ایها المظلوم-ayohalmazloom
شعر و اشعار ورود كاروان اسرا به شام و مجلس یزید و صوت سبک و گریز اشعار
لطفاً برای جستجوی گریز های متفاوت در این مناسبت به کادر جستجوی گریز در سمت راست صفحه مراجعه فرمایید
نمایش هر صفحهمورد
شهر آبستن یک فاجعه ی سنگین است
دامن عرش حق از خون جگر رنگین است
 
شهر آذین شده، امروز چه در سر دارد
آه، اینجا چقدر کفر برادر دارد
 
مطربی مشق طرب دارد و هی می رقصد
شاعری شعر به لب دارد و هی می رقصد
 
شام با نقشه ی ابلیس هماهنگ شده
بام این شهر پر از خار و خس و سنگ شده
 
شام شهریست که با ظلم و ستم آباد است
شامی از دیدن اندوه اسیران شاد است
 
توی این شهر که از زخم زبان لبریز است،
توی این شهر که از چشم چران لبریز است،
 
چقدر عمه ی سادات معطل شده بود
پشت دروازه ساعات معطل شده بود
 
عاقبت شهر پر از هلهله شد، واویلا
نوبت آمدن قافله شد، واویلا
 
دلقکان دور و بر قافله می رقصیدند
همه بر وضعیت قافله می خندیدند
 
اسرا، آه در اینجا چقدر آشفتند
خارجی، بس که به اولاد پیمبر گفتند
 
وای، این هاچقدر سنگ به سرها زده اند
چوب طعنه به لب زاده ی زهرا زده اند
 
خیزران بود در اینجا به روی لب می خورد
سنگ تکفیر به پیشانی زینب می خورد
 
روز این شهرِ پر فتنه عجب تاریک است
کوچه هایش چقدر بی ادب و باریک است
 
آه، این قوم که ناموس ندارد ای کاش
اُسرا را سر بازار نیارند،ای کاش
 
سر بازار دل عمه بجوش آمده بود
چقدر دور حرم برده فروش آمده بود
 
سر بازار شرر بر دل ایوب زدند
چکمه شمر لعین را چه گران چوب زدند
 
همه جا در سر بازار چنین پخش شده
خاک پای پسر سعد شفابخش شده
 
نعل آن اسب که از پیکر آقا رد شد
قیمتش سر به فلک برده شد و بی حد شد
 
این جماعت که به نیزه سر سقا دیدند
در کنارش سر شش ماهه ی مولا دیدند
 
از رباب، آه ببین خون جگر می خواهند
همه از حرمله یک تیر سه پر می خواهند
 
قافله مستحق این همه آزار نبود
که عبورش بدهند از گذر اهل یهود
 
همه گفتند که حیدر شده امروز اسیر
دختر فاتح خیبر شده امروز اسیر
 
به طلبکاری خیبر همه سنگش بزنید
جای پیشانی حیدر همه سنگش بزنید
مارو با غصّه‌ی ایام می‌برن
سوره‌ی‌ فجر و توی شام می‌برن
ای برادر بیا ناموس داری کن
خواهرت رو ملاء عام می‌برن
 
غم و غصّه‌هام بی‌اندازه شده
خدایا داغ دلم تازه شده
جلوی چشمای زینب سرتو
آویزون به روی دروازه شده
 
اینهمه ازدحام و چکار کنم؟
خستگیِ پاهام و چکارکنم؟
برا تازیانه‌ها سپر بشم...
سنگای پشت بام و چکار کنم؟
 
دخترت رو روی پام می‌نشونم
خودم و تو کوچه‌ها می‌کشونم
سر پیری به چه روزی افتادم
موهام و با آستینم می‌پوشونم
 
دور من یه قافله کبودیه
خصلت مردمشون حسودیه
یه نفر بیاد به دادم برسه
کوچه‌های شام پر از یهودیه
 
همه‌ش از کینه‌‌ی مولا آب می‌خورد
خواهرت طعنه‌ی بی‌حساب می‌خورد
حق بده اگه خودم رو می‌زدم
خیزران می‌زد و هی شراب میخورد
فتنه و بیداد و بلا بود شام
سخت تر از کرب و بلا بود شام
 
شام بلا تیره تر از شام بود
عصمت حق در ملأ عام بود
 
ساز و نی و نغمه و آهنگ بود
دسته گل سنگدلان سنگ بود
 
خلق به دور اسرا صف زدند
کوچه به کوچه همگی کف زدند
 
فاطمه های حرم فاطمه
زخم زبان مرهم زخم همه
 
هرکه به آن خسته دلان رو نهاد
زخم زبانی زد و دشنام داد
 
خنده به رأس شهدا می زدند
سنگ به ناموس خدا می زدند
 
قافله تا وارد دروازه شد
داغ جگر سوختگان تازه شد
 
پای سر رهبر آزادگان
عید گرفتند زنازادگان
 
آل ابوسفیان در هلهله
آل رسول الله در سلسله
 
وای ندانم که چه تقدیر بود
دست خدا در غل و زنجیر بود
 
ماه سر نیزه پدیدار بود
یا سر عباس علمدار بود
 
چهره چو خورشید بر افروخته
از عطشِ تشنه لبان سوخته
 
دوخته چشم از سر نی بر حسین
محو شده، غرق شده در حسین
 
دیده ی اطفال به سیمای او
چشم سکینه شده سقای او
 
مانده سر نیزه به حال سجود
مهر جبینش شده محو از عمود
 
دیده ی اکبر سر نی نیم باز
مانده به لب هاش اذان نماز
 
هرکه به خورشید رخش چشم بست
گفت که این سر، سر پیغمبر است
 
رأس امام شهدا نوک نی
کرده چهل مرحله معراج، طی
 
زلفِ غباریش پر از بوی مُشک
لعل لبش خشک تر از چوب خشک
 
ماه خجل از رخ نورانیش
سنگ زده بوسه به پیشانیش
 
هیچ شنیدید که از گَرد راه
پرده کشد باد به رخسار ماه
 
هیچ شنیدید که در موج خون
صورت خورشید شود لاله گون
 
رخ زگل زخم، بهاران شده
وجه خدا ستاره باران شده
 
اشک همه سیل شد از سرگذشت
خون، دل میثم شد از این سرگذشت
اینجا همه کورند و از آیات می‌گویند
خورشید را حتی چراغی مات می‌گویند
این سرزمینِ تیره را شامات می‌گویند
 
