ایها المظلوم-ayohalmazloom
ولادت-امام-حسن-عسکری-علیه السلام
لطفاً برای جستجوی گریز های متفاوت در این مناسبت به کادر جستجوی گریز در سمت راست صفحه مراجعه فرمایید
نمایش هر صفحهمورد
می وزد طرفه نسیمی که دم روحانی‌ست
همه جا جلوه‌ی یار و همه جا نورانی‌ست
شب وجد و شب شادی، شب مدحت خوانی‌ست
هشتمین روز همایون ربیع الثّانی‌ست
 
از محیط عظمت گوهر زهرا آمد
البشاره حسن دیگر زهرا آمد
 
آمد از برج ولایت قمر یازدهم
یا ز دریای امامت گهر یازدهم
یا ز سینای نبوّت شجر یازدهم
حجّت یازدهم دادگر یازدهم
 
خرّم این گلشن توحید و گل یاسمنش
می‌برد دل ز همه حُسن حَسن در حسنش
 
کبریا وجه و نبی صورت و حیدر سیرت
حَسنی حُسن و حسینی دم و زهرا عصمت
یازده ماه به یک آینه در یک صورت
عجبا یک پسر و این‌همه مجد و عظمت
 
خاکیان مژده که امروز درخشید به خاک
گوهر ده یم نور و یم یک گوهر پاک
 
این پسر کیست که پیر خردش خاک در است
به خدا از همه خوبانِ جهان، خوب‌تر است
این پسر آینه‌ی طلعت خیر البشر است
بشنوید این پدر حجّت ثانی عشر است
 
صلوات همه بر ماه جمال پدرش
پدر و مادر من باد فدای پسرش
 
عسکر او ملک و حوری و جنّ و بشرند
پرتوی از رخ او اختر و شمس و قمرند
خلق عالم به گدایّی درش مفتخرند
همه خوبان جهان منتَظِر منتَظَرند
 
منتَظَر کیست همان حجّت ثانی عشر است
یوسف فاطمه مهدی خلف این پسر است
 
این پسر، والی شهر قَدَر و مُلک قضاست
این پسر، عیسیِ جان با نَفَس روح فزاست
این پسر شافع و فریادرس روز جزاست
این گل باغ علیّ بن جواد بن رضاست
 
روی حق، حُسن نبی، بازوی حیدر دارد
آنچه خوبان همه دارند، فزونتر دارد
 
اهل معنی ولی ذوالمننش می‌خوانند
اختران جمله مه انجمنش می‌خوانند
عارفان واقف سّر و علنش می‌خوانند
پای تا سر همه حُسن و حَسنش می‌خوانند
 
سرو قد، ماه جبین، گلرخ و شیرین دهن است
حسن است این، حسن است این، حسن است این، حسن است
 
دیده را فیض ملاقات حق از دیدارش
مهر افتاده به خاک قدم زوّارش
همه دم ذکر خدا بر لب گوهر بارش
همه جا سامره با یاد گلِ رخسارش
 
مُلک پهناور هستی به قدومش گلشن
دیدۀ حضرت هادی به جمالش روشن
 
ای دل اهل ولا زائر سامرّایت
کعبۀ خلق جهان روی جهان آرایت
حَسن و حُسن ز پا تا سر و سر تا پایت
فرش از بال ملائک حرم زیبایت
 
ای همه خلق جهان سائل لطف و کرمت
شود آیا که برم سجده به خاک حرمت؟ 
 
کیستی تو پسر فاطمۀ زهرایی
نبوی خُلق و علی خوی و حسن سیمایی
جلوه‌ی سیزدهم، یازدهم مولایی
حسن عسکری و گوهر ده دریایی
 
مکتبت بندگی و دوستی و هم عهدی‌ست
پدرت هادی و فرزند عزیزت مهدی‌ست
 
من کی‌ام بنده‌ی آلودۀ دربار توأم 
گنهم کرده گرفتار و گرفتار توأم 
با دو دست تهی خویش، خریدار توأم 
چه کنم تو گل من هستی و من خار توأم 
 
دوست دارم که به جز دوست خطابم نکنی
بپذیریّ و بخوانیّ و جوابم نکنی
 
نگهی بر من و بر دیده‌ی گریانم کن
نظری بر دل و بر حال پریشانم کن
غرق عصیانم، غرق یم غفرانم کن
بلکه با خاک درت پاک ز عصیانم کن
 
هر که‌ام، هر چه بدم، «میثم» این درگاهم
ذاکرم ذاکر اولاد رسول اللّهم
کیستم من؟ گوهر ده بحر نور کبریایم
آفتاب سامره، روشنگر ملک خدایم
آسمان معرفت را در زمین شمس‌الضحایم
کعبه‌ام، رکنم، مقامم، مروه‌ام، سعیم، صفایم
 
منظـر حسـن خـدا مصباح انوارالهدایم
من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم
 
من همان دریای نور استم که نور از آن دمیده
دین و دانش را خدا در موج موجم پروریده
در درونم گوهر نابی چو مهدی آفریده
انتهایم را به جز چشم خدا چشمی ندیده
 
بشنوید ای آسمانی‌هـا زمینی‌ها صدایم
من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم
 
چارده معصوم گل پیداست از باغ جمالم
نیست آگه از جلالم، غیر ذات ذوالجلالم
تشنگان چشمۀ توحید را آب زلالم
بنده‌ام اما چو حی بی‌مثالم، بی‌مثالم
 
فیض‌بخش عالمی از شهر «سرّ من رآ»یم
من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم
 
من علی بن جواد بن رضا را نور عینم
پیشتر از عالم خلقت هدایت بوده دینم
گر چه در سنّ شبابم پیر خلق عالمینم
هم محمّد، هم علی، هم مجتبایم، هم حسینم
 
هم بوَد زهد و کمال و عصمت خیرالنسایم
من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم
 
 پیشتر از خلقتم بر چشم عالم نور دادم
بر همه شور آفرینان تا قیامت شور دادم
پاسخ موسی بن عمران را به کوه طوردادم
حاجت ارباب حاجت را ز راه دور دادم
 
همچو اجدادم ز خلق عالمی مشکل‌گشایم
من ابوالمهـدی امام عسکری ابن‌الرضایم
 
من به شهر سامره خود کعبۀ اهل یقینم
پر زند همچون کبوتر در حرم روح‌الامینم
حاجت کونین می‌بارد چو باران زآستینم
حضرت مهدی پذیرایی کند از زائرینم
 
مهر و مه گیرند نور از گنبد و گلدسته‌هایم
من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم
 
حضرت هادی از اوّل دید چون حُسن تمامم
خنده زد بر روی زیبا و «حسن» بگذاشت نامم
همچو قرآن بود روی سینۀ بابا مقامم
خود امام ابن امام ابن امام ابن امامم
 
دختـر پـاکِ یشـوعا، همسـر پاکیـزه‌‌ رایم
من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم
 
جلوۀ معلوم و نامعلوم را دیدند در من
سرِّ هر مفهوم و نامفهوم را دیدند در من
انتقام خون هر مظلوم را دیدند در من
فاش گویم چارده معصوم را دیدند در من
 
چارده معصوم نورم، بلکه خود وجه خدایم
من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم
 
گرچه ویران کرد دست شوم دشمن تربتم را
لطف حق افزود بین خلق عالم عزّتم را
تا قیامت او نگهدار است عصر دولتم را
بار دیگر دید دشمن قدر و جاه و رفعتم را
 
خشت خشت قبر ویران‌گشته‌ام گوید ثنایم
من ابوالمهـدی امام عسکری ابن‌الرضایم
 
مهر ما در قلب ابناء بشر پایان ندارد
هر که مهر ما ندارد، در حقیقت جان ندارد
و آن که شد بیگانه با آل علی ایمان ندارد
درد بغض ما به جز خشم خدا درمان ندارد
 
ای خوشا آن‌کس که گوید مدح، چون میثم برایم
من اباالمهـدی امـام عسکری ابـن الرضایم
مدینه باز پر از آیه‌های نورانی است
حریم وحی ز انوار حق چراغانی است
 
