدار ایمان کیوانی حاج محمدحسین عطائیان حاج حسن شالبافان حاج محمدصادق عبادی حاج علی عرب حاج علیرضا قزوه حاج آرش پیله وری حاج مهدی تقی خانی حاج یزدان ناصری حاج امیرحسن محمودی حاج حمید دادوندی حاج احمد نیکبختیان حاج امیرحسن سالاروند حاج هاشم سالار حسینی حاج ابراهیم رحیمی حاج محمد صمیمی حاج حمیدرضا قناعتیان حاج محسن عراقی حاج محسن طاهری حاج حسین ستوده حاج مهدی دقیقی حاج حسین رجبیه حاج رحیم ابراهیمی حاج حسین فخری حاج صادق حمزه حاج حسین هوشیار حاج حسین جعفری استاد رائفی پور حاج داوود احمدی نژاد مرحوم مرشد حسین پنجه پور حاج سید محمد حسینی حاج هادی گروسی حاج محمدرضا مختاریان حاج حسن کاشانی حاج وحید جلیلوند حاج حیدر منفرد حاج علی مهدوی نژاد حاج مرتضی امیری اسفندقه حاج حسین خلجی حاج وحید قاسمی حاج سید محمود علوی حاج سعید قانع حاج سید جعفر طباطبائی حاج حسین محمدی فام حاج هادی جان فدا حاج علی علیان حاج صادق کریمی حاج محسن توکلیان حاج محمد قربانخوانی حاج حسن رضا عبداللهی حاج مرشد میرزا مرحوم مرشد میرزا حاج مهدی اقدم نژاد شهید حسین معز غلامی حاج حسین رحمانی حاج علی اکبر سلحشور حاج محمد گرمابدری حاج محمد جواد احمدی حاج احمد اثنی عشران حاج جواد ابوالقاسمی حاج محمد مهدی اسماعیلی حاج محسن حسن زاده حاج اکبر بازوبند آیت الله سید محمدحسن طهرانی مجید رضانژاد محمدجواد توحیدی حاج یدالله محمدی مرحوم سید مهدی احمدی اصفهانی حاج محمود گرجی حاج رضا علی رضایی حاج جواد باقری حاج سید ابراهیم طاهریان حاج مسعود پیرایش حاج محمدرضا نوشه ور حاج حسن بیاتانی حاج علی اکبر زادفرج حاج علی جباری حاج علی کرمی حاج سعید خرازی حاج هادی ملک پور حاج حسن عطایی حاج محمد کریمی حاج محمد رستمی حاج جواد حیدری