پای زمان انگار اینجا لنگ می‌گردد
یعنی چهل گامش چهل فرسنگ می‌گردد
این باب را دروازه‌ی ساعات می‌گویند
 
این سو زنانی خسته با اطفال می‌آیند
پانصد هزار آن سو به استقبال می‌آیند
افلاک، از نحسی این اوقات می‌گویند
 
تا رأسِ مولا بین صف‌ها می‌رود بالا
آواز می‌خوانند و دف‌ها می‌رود بالا
در شعرشان رقاصه‌ها طامات می‌گویند
 
بر نیزه‌ها حتی امیری می‌کند این سر
سائل بیاید، دست‌گیری می‌کند این سر
او را کماکان قبله‌ی حاجات می‌گویند
 
آل علی را شامیان خونِ جگر دادند
از کوچه‌ی تنگ یهودی‌ها گذر دادند
اینجا مسلمانانش از تورات می‌گویند
 
پیرزنی که در سرش جز فکر خیبر نیست
برداشت سنگی از زمین، پرسید: این زن کیست؟ 
گفتند: او را عمه‌ی سادات می‌‌گویند
 
اموال را بردید حرفی نیست شامی‌ها
اما کجای این جهان آه ای حرامی‌ها_
روبندهای کهنه را سوغات می‌گویند؟!... 
نه روز عید صیام و نه عید قربان است
چه روی داده که شام این‌همه چراغان است
 
زنان شام همه می‌زنند و می‌رقصند
به هر که می‌نگرم سخت شاد و خندان است
 
چه روی داده که در دست شامیان سنگ است
مگر سه‌ساله‌ی زهرا به شام مهمان است
 
میان هلهله‌ها هیجده سر است به نی
به هر سری نگرم مثل ماهِ تابان است
 
سری به نوک سنان می‌خورد لبش بر هم
عیان زحنجر خشکش صدای قرآن است
 
نقاب بانویی از گردوخاک و خون سر است
حجاب دخترکی گیسوی پریشان است
 
سوار ناقه جوانی است در غل و زنجیر
که چشم سلسله بر ساق پاش گریان است
 
دلا در آتش غم همچو آفتاب بسوز
که سایبان اسیران سر شهیدان است
 
تن ضعیف و غل و داغ و گردن مجروح
خدای رحم کند آفتاب، سوزان است
 
هنوز بر لبش آثار تشنگی پیداست
هنوز آب به او، او به آب عطشان است
 
سر حسین به بالای نیزه قرآن خواند
یکی نگفت که این سر، سرِ مسلمان است
 
حرامیان ستم‌پیشه! کعب نی نزنید
به کودکی که تنش مثل بید لرزان است
 
ز دست دختر زهرا طناب باز کنید
که او بر این اسرا یاور و نگهبان است
 
ز سیل اشک جهان را خراب کن "میثم"
که جای گنج الهی به شام ویران است
یا مزن چوب جفا را بر لب و دندان من
یا بگو بیرون روند از مجلست طفلان من
 
یا نزن شرمی نما از روی زهرا مادرم
یا بزن مخفی ز چشم خواهر گریان من
 
من پی ترویج قرآن آمدم این جا که گشت
چوب خزران تو مزد خواندن قرآن من
 
ای ستمگر! هر چه می‌خواهی بزن اما بدان
بوسه‌گاه مصطفی باشد لب عطشان من
 
در اُحُد جد تو دندان پیمبر را شکست
باید از چوب تو اکنون بشکند دندان من
 
بارها و بارها پیوسته دید آزارها
هم سر خونین من، هم پیکر عریان من
 
سخت‌تر از چوب تو بر من نگاه زینب است
چوب تو نه، اشک او آتش زند بر جان من
 
خواندن آیات قرآن زیر چوب خیزران
با خدا این بوده از روز ازل پیمان من
 
من شدم در زیر چوب خیزران مهمان تو
مادرم در پای طشت زر بُوَد مهمان من
 
دست "میثم" را از آن گیرم که پیش از بودنش
همچنان دست توسل داشت بر دامان من
اینجا شرار ناله آتش بر فلک زد
اینجا عدو بر زخم پیغمبر نمک زد
از مدخل این شهر تا کنج خرابه
دشمن میان کوچه دختر را کتک زد
 
 اینجا لباس عید پوشیدند زن‌ها 
 پاى سر بُبْریده رقصیدند زن‌ها 
 
 اینجا زدند آل على را ظالمانه
 شد بسته بر یک ریسمان ده نازدانه
 با دست بسته کودکى نقش زمین شد
 برداشتند او را ولى با تازیانه
 
 اینجا سر راه اسیران ایستادند
 اینجا به زین العابدین دشنام دادند
 
 اینجا به نوک نیزه‏ ها هجده قمر بود
 خورشیدِ زهرا جلوه‏ گر از طشت زر بود
 لب‌های خونینش بهم مى‏خورد اما
 چشمش به سوى زینب خونین‌جگر بود
 
 او با لب خونین دم از محبوب مى‏زد
 دشمن به پاسخ بر دهانش چوب مى‏زد
 
 اینجا عدو ظلم و ستم همواره کرده
 با چوب، زخم بغض دل را چاره کرده
 زینب که صبر از صبر او مى‏برد حیران
 در پاى طشت زر، گریبان پاره کرده
 