بلور نور به سقف فلک مگر بستند
که این فضای مقدّس همیشه نورانی است
 
نسیم بال ملائک نوید می‌بخشد
که فصل رویش گل، لحظه‌های روحانی است
 
گلی به گلشن سرسبز وحی روئیده است
که کار پیک امین خدا گل افشانی است
 
به دست هادی دین، جلوه‌گر شده ماهی
که روی انورش آئینه‌ای زحیرانی است
 
به پاس مقدم این عسکری لقب امشب
به عرش و فرش خدای کریم مهمانی است
 
به آیه آیۀ رویش فروغ توحید است
به جلوه جلوۀ او جلوه‌های قرآنی است
 
خداست با خبر ازجلوۀ خدادادش
مگو که منزلت و قدر او سلیمانی است
 
جلال و منزلت اوست حیدری، اما
شکوه فاطمی او، شکوه رحمانی است
 
هر آن کسی که نصبیی نبرد از مهرش
به روز حشر نصیب دلش پشیمانی است
 
فروغ دیدۀ این آفتاب هستی بخش
شهاب شب‌شکن آسمان ظلمانی است
 
بخوان دعای فرج را، ظهور نزدیک است
گمان مدار که غیبت همیشه طولانی است
 
مپرس ازچه «وفایی» دوباره گریان شد
که آسمان نگاهم ز شوق بارانی است
الا که موسم شادی و همدلی آمد
زمان ناد علیاً سینجلی آمد
زمین سامره را سینه منجلی آمد
دهم ولی خداوند را ولی آمد
که دومین حسن از چهارمین علی آمد
 
بر آن علی، به گل روی این حسن صلوات
 
ولى ذات خدا، شاه انس و جان است این
جهان جان نه، که جان همه جهان است این
چراغ اهل زمین ماه آسمان است این
به جسم شرع و تن اهل دین روان است این
امام ما پدر صاحب الزمان است این
 
بر آن امام و بر این صاحب زمن صلوات
 
چراغ دیده رخ دلربای این پسر است
تمام عالم خلقت برای این پسر است
چو ذات حق به دل خلق جای این پسر است
دل شکسته دلان آشنای این پسر است
سخن اگر به مدیح و ثنای این پسر است
 
به صفحه و قلم و منطق و سخن صلوات
 
وزیده بوی گل مهر او ز هر چمنی
نیافریده خداوند همچو او حسنی
خوشا زبان و خوشا منطق و لب دهنی
که در ثنای وجودش برآورد سخنی
به یاد رویش هر جا که هست انجمنی
 
سزد فرشته فرستد بر انجمن صلوات
 
سلام خلق و درود خدا به جان و تنش
فدای لیله‌ی میلاد و صبح آمدنش
جمال آینه‌ی ذات حیّ ذوالمننش
به باغ وحی دمد بوی گل ز پیرهنش
وجود مهدی موعود سرو نسترنش
 
به باغبان و بر این سرو نسترن صلوات
 
ز پرده چهره چو بی‌پرده همچو ماه نمود
دل امام دهم را به یک کرشمه ربود
شهادتین ز لب‌های جانفزاش سرود
به فاطمه، به علی، بر ائمه گفت درود
سپس به خواندن قرآن دهان چو غنچه گشود
 
به آیه آیه‌ی قرآن، بر آن دهن صلوات
 
خدا ستوده به قرآن خود عیان او را
رسول خوانده امام جهانیان او را
ستوده حجّت حق صاحب الزّمان او را
پدر گرفته در آغوش خود چو جان او را
نهاده بوسه به حسن و لب و دهان او را
 
بر آن لبی که ورا گشته بوسه زن صلوات
 
الا که حجّت ذات خدای دادگری
ز سروران جهان تا جهان به پاست، سری
سران خلق سراسر ستاره، تو قمری
به فاطمه پسری و به مهدی‌اش پدری
ز وصف خوب‌تران زمانه خوب‌تری
 
به حضرت تو ز دادار ذوالمنن صلوات
 
سلام باد به جان و درود بر بدنت
روان عیسی مریم ز فیض پیرهنت
هزار موسی عمران به طور، هم سخنت
نشان بوسه‌ی داوود بر لب و دهنت
گرفته یوسف صدیق جان ز فیض تنت
 
تو را ز جمله نبیّین به جان و تن صلوات
 
ز آب جوی تو خضر وجود رُخ شوید
به شوق کوی تو پیر طریق، ره پوید
زمان به گردش خود گردد و تو را جوید
بهشت، لاله‌ی خود از دم تو می‌بوید
ز زلف پر شکنت عطر تازه می‌روید
 
به عطر تازه‌ی آن زلف پرشکن صلوات
 
خوشا دلی که بُوَد باغ جنّت غم تو
خوشا گلی که گرفته است فیض از دم تو
دل هزار سلیمان اسیر خاتم تو
سلام بر تو و بر مهدی مکرّم تو
ثنای تو است نه تنها به نظم «میثم» تو
 
تو را ز پیر و جوان و ز مرد و زن صلوات
امشب درِ باغِ ولایت را گشودند
اندوه و غم را از دلِ یاران ربودند
برخیز ای دل شادیِ جانانه سر کن
اهلِ نظر..هر ناخوشی از جان زدودند
فوجِ ملائک در مدینه با هیاهو...
در خانه ی دهمّ ولی..گرمِ سرودند
شکرانه ی مولودِ امشب انبیا هم..
در آسمان ها در نماز و در سجودند 
 
مژده بده هنگامه ی رفعِ مُحن شد
بار دگر میلادِ مسعودِ حسن شد
 
 
تجدید شد بار دگر لبخندِ زهرا
آمد دوباره دلبر و دلبندِ زهرا
خورشید از کاشانه ی خورشید سر زد
تا واگذارد خویش را در بندِ زهرا
نسلِ دهم آمد از این طوبای احمد
این است گویا برکتِ پیوندِ زهرا
در کامِ این آقاست الفاظِ حقیقت 
این طفل باشد در حقیقت قندِ زهرا
 
مژده بده سرمنشا آزادی آمد
مژده که نورِ دیدگانِ هادی آمد
 
 
آمد حدیثِ دلبری ..اربابِ عالم
آمد بهارِ سروری ..اربابِ عالم
مثلِ حسن باشد کریمِ آلِ عصمت
آمد کریمِ دیگری ..ارباب عالم 
در هر رگش خونِ امیرالمؤمنین است 
باشد یقیناً حیدری..اربابِ عالم
عیدی بگیر از دستِ صدّیقه..چرا که..
آمد امامِ  عسکری..اربابِ عالم 
 
از ما غلامی کردن و از او عنایت
باشد غلامیّ ِ درش خیلی سعادت
 
 
آمد امامی که خدایی دلنشین است 
او حجّتِ و دلداده ی روی زمین است
نامش حسن خُلق اش حسن الله اکبر..
مثلِ عموی نازنین اش نازنین است
او غیرت الله است مسجودِ خلایق
از نسلِ مولانا امیرالمؤمنین است
بی پرده می گویم همه دنیا بداند
یک شمّه از اعجازِ او این اربعین است
 
او اربعین را معنی و مفهوم بخشید
اشعارمان را صنعتی منظوم بخشید
ای که رخت از خدا کرده حکایت گری
هست برازنده ات رهبری و سروری
چهرهء ماهِ تو را ماه بُود مشتری
من نزدم هیچ وقت غیر درِ تو دری
 
جلوه گهِ ساحتِ حضرت پیغمبری
سیدنا الدخیل ، یا حسن العسکری
 
 
نور دل فاطمه آینۀ بوتراب
پیش تو زانو زند صبح و غروب آفتاب
بر دل بی تاب ما بیشتر از این بتاب
هر چه که دادم سلام از تو گرفتم جواب
 
بر همه دلها مقیم از همه عالم سری
سیدنا الدخیل ، یا حسن العسکری
 
 
وسعتِ بی انتها رحمت جاری شدی
بر دلِ پائیزیان پیک بهاری شدی
سوژه ی نابِ لبِ ذاکر و قاری شدی
مثل عمویت حسن نامگذاری شدی
 
تو حسنِ دومِ فاطمۀ اطهری
سیدنا الدخیل ، یا حسن العسکری
 
 
زنده و جاوید شد تا ابد آثار تو
کرده به دلها اثر نرمیِ گفتار تو
مهدیِ صاحب زمان دلبر و دلدار تو
تا به ابد کعبه سوخت در تبِ دیدار تو
 
سعی و صفا مروه ای کعبه منا مشعری
سیدنا الدخیل ، یا حسن العسکری
 
 
هم حرمت دلرباست هم حرمت با صفاست
یک حرمِ ساده نیست جلوه گر کبریاست
معتقدم تا ابد قبلۀ دل سامراست
زائر تو در حرم زائر عرش خداست
 
