ایها المظلوم-ayohalmazloom
شعر و اشعار مدح امام حسین و صوت سبک و گریز اشعار
لطفاً برای جستجوی گریز های متفاوت در این مناسبت به کادر جستجوی گریز در سمت راست صفحه مراجعه فرمایید
نمایش هر صفحهمورد
ای به خون غرقه که خون دل ز برای تو بود 
جای خون گشتن آن است که جای تو بود 
 
قصد ایجاد تو بودی تو که در ملک وجود 
خود اگر پادشاه آید چو گدای تو بود 
 
به مقامی که بود جای تو را در جنت 
چشم آن است که دهلیز سرای تو بود
 
پیش روی تو قدر را سر تسلیم به پیش 
خود قضا راست رضا آنچه رضای تو بود 
 
خود تو وجه اللهی و دیده حق بین شب و روز 
بی‌سبب نیست که مشتاق لقای تو بود 
 
جای آن است که لب ز آب روان‌ تر نکنم 
که لب خشک جدا سر ز قفای تو بود
 
نینوای تو ز بیداد مخالف به عراق 
شوری افکند که چون نی به نوای تو بود 
 
ناله‌ای کز عطش از سینه کشیدی شب و روز 
قاف تا قاف جهان پر ز صدای تو بود 
 
کردی ایثار ره دوست سر و مال و عیال 
من از این کرده ندانم چه سزای تو بود
 
دو جهان قیمت یک موی علی اصغر نیست 
خون بهای تو جزا آنکه خدای تو بود 
 
خواستی کشته علی اکبر و تا حشر او را 
از دل و جان سر تسلیم و رضای تو بود
 
حکم بر کشتن زینب چو بداد ابن زیاد 
دم نزد دم نزدن دید چو رای تو بود 
 
سر پاک تو کجا مطبخ خولی ز کجا 
روی خاکستر و خاشاک نه جای تو بود 
 
جودی از ناله چون نال ار شوی از دردمنال 
ساز با درد که درد تو دوای تو بود
ای خوش آنان که چو جا در بر دلبر گیرند 
ز سرو جان جهان یکسره دل برگیرند 
 
نه غم مال نه اندیشه‌ای از اهل و عیال 
آن به تاراج دهند و دل از این برگیرند 
 
اول از چشمه خورشید خورند آب حیات 
چون گذشتند ز سر زندگی از سر گیرند
 
بنمایند به بازار محبت چون روی 
نقد جان داده متاع غم دلبر گیرند 
 
سینه گه فرش نمایند به زیر سم اسب 
گاه از عرش برین مرتبه برتر گیرند 
 
گه به خورشید ز رخساره تجلی بخشند 
گاه از پرتو او بر جگر اخگر گیرند 
 
گه گذارند سر خود به سر خاکستر 
گاه گرد ره خود گنبد اخضر گیرند 
 
به دگر تشنه لبان چشمه کوثر بخشند 
خود همه تشنه و آب از دم خنجر گیرند 
 
پیش پیکان بلا سینه نمایند سپر 
به جگر تیر بلا را همه تا پر گیرند
 
در ره دوست نه در فکر صغیر و نه کبیر 
اولین مرتبه دل ز اکبر و اصغر گیرند 
 
گاه بر مرده دهند از لب جانبخش حیات 
گاه یاقوت لب از چوب به گوهر گیرند 
 
جودی آنان که دم از عشق زدندی آری 
جای در آتش غم همچو سمندر گیرند
این شهنشاه که تیغش صف لشکر بشکست 
از یکی حمله صف ما همه لشکر بشکست 
 