 مى‏رفت چون بالا و پایین چوب کینه
 مى‏زد به روى ماه خود سیلى سکینه
چه مغرور است، گویا کشته شیری در شکارستان
چه می بالد به خود، انگار کاری کرده کارستان
 
گمان دارد که اینک لایق تقدیر و تعظیم است
به ظاهر در خیالش فاتح هفتاد اقلیم است
 
برای جشن خود یک شهر را گرد هم آورده
اسیرانی عزادار از بنی هاشم به صف کرده
 
 
شگفتا جایگاهی را که تاریک است و تابنده ست
کنار دست خود خورشید را در طشتی افکنده ست
 
به لب می خواند اشعاری، نمی دانم چه می گوید
کمی مست است انگاری، نمی دانم چه می گوید
 
چه آشوبی ست در خاک و چه غوغایی ست در افلاک
ولی اینجا همه لال اند امان از لقمه ناپاک
 
صدایی ناگهان لرزاند کاخ ادعایش را
ورق را بازگرداند و به هم زد نقشه هایش را
 
صدا بغضی فروخورده ست و آهی کهنه در سینه
مدینه بس نبود...این بار شهر شام و صد کینه
 
جلالش جلوه پاکی و زخمش زخم هتاکی ست
صدایی آسمانی دارد اما چادرش خاکی ست
 
ز آه سردش آتش شعله ور شد در همه عالم
برایش گریه می کردند حتی نیزه داران هم
 
اسیری پای در زنجیر بود و بند بر گردن
چنان پیغمبری در کسوت روشنگری کردن
 
نماند از کاخ شاهانه، نشانی غیر ویرانه
تصور کن خلیل الله را در بین بت خانه
 
به یک آن بین جمعیت شکست آوازه نمرود
که زینب در جواب یاوه گویی های او، فرمود:
 
نباید شامیان از شادی تو شادمان باشند
که همراه تو باید در جهنم جاودان باشند
 
روا باشد که ناموس علی در بند زنجیر است
کنیزانت ولی پشت سِتاری در امان باشند؟
 
سزاوار است لب هایی که می بوسید پیغمبر
به پیش چشم دختر بوسه گاه خیزران باشند؟
 
مزن بر طبل پیروزی که گر مردان ما رفتند
حریفانت از این پس این زنان و کودکان باشند
 
عرب امروز اگر از داغ ما خاطر پریشان نیست
رسد روزی که در این غم عجم ها روضه خوان باشند
 
 
خبر داری که این خون تا ابد همواره می جوشد؟
زمینش ریختی، اما زمین آن را نمی نوشد
 
بدان این آتش عشق است و خاموشی نمی گیرد
تو خواهی مرد و هرگز نام و یاد ما نمی میرد
 
یزید از اعتبار افتاد و پایین آمد از منصب
ثمر داد انقلاب کربلا در شام با زینب
نمای هند زنان را تو یک زمان خاموش 
به گفت‌وگوی اسیران بده زمانی گوش
 
که این گروه اسیران گمان من عرب اند 
بزرگ و کوچک‌شان جمله صاحب نسب اند
 
یکی سخن ز خدا گوید و یکی ز رسول 
یکی برد ز علی نام و دیگری ز بتول
 
فغان ز خلق به صد شور و شین می‌شنوم 
ز حاضرین همه نام حسین می‌شنوم
 
شده به چشم من ای هند روز همچون شب 
یکی بود چو سکینه یکی بود زینب
 
مباد این اسرا ز آل مصطفی باشند 
که در چنین غم و اندوه مبتلا باشند
 
چو گفت این سخن آن زن به هند زار و ملول
بگفت شرم کن ای زن تو از خدا و رسول
 
خموش باش که زینب کجا و شام کجا 
عزیز فاطمه در بزم خاص‌ و عام کجا
 
حسین عزیز خدا در مدینه سلطان است 
چنین خیال به عاقل کمال نقصان است
  
دقیقه‌ای در صحبت به روی‌هم بستند 
نظاره‌گر سوی مجلس خموش بنشستند
 
که ناگهان به لب گوشوار عرش مجید 
بلند گشت به مجلس صدای چوب یزید
 
چو خورد بر لب او چوب زینب از جا جست 
نداشت طاقت دیدار پس دوباره نشست
 
به گریه گفت که ای شمع عالمینم وای 
عزیز فاطمه سلطان دین حسینم وای
 
ندانم ای سر دور از بدن توراست چه شور 
که گه به دیری و گه بر سنان و گه به تنور
 
گهی به مجلس ابن‌زیاد شوم پلید 
گهی به خانه‌ی خولی گهی به بزم یزید
 
ترا کشند شها بهر اسم و آوازه 
تو گوشواره عرشی نه زیب دروازه
 
کجاست شیر خدا و کجاست پیغمبر 
که تا خلاص کنندت ز دست این کافر
 
کجاست فاطمه بیند که پیش زینب تو 
یزید می‌زند از کینه چوب بر لب تو
 
چو هند واقف از احوال زار زینب شد 
ز دود آه جهان پیش دیده‌اش شب شد
 
ز غرفه نعره‌زنان خویش را به زیر افکند 
سر برهنه صدا را به گریه کرد بلند
 
یزید دید چو بی‌پرده روی انور او 
عبا ز دوش گرفت و فکند بر سر او
 
بگفت از چه درین بزم این سمن سیما 
میان خلق نمودی مرا چنین رسوا
 
جواب داد عبا افکنی چرا به سرم 
مگر ز زینب مظلومه من عزیزترم
 
من آگهم به خدا از عزیزی زینب 
که سال‌ها بنمودم کنیزی زینب
 
همین ز آه تو جودی نه جسم و جان سوزد 
زمین ز شعر تو خون گرید آسمان سوزد
ای هند دمی تو باش خاموش 
بر حرف کنیزکان مده گوش
 