تو پسر فاطمه تو پسر حیدری
سیدنا الدخیل ، یا حسن العسکری
 
 
هم دل هفت آسمان هست زمین گیرِ تو
هم همۀ کائنات در یَدِ  تسخیر تو
قلب تمام وجود بسته به زنجیر تو
گردشِ چرخ و فلک هست به تأثیر تو
 
فاطمه کوثر ، شما آیه ای از کوثری
سیدنا الدخیل ، یا حسن العسکری
 
 
در همۀ آسمان تو قمرت مهدی است
تاج سرِ عالمی تاج سرت مهدی است
باعث فخرت شده که ثمرت مهدی است
تو پدرت " هادی " و تو پسرت " مهدی"  است
 
پس تویی با این حساب قطب هدایتگری
سیدنا الدخیل ، یا حسن العسکری
 
 
آل علی بوده اید بانیِ شور و شعور
از برکات شما نور کند کسب نور
نذر شما " أِن یکاد "  چشم بدان از تو دور
نوکریِ درگهت باعثِ حسِّ غرور
 
ماهِ نکو منظری مثل علی محشری
سیدنا الدخیل ، یا حسن العسکری
ای جانِ جانِ جانِ جانم یا أباالمهدی
ای تا ابد نام و نشانم یا أباالمهدی
 
وقت سحر هر دانۂ انگور می گوید:
ای باغبانِ مهربانم یا أباالمهدی
 
 
این آتش دیرینه ام را شعله ور تر کن
بگذار بیتابت بمانم یا أباالمهدی
 
دستان تو مثل حسن آورده رزقم را
ای بانیِ هر لقمه نانم یا أباالمهدی
 
قند مکرّر! یاحسن! ای حُسنِ مادرزاد
شیرینیِ طعم دهانم یا أباالمهدی
 
قسمت شود در سامرا در جشن میلادت
در صحن، مولودی بخوانم یا أباالمهدی
 
امشب به عشق تو؛ دوباره عهد می بندم
با حضرتِ صاحب-زمانم یا أباالمهدی
 
 
هر صبح مشتاقانه «وَاکْحَلْ ناظِری» خواندم*
روشن شود تا دیدگانم یا أباالمهدی-
 
بر قامتِ زیبای فرزندت همین جمعه
آمین بگو دردت به جانم یا أباالمهدی!
 
***
*فرازی از دعای عهد: وَاکْحَلْ ناظِری بِنَظْرَة منِّی اِلَیْهِ، وَعَجِّلْ فَرَجَهُ، و با نگاهی از من به او دیده‏ ام‏ را سرمه بنه، و در گشایش امرش شتاب کن.
مژده ای عاشقان رسیده برات
آمده دلبری چو قند و نبات
چشم عالم به چهره اش شده مات
فاطمی خصلت و علی جلوات
آمد این بانگ از تمام جهات
 
بر گل روی عسکری صلوات
 
 
وقت جشن و سرور آمده است
ماهی از جنس نور آمده است
دلبری نو ظهور آمده است
چشم خصمش به دور، آمده است
که جهانی به شور آمده است
 
بر چنین شور محشری صلوات
 
آمده نور نا تمام حسن
مجتبی سیرتی به نام حسن
ضربه ی تیغ در نیام حسن
زنده شد از دمش کلام حسن
مادری بوده چون امام حسن
 
بر حسن های مادری صلوات
 
شد مدینه به مقدمش روشن
جان گرفته دوباره باغ و چمن
نو شده کهنه جامه ی هر تن
شاد گشته دل اسیر محن
می فرستند خیل مرد و زن
 
بر وجودش سراسری صلوات
 
جلوه ای از خداست، این آقا
وارث انبیاست، این آقا
نوری از اولیاست، این آقا
کعبه ی سامرست، این آقا
درد ما را دواست، این آقا
 
بر درش گر که نوکری، صلوات
 
 
او خودش ماه و ماه او مهدیست
بعد از او نور راه او مهدیست
حجتِ باراِلهِ او مهدیست
زائرِ بارگاه او مهدیست
ملتمس، غرق آه او مهدیست
 
بر دو سرو و صنوبری صلوات
امشب تمام زمزمه ها گشته یا حسن 
دل های عاشقان شده همراه با حسن
 
امشب تمام نغمه ی پیغمبران شده
همراه ذکر روی لب مصطفی حسن
 
 
نوری دگر ز سلسله ی اولیا دمید
شد افتخار سلسله ی انبیا حسن
 
جبریل مادحش شده وز بهر او سرود
این فاطمه ست یا علی مرتضی حسن
 
خلقش حسن،جمالش حسن، خوی او حسن
اصلا بگو خود حسنِ مجتبی حسن
 
شیری دگر ز بیشه ی توحید آمده ست
از نسل حیدر و شه کرب و بلا حسن
 
سجاد یا که باقر و یا صادق است او
این کاظم است یا که امام رضا حسن
 
زهدش تقی و پاک و زلال است چون نقی
شد نغمه ی ملائکه ی در سماء حسن
 
بر خاست چون ز جا پسرش، گفت یا علی
بنشست چون کنار پدر گفت یا حسن
 
باشد امام ما سه محمد چهار علی
موسی و جعفر است و حسین و دوتا حسن
 
ام الحسن چو فاطمه و بوالحسن علیست
پس میشوند تمام علی زاده ها حسن
 
امشب برات مردم ایران ز روی لطف
گردان زیارت حرم اولیا، حسن
 
زائر به کاظمین و نجف ،مشهد الرضا
مکه،مدینه ،کرب و بلا ،سامرا، حسن
 
بهر ظهور منجی عالم دعای ما
گردیده بی اثر به خدا کن دعا حسن
 
 
مدحت جواد گفت ز ظلمت رهانی اش
چون نور ابتدایی و بی انتها حسن
 
هر کس که ادعای سر و سروری کند
باید که سجده بر حسن عسکری کند 
آب زنید راه را راه نجات می رسد 
مژده دهید باغ را جلوه ی ذات می رسد
 
آب حیات می رسد جلوه ی ذات می رسد 
دسته گل محمدی با نفحات می رسد
 
 
بشنو حدیث قند را ز دامن حدیث عشق
هادی امام عشق را شاخه نبات می رسد
 
ماه اگر ز آسمان نور دهد بر این زمین
نور حسن ز سامرا تا به کُرات می سد
 
حُسن جمال او حسن، قدر و کمال او حسن
جاه و جلال او حسن،عین صفات می رسد
 
احمد و حیدری دگر گشته دوباره جلوه گر
حُسن تمام اهل بیت ،با حسنات می رسد
 
خلوتیان آسمان سجده به درگهش برند
همره جبرئیل چون وقت صلاه میرسد
 
احمد و جمله اولیا جانب سُرَّ مَن رَءا
همره خیل انبیا با صلوات می رسد
 
پای چو بر زمین نهد به خاک مرده جان دهد
سبزه گیاه و گل دمد آب حیات می رسد
 
پشت نماز او زند صف سپه ملائکه 
مدح و ثنای حضرتش ز کائنات می رسد
 
گشته به یُمن مقدمش زنده مسیح از دمش
وز نفس مطهرش شور و نشاط می رسد 
 
تا که عبا تکان دهد رزق همه جهان دهد
چون که امام عسکری با برکات می رسد
 
آمده از صبح امید،دهد به شیعیان نوید
ز صُلب پاک عسکری راه نجات می رسد
 
صبا خبر به عاشقان دهد امام انس و جان
ز کعبه سوی جمکران و عتبات می رسد 
 
ابن رضا همچو رضا به داد شیعیان خود
وقت وفات می رسد روز ممات می رسد
 
بهر ظهور مهدی اش منتظران دعا کنید
وقت گذشتن از صراط در عرصات می رسد
 
 
حسن اگر دعا کند کرب و بلا عطا کند
ز دست پاک فاطمه برگ برات می رسد
 
بی مدد حسن مگر، ز طبع شعر شاعرش
این کلمات می رسد این ابیات می رسد؟
زمین و زمان و جهان و جنان
همه آسمانها کران تا کران
تمام کُرات و همه کهکشان
و تا مِهر ، تا ماه ، تا اختران
به درگاهِ ذوالفضلِ وَالامتنان
به ذکر و دعا و ثنا ، یک زبان
 