در بزم یزید دیده بگشا 
بنگر که قیامت است برپا
 
امروز نه روز نامرادی است 
هنگام سرور و عیش و شادی است
 
بربند لب و نما نظاره 
بر چنگ و دف و نی و نقاره
 
بنگر به یزید کاندر ایوان 
بر تخت نشسته شاد و خندان
 
هر طایفه بین که دسته‌دسته 
بر کرسی زر همه نشسته
 
هرکس که بخواهد آب نوشد 
اندر عوضش شراب نوشد
 
ای هند دمی نما نگاهی 
بنگر به اساس پادشاهی
 
بگشا نظر ای بلند اختر 
یک لحظه بپای تخت بنگر
 
تا آن‌چه ندیده‌ای ببینی 
از باغ طرب گلی بچینی
 
استاده میان خلق حیران
بین جمع زنانه مو پریشان
 
ناگاه نگاه هند نالان 
افتاد به جانب اسیران
 
دید آن که ستاده عده‌ای زن 
در مجمع عام گرم شیون
 
از جسم همه برون شده روح 
از آبله پای جمله مجروح
 
بازوی همه ز پشت‌بسته 
اعضای همه به‌هم شکسته
 
هر لحظه چو آن علیل بیمار 
بنشست ز ضعف با دل زار
 
گفتند به او گروه خون‌ریز 
منشین به بر امیر برخیز
 
ناگاه نگاه هند نا شاد
بر طشت زر و سر شه افتاد
 
پیرامون طشت زر سری چند 
در خرمن ماه اختری چند
 
در دست یزید شوم ابتر 
شمشیر بدید پر ز جوهر
 
با تیغ جفا به سرفرازی 
می‌کرد به رأس شاه بازی
 
زین جور و جفای آن بداختر 
ناگاه به گردش آمد آن سر
 
لعل لب او چو غنچه بشکفت 
با او به زبان حال می‌گفت
 
کای ظالم زشت شوم کافر 
من با تو چه کردم ای ستمگر
 
گاهی طلبی تو در حضورم 
گاهی فکنی تو در تنورم
 
گه بر سر نی خلایق شام 
سنگم بزنند از در و بام
 
داده به لبی که فاطمه شیر 
آزرده کنی ز ضرب شمشیر
 
گیرم نه عزیز کردگارم 
بر زعم شما گناهکارم
 
این میوه قلب من چه کرده 
این بسته در رسن چه کرده
 
این جمع زنان مو پریشان 
کاندربر تو ستاد نالان
 
نور دل و دیده‌ی رسولند 
پرورده دامن بتولند
 
زینب که برابرت ستاده 
دل در ره عشق من نهاده
 
خاتون خیام عصمت است این 
بانوی سرای عفت است این
 
آن سر چو فزود در تکلم
افتاد یزید در توهم
 
شد روز به پیش چشم او شب 
می‌خواست خموش سازد آن لب
 
پیچید به خویش و لب بیفشرد 
دستش سوی چوب خیزران برد
 
برداشت ز قهر چوب و آنگاه 
آورد فرود بر لب شاه
 
زینب چو در آن میان آشوب 
بشنید صدای ضربت چوب
 
از آتش غم به شور و غوغا 
بر جست ز جا سپندآسا
 
گفتا به یزید کای ستمگر 
زد بوسه بر این لبان پیامبر
 
این نور دو چشم شاه بطحاست 
این نوگل بوستان زهراست
 
این سر که فروغ عالمین است 
لب تشنه کربلا حسین است
 
بشنید چو هند نام زینب 
در شام چو دید شام زینب
 
بی‌پرده ز پرده سر برون کرد 
بر سر زد و خویش را نگون کرد
 
افتاد به خاک پای زینب 
در ناله شد از برای زینب
 
گفتا به فدایت این چه حال است 
این واقعه خواب یا خیال است
 
ای اختر آسمان عصمت 
وی گوهر دودمان عصمت
 
ای‌کاش بدم ز دیده نومید 
تا دیده ترا چنین نمی‌دید
 
چون دید یزید ماجرا را 
افکند به دوش او عبا را
 
کی هند مرا ز کار بی‌جا 
کردی تو میان خلق رسوا
 
گفتا به جواب ای ستمگر 
رسوای خدایی و پیمبر
 
زینب که خدای را عزیز است 
مریم بر مادرش کنیز است
 
آورده ای از چه ای ستم گر 
در مجلس عام دخت حیدر
 
با این عمل ای سیاه اعمال 
خواهی که نکو بود ترا حال
 
جودی چو به صفحه این رقم زد 
بر لوح شراره از قلم زد
برای بردنشان سوی بارگاه یزید
چو در خرابه رسیدند ظالمان پلید
 
یکی عمامه سجاد را ز فرق ربود
رخ سکینه ز سیلی یکی نمود کبود
 
یکی بسان اجل تاخت بر سر زینب
ز سر کشید یکی کهنه معجر زینب
 
یکی به شانه کلثوم تازیانه زدی
رقیه را دگری کعب نی به شانه زدی
 
عروس را یکی اندر طناب بازو بست
تن چو موی وی آن تیره روز بدخو بست
 
گشاده ظالمی آنگاه بر تعدی دست
ز کینه ده تن ایشان به یک طناب ببست
 
تمام را چو به یک ریسمان ز کین بستند
کشان کشان سوی بزم یزید آوردند
 
ولی به یک کشش ریسمان بهر معبر
تمامشان بفتادند روی یکدیگر
 
عمارتی که در آن بود جای آن غدار
گشاده بود در او هفت در جهنم دار
 
ز هر دری که گذشتند آل پیغمبر
زدند کعب نی و سنگ و چوبشان بر سر
 
رسید بر در هفتم چو زینب افکار
نشست روی زمین با دو دیده خونبار
 
بگفت زین عبادش که ای کشیده تعب
چه روی داده که جان ببینمت رسیده به لب
 
جواب گفت که ای نور دیدگان ترم
زمن مپرس که از چیست نوحه گرم
 
گشای چشم به بزم یزید کافر بین
به هر کناره بپا شور روز محشر بین
 
ببین به کرسی و کرسی نشین این محمل
ببین به خلق تماشائی اندر این منزل
 
سر برهنه چسان من به بزم عام روم
چسان مقابل این زاده حرام روم
 
چگونه روی نمایم به این پریشانی
به مجلسی که یهود است و گبر و نصرانی
 
چسان روم سوی بزمی که خلق با دل شاد
به هم کنند ز قتل حسین مبارک باد
 
چسان به بارگهی رو کنم من مضطر
که نیست بر در و بامش به جز تماشاگر
 
جهان به دیده جودی از این الم شب شد
که آستین به رخ آخر حجاب زینب شد
از خرابه تا به بزم آن لعین راهی نبود 
شد در آن اندک ره از چه شانه طفلان کبود
 