تشکر نمایند از داوری
که شد عیدِ فرخنده ی عسکری
 
فلک بود دلتنگِ نام حسن
ملَک بود سرمستِ جام حسن
جنان بود ذکرِ مدام حسن
جهان بود محوِ مرام حسن
حسن بود وجهِ تمام حسن
خدا بود حُسنِ ختام حسن
 
چو معبود،دوم حسن آفرید
دوباره حسن را خدا برگزید
 
اباالمهدی آمد ، دل آباد شد
دگر فاطمه از غم آزاد شد
علی خنده بر لب ، نبی شاد شد
حسن شاکرِ حق ، حسین یاد شد
ز هادی ، گلِ نرگس ایجاد شد
سمانه ز شادی بفریاد شد
 
که شد در سرا پرده ی مصطفی
ز چارم علی ، دومین مجتبی
 
ببین در جمالش ، کمالات را
پدر را ، پسر را ، ملاقات را
به محضِ تولّد ، حکایات را
به بَدوِ ورودش ، مناجات را
از این طفل ، نشرِ عبادات را
مباهات را ، افتخارات را
 
رَضی و زَکی است و اِبنُ الرضا
تقی و نقی است و هم مرتضا
 
نسیمِ مسیحا از او میرسد
بهارِ مُصفا از او میرسد
گشایش به دلها از او میرسد
شفاعت به فردا از او میرسد
به حاجات ، زهرا از او میرسد
ز رَه یوسفِ ما از او میرسد
 
همان  یستجیب دعائی لکم
همان شاهکار امامِ دهم
 
تویی وارث المرسلینم حسن
تویی عصمت المتقینم حسن
تویی قبله المومنینم حسن
تویی حجت راستینم حسن
تمنای دنیا و دینم ، حسن
ولی الله بی قرینم ، حسن
 
غدیر ولا را منادی تویی
جمال خدا ، یابن هادی تویی
 
صراط هدا ، راه قرآنی ات
نگاهم به چشمان بارانی ات
ستم لرزد از چشم طوفانی ات
کرم ریزد از دستِ بارانی ات
مکرر چو آیم به مهمانی ات
سخا بارد از لطفِ  رحمانی ات
 
شهیدان دفاع از حرم کرده اند
مرا تا حریم تو آورده اند
 
به درگاه ایزد مقرّب تویی
همه عمر در طاعتِ رب تویی
کرامات را اصلِ مطلب تویی
مطهّر ، منزّه ، مهذّب تویی
بحق ، روحِ احیای مکتب تویی
دعای حسین ، اجر زینب تویی
 
تویی هشتمین یادگار حسین
چه در قرب و در بُعد ، یار حسین
 
خودت گرچه از دشمن آزرده ای 
برای حرم ، غصه ها خورده ای
تو از کربلا ، ارث ها برده ای
دلت را بجز روضه نسپرده ای
تو همدردِ گلهای پژمرده ای
عجیب از غمِ عمه افسرده ای
 
چو مولات خانه نشین ، گشته ای
چو عمه خرابه نشین ، گشته ای
 
نگویم که چشمت جسارت ندید
ولی اهل بیتت اسارت ندید
تنت زیر مرکب خسارت ندید
خیام حریم تو غارت ندید
عزیزت ، تو را در حقارت ندید
به دریای خون ، رهسپارت ندید
 
نرفتی به گودال ، یا عسکری
نگشتی تو پامال ، یا عسکری
 
گروهی به جدت به پا میزدند
گروهی به او نیزه ها میزدند
گروهی به سنگ جفا میزدند
گروهی به تیغ بلا میزدند
گروهی به ضرب عصا میزدند
گروهی لگد از قفا میزدند
 
امان از دل زینب و کاروان
که دیدند انگشت را ساربان ...
پری برای مناجات نیمه شب بدهید
نگار آمده پس باده روی لب بدهید
مرا همیشه فقیر الحسن لقب بدهید
 مرا ز قوم بنی سامرا نسب بدهید
 
سرم که گرم تو شد خوب و سر به راه شدم
مسافر سفر "سُرِّ مَن‌ راه" شدم
 
خوشم که محمل لیلی رکاب داد به من
مجال دیدن رویش به خواب داد به من
خمار بودم و ساقی شراب داد به من
شرابی از نجفِ بوتراب داد به من
 
که از نجف بروم سامرا و هو بکشم
حدیث عشق تو را به هزار سو بکشم
 
دلم‌ به گیسوی تو بسته است وا نکنی
جدا شدم ز همه تا مرا رها نکنی
نیاید آنکه مرا خاک زیر پا نکنی
بگو چکار کنم گر مرا دعا نکنی
 
حرام‌ باد نفس گرکه نیست پای شما
مباد سر به تنم‌ گر نشد فدای شما
 
خدا نوشت خدایی کنی و سر باشی
برای من، منِ بی دست و پا پدر باشی
به شیعیان گرفتار خود سپر باشی
امام مفترض الطاعة بشر باشی
 
من آمدم به سویت از سوی ملیکه قم
مرا پناه بده ای امام یازدهم
 
تمام مردم ایران تب شما دارند
امید پر زدن سمت سامرا دارند
چه اشتیاق عجیبی به آن هوا دارند
به دل هوای ضریح جدید را دارند
 
پرم بده روی آن گنبدی که خورشید است
کسی شبیه تو آقا کجا و کی دیده است
 
خراب شد حرمت باز زود احیا شد
درِ حرم بروی خیل زائران وا شد
دوباره دور تو از زائران چه غوغا شد
ز نور گنبد تو کل شهر زیبا شد
 
میان‌ صحن از بغض سینه میسوزد
دلم برای غریب مدینه میسوزد
 
اگرچه یک حسن فاطمه حرم دارد
ولی یکی دگرش غم بروی غم دارد
نه گنبد و نه ضریح و نه یک علم دارد
و صحن خاکی او اشک و روضه کم دارد
 
برای غربت او تا ابد سخن دارم
هرآنچه را که خدا داده از حسن دارم
بر او سلام که شایستۀ سلام است او
که از سلالۀ ابن الرضا، بِنام است او
که هاشمی نسب و فاطمی مرام است او
که یادگار برومند ده امام است او
به شهر سامره مصداق فیض عام است او
 
به نور و جلوۀ رخسار ماه او، صلوات
 
جمال گلشن توحید را تبسم اوست
مسیح عترت اطهار را تجسم اوست
کلیم با شجر طور در تکلم، اوست
که دومین حسن، ابن الرضای سوم اوست
ز حادثات جهان، جان‌پناه مردم اوست
 
به هرکه راه برد در پناه او، صلوات
 
خدای خوانده به حُسن جمال خود، حَسنش
ستارۀ سحری، خوشه‌چین انجمنش
شفای دیدۀ یعقوب، بوی پیرهنش
که دیده ماه فلک، گل بریزد از دهنش؟
شمیم وحی خدا می‌تراود از سخنش
 
به عطر و رایحۀ دل‌بخواه او، صلوات
 
ستارگان همه شب شمع محفلش هستند
فرشتگان به ادب در مقابلش هستند
موالیان خداجوی سائلش هستند
معاشران همه محو فضائلش هستند
به آیه آیۀ قرآن که در دلش هستند
 
شده‌ست سورۀ قرآن گواه او، صلوات
 
نگاه او، به گل تازه چیده می‌ماند
شمیم او، به گلاب چکیده می‌ماند
لبش، به غنچۀ شبنم ندیده می‌ماند
قدش، به سرو ز نور آفریده می‌ماند
دلش به پاکی صبح و سپیده می‌ماند
 
به سجدۀ سحر و صبحگاه او صلوات
 
امام گفت که یک‌رنگ باش و یک‌رو باش
برای سنجش اعمال خود ترازو باش
برای خدمت و ایثار دست و بازو باش
مباش در پی شهرت ولی خداجو باش
همیشه یاد خدا و عنایت او باش
 
به اوج و منزلت دیدگاه او، صلوات
 
کسی که مهر و محبت مرام مهدی اوست
کسی که قسط و عدالت پیام مهدی اوست
کسی که فتح و ظفر در قیام مهدی اوست
کسی که ختم امامت به نام مهدی اوست
سلامت دو جهان، در سلام مهدی اوست
 
به جذبه‌های بدیع نگاه او، صلوات
آنقَدَر مست حضورم که تنم رقص کند
ز سبک روحی تن ، پیرهنم رقص کند
دست افشانی بدمست تو ، دیدن دارد
خُم از این باده پیاپی زدنم رقص کند
یورش تیغ دو ابروی کجت راه گشاست
پای چشمان تو سر بر بدنم رقص کند
قلم از دل حرکت داشت ، دلم می خواهد
تا سحر بر ورق از یا حسنم رقص کند
روی هر صفحه جداگانه تو را جا دادم
تا همه دفترم از این سخنم رقص کند
آنقدر بردن نام تو حلاوت دارد
بِمَکم لب ، که زبان در دهنم رقص کند
 
تازه شد باز نفس های خوش نوکری ام
تا نوشتم ، که غلام حسن عسکری ام
 
تکه تکه ز نگاه  تو ، قمر می ریزد
از دعای سحرت فیض سحر می ریزد
تربت کرب و بلا پینه ی پیشانی توست
از دو چشم تو فرات است اگر می ریزد
مثل زهراست قنوت تو تماشا دارد
جبرئیل است که بر بال تو ، پر می ریزد
حکمت این بود که با تیغ قیامت نکنی
ورنه از گردش شمشیر تو سر می ریزد
تو هم از جرگه ی شیران بنی الزهرایی
غرش خشم تو والله جگر می ریزد
کاظمین ، کرب و بلا ، صبح نجف ، سامرا
از گدایی درت ، رزق سفر می ریزد
 
آمدم تا به نگاهی برکاتم بدهی
بهر پابوسی خود برگ براتم بدهی
 
غم چرا ؟ تا که خیال لب و لبخند تو هست
سایه ی سرو چرا ؟ قدّ تنومند تو هست
الدّخیل ، ای حسن دوّم دربار علی
گره ی کور چرا ؟ تا که خداوند تو هست
داشتم خوف شب اول قبرم حالا
شب قدر من و سرمایه ی سوگند تو هست
چه کسی هم نفست شد که مسیحا نشده
غیر زهرا نفسان کیست که مانند تو هست
دل ربودن هنر دست کرمخانه ی توست
بی دلی همه زیر سر ترفند تو هست
آمدی تا که به اسلام حقیقت بدهی
بعد تو ، حق به حقیقت خود فرزند تو هست
 
باید امشب کمی از موسمِ حج بنویسم
” حجه بن الحسنی ” یاد فرج بنویسم
 
دل اگر آینه ی ساده و صافی باشد
گِرد این کعبه چه زیباست طوافی باشد
یوسف تو سر بازار می آید وقتی
سر بی مایه ، سر دست کلافی باشد
می رسد یک نفر از جاده لبریز خدا
سیصد و سیزده یار ، که کافی باشد
به دعا دست ببر ، عده ای جرات کردند
تا بگویند که این عشق ، خرافی باشد
مهدی ات نور عظیم است ، بدون شبهه
این یهود است که با حرف اضافی باشد
نبش قبر و طلب قاتل مادر یعنی
جمعه ی آمدنش جشن تلافی باشد
 
ماه و خورشید ، به دنبال سرش می آیند
هو کِشان ، شیعه همه دور و برش می آیند
تقدیم محضر تو هزاران سلام ، کم
کعبه اگر کند به شما استلام ، کم
آنقدر محترم شده ای که اگر کند
عالم به احترام وجودت قیام ، کم
پشت درت برای تبرک به محضرت
کلّ ملائکه که کنند ازدحام ، کم
ای چهره ی تو روشنیِ راه عالمی
پروانه ی رخ تو شود خاص و عام ، کم
شایسته ی مقام و بزرگی ، وجودتان
گرچه که در قبال شما این مقام ، کم
 
شکر خدا که فاطمی و حیدری شدیم
مجذوب حضرت حسن العسکری شدیم
 
تمثال دیگری ز علی باز زاده شد
ماهی نصیب و قسمت این خانواده شد
وا شد ز آسمان درِ رحمت به سمت خاک
وقتی به دست های پدر ، طفل داده شد
نور پسر به نور پدر تا که شد مُضاف
زیبائیِ جهان خدا فوق العاده شد
گل کرد بر لبم صلوات پیاپی ام
دست خودم نبود لبم بی اراده شد
این بارِ دوم است که در خانواده شان
از نام دلربای حسن استفاده شد
 
وقتی کرم ز چهره ی او منجلی شده
یعنی که دومین حسن بن علی شده
 
خورشید محو روی درخشنده ی شماست
حاتم گدای سفره ی بخشنده ی شماست
ماه فلک از این که شده ماه ، نام او
سر را به زیر برده و شرمنده ی شماست
دل نیست آن دلی که در او نیست عشق تو
دل آن دلی ست کز ازل آکنده ی شماست
در روز حشر هر که ز تو گفت ، بُرد کرد
برگ برنده دست سراینده ی شماست
دل برده از امام دهم طعم خنده ات
اصلا بهشت جلوه ای از خنده ی شماست
 
ای صولتت ز صولت حیدر گرفته وام
بر ساحت تو و پدر و مادرت سلام
 
از ما سلام بر تو و از تو جواب ما
چون می رسد فقط به شما انتساب ما
آقا سلام بر تو و اجداد اطهرت
بالاترین عبادت ما و ثواب ما
شاد است در ولادت تو گرچه پشت ابر
جان ها فدات ای پدر آفتاب ما
هستیم ما به فضل نگاهت امیدوار
در طولِ لحظه لحظه ی یوم الحساب ما
شکر خدا که روزی مان هم شما شدید
ذکر شماست روزیِ ما آب و نان ما
 
نذر تو خوانده ایم به لب آیه های نصر
تبریک گفته ایم همه بر امام عصر
 
باید تو را به باغ ولایت ثمر نوشت
از هر چه خوب نام تو را خوب تر نوشت
باید به لوح دل حرمت را جنان کشید
یا از حریم تو به جنان چند در نوشت
از هر چه عالمان ز کمالت نوشته اند
باید هزار دفعه از آن بیشتر نوشت
نامت از این عمو و جمالت از آن عمو
نامت حسن نوشت و جمالت قمر نوشت
ما را فقط به خاطر فرزند پاک توست
گر سرنوشت ، شیعه ی ثانی عشر نوشت
 
امشب اسیر توست دل مستمند ما
تقدیم مادرت صلوات بلند ما
 
تا سامرا ز فیض وجودش صفا گرفت
حتی بهشت هم شرف از سامرا گرفت
می داد بوی فاطمه قنداقه اش عجیب
عطری عجیب عرش خدا را فرا گرفت
عرش خدا ز جاذبه اش در شگفت شد
فرش از تبرک نفسش ارتقا گرفت
باب المراد اوست عجب نیست گر کسی
عیدی ز دست مرحمتش کربلا گرفت
افسانه نیست لطف امام همام ما
این است آن امیر که دست گدا گرفت
 
خوشحال گشته فاطمه از این ولادتش
همنام با عمو شده خوش به سعادتش
بر عکس شد ، زمین به هوا نور می هد
کِل می کشد فرشته ، وسط شور می دهد
از سفره ای که روح الامین سور می دهد
خرما بزن که مزّه ی انگور می دهد
 
امشب شراب ، از مِیِ انگور عسکری است
این سفره­ ی ولیمه به دستور عسکری است
 
این حال خوش مباد که یک لحظه بد شود
دستی دراز شد که بنا نیست رد شود
امشب همان شبی است که باید رصد شود
تنها نزن به آب قرار است مَد شود
 
دریا بلند می شود و ماه می رسد
ماهی به هیأت حسن از راه می رسد
 
وقتی نمک علی است ، شکر می شود حسن
والشَّمس اگر علی است ، قمر می شود حسن
وقتی صدف علی است ، گهر می شود حسن
هر جا پدر علی است ، پسر می شود حسن
 
از حُسن خود دوباره خدا رونوشت زد
قابش گرفت و سر در باغ بهشت زد
 
جانم به این ربیع و به ایام شادی اش
نقل است هشتمین خبر بامدادی اش
چون اختصاص داشت به باب المرادی اش
برداشت پرده از رخ دلبند هادی اش
 
در شرحش از کرامت مازاد می نوشت
کاتب مدام دست مریزاد می نوشت
 
تا ساق عرش سلطه­ ی فرمانروایی اش
مُهر نماز نقطه ­ی خود اتکائی اش
ارباب جود سیره­ ی مشکل گشائی اش
دلچسب ماست کنیه­ ی ابن الرضائی­ اش
 