وجه آن چار است و مطلب خالی از این چار نیست
لیکن آن کو تاب آرد علت آن چار چیست
 
وجه اول آن‌که بودند اهل‌بیت ناتوان 
جملگی بازو به بازو بسته بر یک ریسمان
 
وجه دوم آن‌که از بی قوتی در آن دیار 
جملگی را قوت از پا رفته بود از دست‌کار
 
وجه سوم آن‌که از طعنه رقیب و نیش خار 
پای ایشان بود مجروح و دل ایشان فکار
 
وجه چارم آن‌که بودش هفت در آن بارگاه 
هر دری را حاجبی چند از گروه دین تباه
 
آل طاها را به هر در چون اسیر زنگ‌بار 
سنگ‌باران می‌نمودند از یمین و از یسار
 
آه از آن ساعت که زینب با دل زار و حزین 
بردر هفتم رسید و دید بزم آن لعین
 
چارصد کرسی نشین بر کرسی زر یک طرف 
چنگ و عود و بربط و مینا و ساغر یک طرف
 
ز ازدحام خلق در آن بزم عام پرز شور 
بسته بود از هر طرف بر بی کسان راه عبور
 
زینب مظلومه از غم جامه جان چاک کرد 
روی خود با ناله سوی سید لولاک کرد
 
گفت یا جدا بسوی زینب اطهر نگر 
مبتلا او را به دست فرقه‌ی کافر نگر
 
من کجا و ناقه عریان کجا بازار شام 
من کجا جور یزید دون کجا و بزم عام
 
بود زینب در فغان کامد غلامی از یزید 
ریسمان بازویش بگرفت و در مجلس کشید
 
جودی اندر تخت زر هر دم یزید بد شعار 
گه نظر سوی یمین می‌کرد و گه سوی یسار
براساس گریز به
موضوع گریز :
مناسبت گریز :
براساس سبک شعر
روضه شور واحد تک زمینه رجز خوانی زمزمه جفت نوحه مناجات نامشخص مدح مسجدی سینه زنی واحد سنگین دکلمه دم پایانی واحد تند پیش زمینه سرود سالار زینب حاج ناظم همه جا کربلا راس تو میرود بالای نیزه ها ببینید ببینید گلم رنگ ندارد نوحه سنتی ببینید ببینید گلم رنگ ندارد سیدی ماکو مثلک الغریب غریب گیر آوردنت زبانحال به سمت گودال از خیمه دویدم من دودمه مدح و مرثیه مفاعیل مفاعیل فعول شعر خوانی
براساس قالب شعر
دوبیتی غزل قصیده مثنوی چهار پاره رباعی ترجیع بند مستزاد شعر نو شعر سپید ترکیب بند قطعه مسمط نا مشخص مربع ترکیب تک بیتی مخمس
براساس زبان
فارسی عربی ترکی
براساس شاعر
محتشم کاشانی میلاد عرفان پور امیر عباسی قاسم صرافان محمد مهدی سیار غلامرضا سازگار رضا یعقوبیان علی اکبر لطیفیان قاسم نعمتی اسماعیل تقوایی مرتضی محمود پور حسن لطفی امیر حسین سلطانی محمود اسدی علی انسانی مظاهر کثیری نژاد محمود ژولیده ولی الله کلامی زنجانی میثم مومنی نژاد حسن ثابت جو عباس میرخلف زاده سید حمیدرضا برقعی سید هاشم وفایی سید رضا موید خراسانی محمدرضا سروری یوسف رحیمی احمد بابایی محسن عرب خالقی سید پوریا هاشمی علیرضا خاکساری وحید زحمتکش شهری مهدی رحیمی زمستان حسن کردی روح اله نوروزی مرضیه عاطفی بهمن عظیمی حسین رحمانی میلاد قبایی محسن صرامی رضا آهی رضا تاجیک اصغر چرمی محمد جواد شیرازی مهدی نظری وحید قاسمی وحید محمدی محسن کاویانی مجتبی صمدی شهاب حمید رمی محمد حسین رحیمیان محمد حسن بیات لو امیر روشن ضمیر نا مشخص محمد محسن زاده گنجی امیر ایزدی حسین قربانچه رضا رسول زاده جواد حیدری محمد سهرابی محمد جواد پرچمی سيد مهدي سرخان رضا یزدانی سید مهدی موسوی حسن صنوبری محسن رضوانی سیدجواد پرئی سید محمد جواد شرافت علی سلیمیان محمدجواد غفورزاده (شفق) سید مجتبی رجبی نورآملی حسن بیاتانی عماد خراسانی رحمان نوازنی مسعود اصلانی حافظ محمدرضا آغاسی علی حسنی صمد علیزاده محمد صمیمی کاظم بهمنی مجید تال مهدی قهرمانی احسان محسنی فر شیخ رضا جعفری میثم سلطانی مصطفی صابر خراسانی محمد فردوسی علیرضا قزوه قاسم افرند محمد مهدی عبداللهی محمد خسروی جواد دیندار سعید خرازی علیرضا عنصری حسین میرزایی حسن جواهری مصطفی قمشه ای علامه حسن زاده آملی میثم خالدیان علی زمانیان حسین ایمانی سیدعلی احمدی(فقیر) سید مجتبی شجاع محمد حسین فرحبخشیان (ژولیده نیشابوری) محسن داداشی امام خمینی (ره) فواد کرمانی امیر رضا سیفی احمد اکبرزاده ملا فتح‌الله وفایی شوشتری صدّیقه‌ی طاهره (علیهاسلام‌الله) محمود شاهرخي (م.جذبه) سید محمد رستگار جواد هاشمی (تربت) سید حبیب نظاری غلام‌رضا دبیران محمدحسین علومی تبریزی سعید بیابانکی سعید توفیقی علیرضا لک جواد محمد زمانی آیت الله محمدحسین غروی اصفهانی سید یاسر افشاری محمود کریمی احمد واعظی آیت الله وحید خراسانی حضرت آقای خامنه ای سید الشهدا عبدالجواد جودی خراسانی بهروز مرادی سالک قزوینی رفیق اصفهانی سید رضا حسینی (سعدی زمان) بابافغانی شیرازی تأثیر تبریزی صغیر اصفهانی (ره) وحید مصلحی یاسر حوتی حسین رستمی محمد بنواری (مهاجر) محمد بیابانی علیرضا شریف هادی جان فدا علی آمره حامد تجری مصطفی متولی مجتبی خرسندی علی صالحی علیرضا بیاتانی مهدی رحمان دوست مهدی نسترن سید محمد جوادی سید مهدی جلالی مجتبی روشن روان حامد خاکی سید محمد علی ریاضی احسان مردانی مهدی مومنی مریم سقلاطونی مجتبی شکریان همدانی عارفه دهقانی حسینعلی شفیعی (شفیع) رضا پیروی سعید پاشازاده ناصر حامدی رضا قاسمی حامد جولازاده پیمان طالبی میلاد حسنی امیر حسام یوسفی نوید اسماعیل زاده عباس شبخیز قراملکی (شبخیز) مهدی جهاندار کرامت نعمت زاده علی اصغر حاج حیدری مهدی صفی یاری محمد علی بیابانی محمد امین سبکبار هانی امیر فرجی سینا نژادسلامتی رسول میثمی صباحی بیدگلی وصال شیرازی مهدی پورپاک فاطمه نانی زاده محسن خان محمدی حبیب نیازی مجید لشگری میرزا احمد عابد نهاوندی(مرشد چلویی) آیت الله سیداحمد نجفی(آقاجون) محمد جواد خراشادی زاده ناظرزاده کرمانی سیدجلال حسینی احمد جلالی حسین عسگری علی اصغر کوهکن حجت الاسلام میر تبریزی محسن مهدوی حبیب الله چایچیان رضا فراهانی محمدرضا شمس خاکی شیرازی ابراهیم بازیار عباس احمدی سید محمد اویار حسینی محمد احمدی مرحوم الهیار خان (آصف) جواد قدوسی مجید قاسمی محمد رسولی داوود رحیمی مسعود یوسف پور حیدر توکل فاضل نظری علی ناظمی صفایی جندقی کریم رجب زاده میرزا یحیی مدرس اصفهانی غلامرضا کافی عمان سامانی مهدی محمدی پانته آ صفایی محمد بختیاری حمیدرضا بشیری محمدسعید عطارنژاد پروانه نجاتی نیما نجاری علی اشتری جعفر خونویی رضا دین پرور محمد ظفر سید رضا میرجعفری خوشدل تهرانی مهدی نعمت نژاد محسن راحت حق سجاد محرابی سید فرید احمدی مهدی زنگنه کاظم رستمی روح الله عیوضی علی اصغر ذاکری گروه یا مظلوم امیر حسین حیدری امیر اکبرزاده مهرداد مهرابی سید محمد بابامیری توحید شالچیان نغمه مستشار نظامی رحیم معینی کرمانشاهی سید محمد میرهاشمی امیرحسین الفت غلامحسین پویان احمد علوی فیاض هوشیار پارسیان مرتضی امیری اسفندقه محمدعلی مجاهدی جعفر بابایی(حلّاج) اصغر عرب فرشته جان نثاری سیدمحسن حبیب لورسه محمد علامه صادق رحمانی فرهاد اصغری یاسر مسافر عباس ویجویی عباس عنقا منوچهر نوربخش سیدحسن حسینی محمدجواد باقری محمد ارجمند محمد عظیمی محمدحسین بهجت تبریزی(شهریار) محمدسعید میرزایی مهدی خطاط ادیب الممالک فراهانی محمدعلی رحیمی محمد قاسمی احسان نرگسی رضاپور داریوش جعفری حامد آقایی سید محسن حبیب الله پور مجتبی حاذق محسن حنیفی آرش براری بهنام فرشی هستی محرابی طاها ملکی یاسر قربانی محمد داوری امیرحسین آکار اسماعیل شبرنگ آرمان صائمی علی رضوانی عماد بهرامی عادل حسین قربان امیرعظیمی حبیب باقرزاده حسین محسنات علی اصغر یزدی مجتبی رافعی میثم خنکدار ابراهیم لآلی قاسم احمدی مهدی علی قاسمی پوریا باقری علی اکبر نازک کار نوید اطاعتی فاطمه خمسی مهدی میری مجتبی کرمی محمد دستان علی کاوند مهدی قربانی محمد مبشری محمدرضا رضایی موسی علیمرادی محمدعلی نوری میلاد یعقوبی حسین صیامی مرتضی مظاهری میرزا احمد الهامی کرمانشاهی ناصر دودانگه علیرضا وفایی(خیال) امیر فرخنده حسین واعظی سعید نسیمی محسن غلامحسینی منصوره محمدی مزینان ابراهیم روشن روش سید علی حسینی مرضیه نعیم امینی حمید فرجی امیرعلی شریفی جعفر ابوالفتحی محمد کاظمی نیا امیر علوی رضا قربانی مهدی کاشف امیرحسین محمودپور رضا اسماعیلی حسن فطرس عالیه رجبی رضا باقریان محسن عزیزی محمدرضا ناصری روح الله پیدایی محمد زوار ایمان کریمی مصطفی رفیعی مجتبی قاسمی محمود قاسمی مجید خضرایی یونس وصالی محمود یوسفی