اقبال سائل از کرم افزایی اش بلند
بر دوش حشر پرچم آقایی اش بلند
 
نطق و بیان حریف سکوتش نمی شود
تبعید ، ساقط جبروتش نمی شود
جز کربلا دعای قنوتش نمی شود
جز اشک روضه ، غالب قوتش نمی شود
 
نشنیدی از علامت اهل یقین چه گفت ؟
از مؤمن و زیارت در اربعین چه گفت ؟
 
ماییم و حرص صحن مطلّای سامرا
صلی علیک ، حضرت والای سامرا
حدّاقل از عرش معلای سامرا
نان پرت کن برای گداهای سامرا
 
یک التفات هم شده بر مستمند کن
بنشین کنارِ ما و بگو و بخند کن
 
صاحب قَرانی و به سوار و پیاده ات
خواهم گذشت از سرِ خود با اراده ات
هر روزِ هفته می رود این بنده زاده ات
خدمت کند به خانه ای از خانواده ات
 
من پا دوی بساط توام پنج شنبه ها
جارو کش حیاط توام پنج شنبه ها
 
ای پنج شنبه ، جمعه ات آیا نمی رسد ؟
این قرن ها غروب ، به فردا نمی رسد ؟
این بندِ شعر خوب نشد ، با نمی رسد
عرض دعای ما که به بالا نمی رسد
 
دست خودت فقط گره را باز می کند
آخر مگر پسر به پدر ناز می کند ؟
میل سفر در سر چرا دارم دوباره
شوق زیارتنامه را دارم دوباره
صحنی پر از خلوت شده فکر و خیالم
انگار میل سامرا دارم دوباره
 
این اشک های روی گونه نازنینند
وقتی سر خان کریمان می نشینند
یک قطره بردم باز دریا پس گرفتم
در مکتب شیعه حسن ها اینچنین اند
 
این که فقیری را به ماها هدیه دادی
می ریزد اشک شوق مان غیر ارادی
قنداقه ی نور تو را خیل فرشته
آورده اند از عرش بر دستان هادی
 
وا کن به روی رعیتت حالا دری را
باب زلال گریه های مادری را
بین توسل ها سه شنبه لطف کردی
همواره ایها الزکی العسکری را
 
حاجاتمان را دست پاک تو سپردیم
ما دست خالی از حریم تو نبردیم
یک خواهش اما مانده بین سامرایت
ای کاش فرزندت بیاید تا نمردیم
 
آقا بمیرم من برایت ! باز دشمن ؟
این غربت صحن تو بد تا کرد با من
وقتی صدای تیر و شلیک است آنجا
بعدش صدای بال کفتر هاست حتما
ساقی بیاورید که بزمی به پا کنیم
ساغر بیاورید که قدری صفا کنیم
 
مطرب بیاورید که تا خط خویش را
از خط پیروان طریقت جدا کنیم
 
عمری نماز پشت سر شیخ خوانده ایم
حالا شبی به پیر مغان اقتدا کنیم
 
خواندم دعا به مسجد و حاجت روا نشد
یک بار بین میکده امشب دعا کنیم
 
یک خمره نه ، دو خمره نه ، تا یازده رسید
ما آمدیم تا که ز دل عقده وا کنیم
 
حالا که نام پاک تو اکسیر واقعی ست
با ذکر یا حسن مس دل را طلا کنیم
 
وقتی که مرده را نگهت زنده می کند
باید تو را مسیح پیمبر صدا کنیم
 
حرّیم و زیر دین نگاه تو رفته ایم
آقا چگونه قرض شما را ادا کنیم ؟
 
حالا که بی ولای تو طاعات باطل است
باید نماز و روزه ی خود را قضا کنیم
 
فرموده اید شیعه به دوزخ نمی رود
پس هرچه خواستیم گناه و خطا کنیم ؟!
 
وقتی به خاطر تو ، به ما شأن می دهند
دیگر چه احتیاج که در دین ریا کنیم
 
زهرا اگر اجازه دهد در بهشت هم
خدمت به خاندان شریف شما کنیم
 
تمّار شهر عشق علی باش ای رفیق
تا اینکه پای دار غمش گریه ها کنیم
 
گیرم که تو حبیب نبودی ، زهیر باش
تا اینکه زیر تیغ جنون جان فدا کنیم
 
در باب نوکری به مقامی نمی رسیم
تنها اگر به سینه زدن اکتفا کنیم
 
ما را غلام قصر خودت کن که در بهشت
شب های جمعه روضه برایت به پا کنیم
براساس گریز به
موضوع گریز :
مناسبت گریز :
براساس سبک شعر
روضه شور واحد تک زمینه رجز خوانی زمزمه جفت نوحه مناجات نامشخص مدح مسجدی سینه زنی واحد سنگین دکلمه دم پایانی واحد تند پیش زمینه سرود سالار زینب حاج ناظم همه جا کربلا راس تو میرود بالای نیزه ها ببینید ببینید گلم رنگ ندارد نوحه سنتی ببینید ببینید گلم رنگ ندارد سیدی ماکو مثلک الغریب غریب گیر آوردنت زبانحال به سمت گودال از خیمه دویدم من دودمه مدح و مرثیه مفاعیل مفاعیل فعول شعر خوانی
براساس قالب شعر
دوبیتی غزل قصیده مثنوی چهار پاره رباعی ترجیع بند مستزاد شعر نو شعر سپید ترکیب بند قطعه مسمط نا مشخص مربع ترکیب تک بیتی مخمس
براساس زبان
فارسی عربی ترکی
براساس شاعر
محتشم کاشانی میلاد عرفان پور امیر عباسی قاسم صرافان محمد مهدی سیار غلامرضا سازگار رضا یعقوبیان علی اکبر لطیفیان قاسم نعمتی اسماعیل تقوایی مرتضی محمود پور حسن لطفی امیر حسین سلطانی محمود اسدی علی انسانی مظاهر کثیری نژاد محمود ژولیده ولی الله کلامی زنجانی میثم مومنی نژاد حسن ثابت جو عباس میرخلف زاده سید حمیدرضا برقعی سید هاشم وفایی سید رضا موید خراسانی محمدرضا سروری یوسف رحیمی احمد بابایی محسن عرب خالقی سید پوریا هاشمی علیرضا خاکساری وحید زحمتکش شهری مهدی رحیمی زمستان حسن کردی روح اله نوروزی مرضیه عاطفی بهمن عظیمی حسین رحمانی میلاد قبایی محسن صرامی رضا آهی رضا تاجیک اصغر چرمی محمد جواد شیرازی مهدی نظری وحید قاسمی وحید محمدی محسن کاویانی مجتبی صمدی شهاب حمید رمی محمد حسین رحیمیان محمد حسن بیات لو امیر روشن ضمیر نا مشخص محمد محسن زاده گنجی امیر ایزدی حسین قربانچه رضا رسول زاده جواد حیدری محمد سهرابی محمد جواد پرچمی سيد مهدي سرخان رضا یزدانی سید مهدی موسوی حسن صنوبری محسن رضوانی سیدجواد پرئی سید محمد جواد شرافت علی سلیمیان محمدجواد غفورزاده (شفق) سید مجتبی رجبی نورآملی حسن بیاتانی عماد خراسانی رحمان نوازنی مسعود اصلانی حافظ محمدرضا آغاسی علی حسنی صمد علیزاده محمد صمیمی کاظم بهمنی مجید تال مهدی قهرمانی احسان محسنی فر شیخ رضا جعفری میثم سلطانی مصطفی صابر خراسانی محمد فردوسی علیرضا قزوه قاسم افرند محمد مهدی عبداللهی محمد خسروی جواد دیندار سعید خرازی علیرضا عنصری حسین میرزایی حسن جواهری مصطفی قمشه ای علامه حسن زاده آملی میثم خالدیان علی زمانیان حسین ایمانی سیدعلی احمدی(فقیر) سید مجتبی شجاع محمد حسین فرحبخشیان (ژولیده نیشابوری) محسن داداشی امام خمینی (ره) فواد کرمانی امیر رضا سیفی احمد اکبرزاده ملا فتح‌الله وفایی شوشتری صدّیقه‌ی طاهره (علیهاسلام‌الله) محمود شاهرخي (م.جذبه) سید محمد رستگار جواد هاشمی (تربت) سید حبیب نظاری غلام‌رضا دبیران محمدحسین علومی تبریزی سعید بیابانکی سعید توفیقی علیرضا لک جواد محمد زمانی آیت الله محمدحسین غروی اصفهانی سید یاسر افشاری محمود کریمی احمد واعظی آیت الله وحید خراسانی حضرت آقای خامنه ای سید الشهدا عبدالجواد جودی خراسانی بهروز مرادی سالک قزوینی رفیق اصفهانی سید رضا حسینی (سعدی زمان) بابافغانی شیرازی تأثیر تبریزی صغیر اصفهانی (ره) وحید مصلحی یاسر حوتی حسین رستمی محمد بنواری (مهاجر) محمد بیابانی علیرضا شریف هادی جان فدا علی آمره حامد تجری مصطفی متولی مجتبی خرسندی علی صالحی علیرضا بیاتانی مهدی رحمان دوست مهدی نسترن سید محمد جوادی سید مهدی جلالی مجتبی روشن روان حامد خاکی سید محمد علی ریاضی احسان مردانی مهدی مومنی مریم سقلاطونی مجتبی شکریان همدانی عارفه دهقانی حسینعلی شفیعی (شفیع) رضا پیروی سعید پاشازاده ناصر حامدی رضا قاسمی حامد جولازاده پیمان طالبی میلاد حسنی امیر حسام یوسفی نوید اسماعیل زاده عباس شبخیز قراملکی (شبخیز) مهدی جهاندار کرامت نعمت زاده علی اصغر حاج حیدری مهدی صفی یاری محمد علی بیابانی محمد امین سبکبار هانی امیر فرجی سینا نژادسلامتی رسول میثمی صباحی بیدگلی وصال شیرازی مهدی پورپاک فاطمه نانی زاده محسن خان محمدی حبیب نیازی مجید لشگری میرزا احمد عابد نهاوندی(مرشد چلویی) آیت الله سیداحمد نجفی(آقاجون) محمد جواد خراشادی زاده ناظرزاده کرمانی سیدجلال حسینی احمد جلالی حسین عسگری علی اصغر کوهکن حجت الاسلام میر تبریزی محسن مهدوی حبیب الله چایچیان رضا فراهانی محمدرضا شمس خاکی شیرازی ابراهیم بازیار عباس احمدی سید محمد اویار حسینی محمد احمدی مرحوم الهیار خان (آصف) جواد قدوسی مجید قاسمی محمد رسولی داوود رحیمی مسعود یوسف پور حیدر توکل فاضل نظری علی ناظمی صفایی جندقی کریم رجب زاده میرزا یحیی مدرس اصفهانی غلامرضا کافی عمان سامانی مهدی محمدی پانته آ صفایی محمد بختیاری حمیدرضا بشیری محمدسعید عطارنژاد پروانه نجاتی نیما نجاری علی اشتری جعفر خونویی رضا دین پرور محمد ظفر سید رضا میرجعفری خوشدل تهرانی مهدی نعمت نژاد محسن راحت حق سجاد محرابی سید فرید احمدی مهدی زنگنه کاظم رستمی روح الله عیوضی علی اصغر ذاکری گروه یا مظلوم امیر حسین حیدری امیر اکبرزاده مهرداد مهرابی سید محمد بابامیری توحید شالچیان نغمه مستشار نظامی رحیم معینی کرمانشاهی سید محمد میرهاشمی امیرحسین الفت غلامحسین پویان احمد علوی فیاض هوشیار پارسیان مرتضی امیری اسفندقه محمدعلی مجاهدی جعفر بابایی(حلّاج) اصغر عرب فرشته جان نثاری سیدمحسن حبیب لورسه محمد علامه صادق رحمانی فرهاد اصغری یاسر مسافر عباس ویجویی عباس عنقا منوچهر نوربخش سیدحسن حسینی محمدجواد باقری محمد ارجمند محمد عظیمی محمدحسین بهجت تبریزی(شهریار) محمدسعید میرزایی مهدی خطاط ادیب الممالک فراهانی محمدعلی رحیمی محمد قاسمی احسان نرگسی رضاپور داریوش جعفری حامد آقایی سید محسن حبیب الله پور مجتبی حاذق محسن حنیفی آرش براری بهنام فرشی هستی محرابی طاها ملکی یاسر قربانی محمد داوری امیرحسین آکار اسماعیل شبرنگ آرمان صائمی علی رضوانی عماد بهرامی عادل حسین قربان امیرعظیمی حبیب باقرزاده حسین محسنات علی اصغر یزدی مجتبی رافعی میثم خنکدار ابراهیم لآلی قاسم احمدی مهدی علی قاسمی پوریا باقری علی اکبر نازک کار نوید اطاعتی فاطمه خمسی مهدی میری مجتبی کرمی محمد دستان علی کاوند مهدی قربانی محمد مبشری محمدرضا رضایی موسی علیمرادی محمدعلی نوری میلاد یعقوبی حسین صیامی مرتضی مظاهری میرزا احمد الهامی کرمانشاهی ناصر دودانگه علیرضا وفایی(خیال) امیر فرخنده حسین واعظی سعید نسیمی محسن غلامحسینی منصوره محمدی مزینان ابراهیم روشن روش سید علی حسینی مرضیه نعیم امینی حمید فرجی امیرعلی شریفی جعفر ابوالفتحی محمد کاظمی نیا امیر علوی رضا قربانی مهدی کاشف امیرحسین محمودپور رضا اسماعیلی حسن فطرس عالیه رجبی رضا باقریان محسن عزیزی محمدرضا ناصری روح الله پیدایی محمد زوار ایمان کریمی مصطفی رفیعی مجتبی قاسمی محمود قاسمی مجید خضرایی یونس وصالی محمود یوسفی ایمان دهقانیا بردیا محمدی مجتبی دسترنج ملتمس محمد مهدی شیرازی محسن زعفرانیه حسین خیریان حامد شریف مهدی شریف زاده ابالفضل مروتی مصطفی کارگر معین بازوند سید جعفر حیدری محسن ناصحی روح الله قناعتیان محمدحسین ملکیان مقداد اصفهانی رسول عسگری عفت نظری سجاد شاکری احمد ایرانی نسب مسعود اکثیری حسن رویت علی سپهری سید امیر میثم مرتضوی