ایمان دهقانیا بردیا محمدی مجتبی دسترنج ملتمس محمد مهدی شیرازی محسن زعفرانیه حسین خیریان حامد شریف مهدی شریف زاده ابالفضل مروتی مصطفی کارگر معین بازوند سید جعفر حیدری محسن ناصحی روح الله قناعتیان محمدحسین ملکیان مقداد اصفهانی رسول عسگری عفت نظری سجاد شاکری احمد ایرانی نسب مسعود اکثیری حسن رویت علی سپهری سید امیر میثم مرتضوی سیدمحمد مظلوم حسین رضایی حیران علی مشهوری (مهزیار) علی قدیمی نیر تبریزی فیاض لاهیجی حسین عباسپور محمد بن یوسف اهلی شیرازی جویای تبریزی (میرزا دارا) سید رضا هاشمی گلپایگانی سید علی اصغر صائم کاشانی امیرحسین کاظمی سارا سادات باختر علی اصغر شیری محمد حسین آغولی (ترکی شیرازی) سلمان احمدی وحید اشجع مهرداد افشاری مرجان اکبرزاد محمد-مهدی-امیری شهره انجم شعاع عبدالحمید-انصاری‌-نسب مرتضی-بادپروا محمدرضا-بازرگانی زهرا براتی امیرحسن بزرگی متین زهرا بشری موحد سید-حکیم-بینش فاطمه‌ سادات پادموسوی سعید-تاج‌-محمدی مهدی چراغ‌زاد حامد حسینخانی سیده فرشته حسینی سیدموسی حسینی کاشانی علی‌اصغر الحیدری (شاعر هندوستانی) محمد سجاد حیدری سمیه خردمند ایرج میرزا محسن سیداسماعیلی میرزا محمد باقر صامت بروجردی میرزا حاجب بروجردی (افصح الشعراء) میرزا محمد رفیع (رفیع‌الدین) (واعظ قزوینی) آشفته شیرازی سید وحید حسینی مسعود مهربان مهدی انصاری رضا حامی آرانی سید حسن رستگار محمدجواد وثوقی حمید کریمی اسماعیل روستایی احمد شاکری ابراهیم زمانی محمد کیخسروی محمد جواد مهدوی یاسین قاسمی حسین کریمی مهدی امامی جواد کلهر مجتبی فلاح محمدجواد غفوریان پدرام اسکندری حسن اسحاقی نوید طاهری محمود مربوبی سیروس بداغی میلاد فریدنیا شهریار سنجری رضا ملایی مجید رجبی امیرحسین نجمی عمران بهروج صادق میرصالحیان حجت بحرالعلومی محمدحسین ذاکری رسول رشیدی راد زینب احمدی حامد خادمیان حمیدرضا محسنات حسین اخوان (تائب) محمود شریفی مهدی مقیمی وحید دکامین شهرام شاهرخی فرشید یارمحمدی علی فردوسی رضا شریفی سیدعلی رکن الدین عبدالحسین مخلص آبادی حسین سنگری رضا هدایت خواه مهران قربانی محسن قاسمی غریب سید مصطفی غفاری جم سید مسعود طباطبایی احمد عزیزی حسین زحمتکش حمید عرب خالقی سجاد روان مرد میثم کاوسی رضا مشهدی امیرحسین وطن دوست محمد کابلی محمدهاشم مصطفوی محمد دنیوی (حاتم) علی اکبر حائری محمدرضا طالبی کمیل کاشانی محمدباقر انتصاری مرتضی عابدینی علی حنیفه عبدالرضا کوهمال جهرمی سینا شهیدا مهدی فرجی حسنا محمدزاده سید مصطفی مهدجو علی میرحیدری علی خفاچی حسین ایزدی پرویز بیگلری چاوش اکبری زهرا هدایتی هاشم طوسی (مسلم) نجمه پورملاکی نادر حسینی سجاد شرفخانی علی زارعی رضایی محمدعلی رضاپور سید محسن حسینی مرحوم نادعلی کربلایی ابوالفضل عصمت پرست مجتبی نجیمی مجید نجفی مجید بوریان منش علی علی بیگی سید محسن علوی محمد جواد مطیع ها ناهید رفیعی امیررضا یوسفی مقدم سید علی نقیب ایوب پرندآور نوید پور مرادی علی ذوالقدر سید ابوالفضل مبارز علی شکاری حمید رحیمی انسیه سادات هاشمی محسن حافظی عبدالحسین میرزایی مهدی قاسمی رضا خورشید فرد وحیده افضلی سید محمد حسین حسینی محمد سجاد عادلی مهدی زارعی سید محمد جواد میرصفی یدالله شهریاری امید مهدی نژاد محمد صادق باقی زاده محمد خادم محمدرضا کاکائی سید حجت سیادت مهدی مردانی جواد محمود آبادی حسین شهرابی حامدرضا معاونیان احمد جواد نوآبادی محمد علی قاسمی خادم عرفان ابوالحسنی ظهیر مومنی سید صادق رمضانیان عاطفه سادات موسوی عاصی خراسانی علی محمدی حسین زارع سید مصطفی سیاح موسوی حمید محبی وحید نوری حسین اوتادی هادی ملک پور مهدی کبیری محمدرضا نادعلیان فرشید حقی رامین برومند (زائر) محمدرضا اسدی سجاد زارع مولایی سید امیر حسین فاضلی سید مصطفی حسینی راد محمد رستمی محسن همتی محمود تاری سید واصفی غلامرضا شکوهی کمیل باقری محمد حسین بناریان لیلا علیزاده مهدی حنیفه جواد کریم زاده سید صابره موسوی میرزا محمد تقی قمی (محیط) حاج ملا احمد بن محمد مهدی فاضل نراقی (صفایی) عباس همتی یغما جندقی حامد محمدی محمد جبرئیلی گروه قتیل العبرات فاطمه عارف نژاد