سیدمحمد مظلوم حسین رضایی حیران علی مشهوری (مهزیار) علی قدیمی نیر تبریزی فیاض لاهیجی حسین عباسپور محمد بن یوسف اهلی شیرازی جویای تبریزی (میرزا دارا) سید رضا هاشمی گلپایگانی سید علی اصغر صائم کاشانی امیرحسین کاظمی سارا سادات باختر علی اصغر شیری محمد حسین آغولی (ترکی شیرازی) سلمان احمدی وحید اشجع مهرداد افشاری مرجان اکبرزاد محمد-مهدی-امیری شهره انجم شعاع عبدالحمید-انصاری‌-نسب مرتضی-بادپروا محمدرضا-بازرگانی زهرا براتی امیرحسن بزرگی متین زهرا بشری موحد سید-حکیم-بینش فاطمه‌ سادات پادموسوی سعید-تاج‌-محمدی مهدی چراغ‌زاد حامد حسینخانی سیده فرشته حسینی سیدموسی حسینی کاشانی علی‌اصغر الحیدری (شاعر هندوستانی) محمد سجاد حیدری سمیه خردمند ایرج میرزا محسن سیداسماعیلی میرزا محمد باقر صامت بروجردی میرزا حاجب بروجردی (افصح الشعراء) میرزا محمد رفیع (رفیع‌الدین) (واعظ قزوینی) آشفته شیرازی سید وحید حسینی مسعود مهربان مهدی انصاری رضا حامی آرانی سید حسن رستگار محمدجواد وثوقی حمید کریمی اسماعیل روستایی احمد شاکری ابراهیم زمانی محمد کیخسروی محمد جواد مهدوی یاسین قاسمی حسین کریمی مهدی امامی جواد کلهر مجتبی فلاح محمدجواد غفوریان پدرام اسکندری حسن اسحاقی نوید طاهری محمود مربوبی سیروس بداغی میلاد فریدنیا شهریار سنجری رضا ملایی مجید رجبی امیرحسین نجمی عمران بهروج صادق میرصالحیان حجت بحرالعلومی محمدحسین ذاکری رسول رشیدی راد زینب احمدی حامد خادمیان حمیدرضا محسنات حسین اخوان (تائب) محمود شریفی مهدی مقیمی وحید دکامین شهرام شاهرخی فرشید یارمحمدی علی فردوسی رضا شریفی سیدعلی رکن الدین عبدالحسین مخلص آبادی حسین سنگری رضا هدایت خواه مهران قربانی محسن قاسمی غریب سید مصطفی غفاری جم سید مسعود طباطبایی احمد عزیزی حسین زحمتکش حمید عرب خالقی سجاد روان مرد میثم کاوسی رضا مشهدی امیرحسین وطن دوست محمد کابلی محمدهاشم مصطفوی محمد دنیوی (حاتم) علی اکبر حائری محمدرضا طالبی کمیل کاشانی محمدباقر انتصاری مرتضی عابدینی علی حنیفه عبدالرضا کوهمال جهرمی سینا شهیدا مهدی فرجی حسنا محمدزاده سید مصطفی مهدجو علی میرحیدری علی خفاچی حسین ایزدی پرویز بیگلری چاوش اکبری زهرا هدایتی هاشم طوسی (مسلم) نجمه پورملاکی نادر حسینی سجاد شرفخانی علی زارعی رضایی محمدعلی رضاپور سید محسن حسینی مرحوم نادعلی کربلایی ابوالفضل عصمت پرست مجتبی نجیمی مجید نجفی مجید بوریان منش علی علی بیگی سید محسن علوی محمد جواد مطیع ها ناهید رفیعی امیررضا یوسفی مقدم سید علی نقیب ایوب پرندآور نوید پور مرادی علی ذوالقدر سید ابوالفضل مبارز علی شکاری حمید رحیمی انسیه سادات هاشمی محسن حافظی عبدالحسین میرزایی مهدی قاسمی رضا خورشید فرد وحیده افضلی سید محمد حسین حسینی محمد سجاد عادلی مهدی زارعی سید محمد جواد میرصفی یدالله شهریاری امید مهدی نژاد محمد صادق باقی زاده محمد خادم محمدرضا کاکائی سید حجت سیادت مهدی مردانی جواد محمود آبادی حسین شهرابی حامدرضا معاونیان احمد جواد نوآبادی محمد علی قاسمی خادم عرفان ابوالحسنی ظهیر مومنی سید صادق رمضانیان عاطفه سادات موسوی عاصی خراسانی علی محمدی حسین زارع سید مصطفی سیاح موسوی حمید محبی وحید نوری حسین اوتادی هادی ملک پور مهدی کبیری محمدرضا نادعلیان فرشید حقی رامین برومند (زائر) محمدرضا اسدی سجاد زارع مولایی سید امیر حسین فاضلی سید مصطفی حسینی راد محمد رستمی محسن همتی محمود تاری سید واصفی غلامرضا شکوهی کمیل باقری محمد حسین بناریان لیلا علیزاده مهدی حنیفه جواد کریم زاده سید صابره موسوی میرزا محمد تقی قمی (محیط) حاج ملا احمد بن محمد مهدی فاضل نراقی (صفایی) عباس همتی یغما جندقی حامد محمدی محمد جبرئیلی گروه قتیل العبرات فاطمه عارف نژاد
براساس مداح
حاج منصور ارضی حاج محمود کریمی حاج محمدرضا طاهری حاج سعید حدادیان حاج میثم مطیعی حاج مجید بنی فاطمه حاج حمید علیمی حاج حسین سیب سرخی حاج مهدی سلحشور حاج سید جواد ذاکر حاج جواد مقدم حاج عبدالرضا هلالی حاج سید مهدی میردامادی حاج مهدی رسولی حاج حسن خلج حاج مهدی لیثی حاج نریمان پناهی حاج سید رضا نریمانی حاج احمد واعظی حاج حسین طاهری حاج مهدی سماواتی حاج محمد حسین پویانفر حاج سید حمیدرضا برقعی نا مشخص حاج میثم مؤمنی نژاد حاج مهدی اکبری حاج قاسم صرافان حاج مهدی مختاری حاج محمدرضا محمدزاده حاج کاظم اکبری حاج ابالفضل بختیاری حاج محمدرضا آغاسی حاج حنیف طاهری حاج وحید نادری حاج حسین رضائیان حاج امیر عباسی حاج محمد بیابانی حاج سید علی رضوی حاج سید مهدی هوشی السادات نزارالقطری حاج اسلام میرزایی حاج حسین سازور حاج محسن عرب خالقی حاج صابر خراسانی سید رسول نریمانی محمد جعفری ارسلان کرمانشاهی جبار بذری حاج اکبر مولایی حاج امیر برومند حاج محمدرضا بذری حاج حیدر خمسه حاج حسن حسین خانی حاج حسین عباسی مقدم حاج غلامحسین علیزاده حاج حسین عینی فرد حاج مهدی رعنایی حاج مصطفی روحانی حاج روح الله بهمنی حاج امیر کرمانشاهی حاج میرزای محمدی حاج وحید گلستانی حاج سید امیر حسینی علی فانی حاج سید علی مومنی حاج امین مقدم حاج محمد کمیل حاج محمد حسین حدادیان حاج سعید پاشازاده حاج مقداد پیرحیاتی حاج محمد سهرابی حاج محمد فصولی کربلایی حاج فرهاد محمدی حاج ابوذر بیوکافی حاج سید محمد جوادی حاج سید محمد عاملی حاج وحید یوسفی حاج محمد یزدخواستی حاج مجتبی رمضانی کویتی پور حاج محسن صائمی حاج حسین رستمی مرحوم استاد محمدعلی کریم خانی حاج حسین باشی حاج مهدی وثیق حاج شیخ محمد ناصری سید علی حسینی حاج محمد امانی مرحوم محمدعلی چمنی حاج رضا قنبری حاج عبدالله شیران مرحوم استاد سلیم موذن زاده حاج علی اصغر ارغوان مرحوم حاج فیروز زیرک کار سید حسین قاضی سید مهدی حسینی استاد محسن فرهمند حاج احمد عثنی عشران حاج محمد احمدیان حاج صادق آهنگران حاج اکبر نوربهمنی سیدرضا میرجعفری سیدرضا تحویلدار ایمان کیوانی حاج محمدحسین عطائیان حاج حسن شالبافان حاج محمدصادق عبادی حاج علی عرب حاج علیرضا قزوه حاج آرش پیله وری حاج مهدی تقی خانی حاج یزدان ناصری حاج امیرحسن محمودی حاج حمید دادوندی حاج احمد نیکبختیان حاج امیرحسن سالاروند حاج هاشم سالار حسینی حاج ابراهیم رحیمی حاج محمد صمیمی حاج حمیدرضا قناعتیان حاج محسن عراقی حاج محسن طاهری حاج حسین ستوده حاج مهدی دقیقی حاج حسین رجبیه حاج رحیم ابراهیمی حاج حسین فخری حاج صادق حمزه حاج حسین هوشیار حاج حسین جعفری استاد رائفی پور حاج داوود احمدی نژاد مرحوم مرشد حسین پنجه پور حاج سید محمد حسینی حاج هادی گروسی حاج محمدرضا مختاریان حاج حسن کاشانی حاج وحید جلیلوند حاج حیدر منفرد حاج علی مهدوی نژاد حاج مرتضی امیری اسفندقه حاج حسین خلجی حاج وحید قاسمی حاج سید محمود علوی حاج سعید قانع حاج سید جعفر طباطبائی حاج حسین محمدی فام حاج هادی جان فدا حاج علی علیان حاج صادق کریمی حاج محسن توکلیان حاج محمد قربانخوانی حاج حسن رضا عبداللهی حاج مرشد میرزا مرحوم مرشد میرزا حاج مهدی اقدم نژاد شهید حسین معز غلامی حاج حسین رحمانی حاج علی اکبر سلحشور حاج محمد گرمابدری حاج محمد جواد احمدی حاج احمد اثنی عشران حاج جواد ابوالقاسمی حاج محمد مهدی اسماعیلی حاج محسن حسن زاده حاج اکبر بازوبند آیت الله سید محمدحسن طهرانی مجید رضانژاد محمدجواد توحیدی حاج یدالله محمدی مرحوم سید مهدی احمدی اصفهانی حاج محمود گرجی حاج رضا علی رضایی حاج جواد باقری حاج سید ابراهیم طاهریان حاج مسعود پیرایش حاج محمدرضا نوشه ور حاج حسن بیاتانی حاج علی اکبر زادفرج حاج علی جباری حاج علی کرمی حاج سعید خرازی حاج هادی ملک پور حاج حسن عطایی حاج محمد کریمی حاج محمد رستمی حاج جواد حیدری