براساس مداح
حاج منصور ارضی حاج محمود کریمی حاج محمدرضا طاهری حاج سعید حدادیان حاج میثم مطیعی حاج مجید بنی فاطمه حاج حمید علیمی حاج حسین سیب سرخی حاج مهدی سلحشور حاج سید جواد ذاکر حاج جواد مقدم حاج عبدالرضا هلالی حاج سید مهدی میردامادی حاج مهدی رسولی حاج حسن خلج حاج مهدی لیثی حاج نریمان پناهی حاج سید رضا نریمانی حاج احمد واعظی حاج حسین طاهری حاج مهدی سماواتی حاج محمد حسین پویانفر حاج سید حمیدرضا برقعی نا مشخص حاج میثم مؤمنی نژاد حاج مهدی اکبری حاج قاسم صرافان حاج مهدی مختاری حاج محمدرضا محمدزاده حاج کاظم اکبری حاج ابالفضل بختیاری حاج محمدرضا آغاسی حاج حنیف طاهری حاج وحید نادری حاج حسین رضائیان حاج امیر عباسی حاج محمد بیابانی حاج سید علی رضوی حاج سید مهدی هوشی السادات نزارالقطری حاج اسلام میرزایی حاج حسین سازور حاج محسن عرب خالقی حاج صابر خراسانی سید رسول نریمانی محمد جعفری ارسلان کرمانشاهی جبار بذری حاج اکبر مولایی حاج امیر برومند حاج محمدرضا بذری حاج حیدر خمسه حاج حسن حسین خانی حاج حسین عباسی مقدم حاج غلامحسین علیزاده حاج حسین عینی فرد حاج مهدی رعنایی حاج مصطفی روحانی حاج روح الله بهمنی حاج امیر کرمانشاهی حاج میرزای محمدی حاج وحید گلستانی حاج سید امیر حسینی علی فانی حاج سید علی مومنی حاج امین مقدم حاج محمد کمیل حاج محمد حسین حدادیان حاج سعید پاشازاده حاج مقداد پیرحیاتی حاج محمد سهرابی حاج محمد فصولی کربلایی حاج فرهاد محمدی حاج ابوذر بیوکافی حاج سید محمد جوادی حاج سید محمد عاملی حاج وحید یوسفی حاج محمد یزدخواستی حاج مجتبی رمضانی کویتی پور حاج محسن صائمی حاج حسین رستمی مرحوم استاد محمدعلی کریم خانی حاج حسین باشی حاج مهدی وثیق حاج شیخ محمد ناصری سید علی حسینی حاج محمد امانی مرحوم محمدعلی چمنی حاج رضا قنبری حاج عبدالله شیران مرحوم استاد سلیم موذن زاده حاج علی اصغر ارغوان مرحوم حاج فیروز زیرک کار سید حسین قاضی سید مهدی حسینی استاد محسن فرهمند حاج احمد عثنی عشران حاج محمد احمدیان حاج صادق آهنگران حاج اکبر نوربهمنی سیدرضا میرجعفری سیدرضا تحویلدار ایمان کیوانی حاج محمدحسین عطائیان حاج حسن شالبافان حاج محمدصادق عبادی حاج علی عرب حاج علیرضا قزوه حاج آرش پیله وری حاج مهدی تقی خانی حاج یزدان ناصری حاج امیرحسن محمودی حاج حمید دادوندی حاج احمد نیکبختیان حاج امیرحسن سالاروند حاج هاشم سالار حسینی حاج ابراهیم رحیمی حاج محمد صمیمی حاج حمیدرضا قناعتیان حاج محسن عراقی حاج محسن طاهری حاج حسین ستوده حاج مهدی دقیقی حاج حسین رجبیه حاج رحیم ابراهیمی حاج حسین فخری حاج صادق حمزه حاج حسین هوشیار حاج حسین جعفری استاد رائفی پور حاج داوود احمدی نژاد مرحوم مرشد حسین پنجه پور حاج سید محمد حسینی حاج هادی گروسی حاج محمدرضا مختاریان حاج حسن کاشانی حاج وحید جلیلوند حاج حیدر منفرد حاج علی مهدوی نژاد حاج مرتضی امیری اسفندقه حاج حسین خلجی حاج وحید قاسمی حاج سید محمود علوی حاج سعید قانع حاج سید جعفر طباطبائی حاج حسین محمدی فام حاج هادی جان فدا حاج علی علیان حاج صادق کریمی حاج محسن توکلیان حاج محمد قربانخوانی حاج حسن رضا عبداللهی حاج مرشد میرزا مرحوم مرشد میرزا حاج مهدی اقدم نژاد شهید حسین معز غلامی حاج حسین رحمانی حاج علی اکبر سلحشور حاج محمد گرمابدری حاج محمد جواد احمدی حاج احمد اثنی عشران حاج جواد ابوالقاسمی حاج محمد مهدی اسماعیلی حاج محسن حسن زاده حاج اکبر بازوبند آیت الله سید محمدحسن طهرانی مجید رضانژاد محمدجواد توحیدی حاج یدالله محمدی مرحوم سید مهدی احمدی اصفهانی حاج محمود گرجی حاج رضا علی رضایی حاج جواد باقری حاج سید ابراهیم طاهریان حاج مسعود پیرایش حاج محمدرضا نوشه ور حاج حسن بیاتانی حاج علی اکبر زادفرج حاج علی جباری حاج علی کرمی حاج سعید خرازی حاج هادی ملک پور حاج حسن عطایی حاج محمد کریمی حاج محمد رستمی حاج جواد حیدری