این غضنفر که چو بگرفت به کف تیغ دو سر 
سپه ما همه چون حیدر صفدر بشکست 
 
پیکر خصم بس از تیغ دو پیکر انداخت 
از نهیبش به فلک قد دو پیکر بشکست
 
مژده ای قوم که گردید نگون از مرکب 
از غمش قد علی پشت پیامبر بشکست 
 
لیک بر خویش منازید شما ای لشکر 
که قد او نه ز تیغ و نه ز خنجر بشکست 
 
به کمان خانه ابروش نیفتاد خمی 
گرچه بر سینه او تیر جفا پر بشکست
 
نه فلک کرد قدش خم نه شما در این دشت 
کمرش را غم مرگ علی اکبر بشکست 
 
اندر این دشت بلا قامت چون سروش را 
زخم کاری گلوی علی اصغر بشکست 
 
قد او خم نشد از نیزه و تیر و شمشیر 
پشت او را الم مرگ برادر بشکست
 
دل افسرده و آزرده او را ای قوم 
غم بی‌تابی و بی یاری خواهر بشکست 
 
جودیا لب ز سخن بند که از بار الم 
قد طوبی به لب چشمه کوثر بشکست
جان عشاق به تن از غم جانان عجب است 
دل عشاق به جا ماندن از این جان عجب است 
 
بر سر کوی وفا بارد اگر تیغ بلا 
سر به تن داشتن از خنجر بران عجب است 
 
کشته گشتن به سر کوی وفا نیست عجب 
زنده برگشتن و بودن به غم جان عجب است
 
طالب دوست چو افتد به خیال رخ دوست 
در نظر آرد اگر روضه رضوان عجب است 
 
هدف تیر اگر سینه نماید نه عجب 
دیده را گر نکند مسکن پیکان عجب است 
 
اندر آن دشت که پیکان بلا گشت بلند 
سر عاشق نشد ار گوی به چوگان عجب است 
 
هر که خورد آب حیات از دم شمشیر نگار 
گر به خاطر رسدش چشمه حیوان عجب است 
 
گر برندش سر و آنگه به لبش چوب زنند 
نشکفد گر لب او چون گل خندان عجب است
 
پابرهنه به ره عشق دویدن سهل است 
لیک اندیشه از خار مغیلان عجب است 
 
نه عجب خار به پا گر خلد اندر ره دوست 
گر برون آورد آن خار به مژگان عجب است 
 
جودی و مدح تو ای مادح ذات تو خدا 
به کف مفلسی این گوهر رخشان عجب است
عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است 
دادن سر نه عجب داشتن سر عجب است 
 
اوفتد گر دلش از دیده به دامن نه عجب 
دل به برداشتن از دوری دلبر عجب است 
 
تیر بارد اگر آنجا که بود جلوه دوست 
سر ندادن ز وفا در دم خنجر عجب است 
 
تشنه لب جان به لب آب سپردن سهل است 
تشنه وصل کند یاد ز کوثر عجب است 
 
اندر آنجا که فروزنده شود آتش عشق 
عاشق ار خویش نیفکند در آذر عجب است 
 
دل بریدن نه عجب ز اصغر و اکبر ای دل 
دل عاشق ز پی اکبر و اصغر عجب است
 
تن بی سر عجبی نیست رود گر در خاک 
سر سرباز ره عشق به پیکر عجب است 
 
چوب خوردن به لب و لب نگزیدن نه عجب 
گر تبسم نکند بر رخ دلبر عجب است
 
با تولای تو ای صاحب دیوان جزا 
هر که در دل کند اندیشه محشر عجب است 
 
جودی سوخته جان زین غم اگر در همه عمر 
جا در آذر نکند همچو سمندر عجب است
آستان بوسم اگر آن قبله مقصود را 
تا قیامت شکر گویم طالع مسعود را 
 
غیر سودایش ندارم هیچ سودای دگر 
خوش ز خاطر برد عشقش هر زیان و سود را 
 
عالم ایجاد را جانبخش اگر جانش بود 
از چه در سوکش ز تن جان رفته هر موجود را
 
نوح از جودی جودش گشت از طوفان خلاص 
آری آری دیده سوی اوست هر ذی جود را 
 
آه از آن ساعت که بعد از قتل او زینب بدید 
در کف شمر ستمگر تیغ خون آلود را 
 
می‌زدندش تیر و او اندر وضو از خون تیر
طاعت از این عبد آری خوش بود معبود را
 
چشمه چشمه شد چسان از نوک پیکان سینه‌اش 
کان تن نازک مثل شد جوشن داوود را 
 
آتشی کاندر خیام افکند خولی بگذراند 
از نهم افلاک چون آه یتیمان دود را 
 
ساربان چون قطع کرد از بند دستش بهر زر 
کاش یا رب می‌شکستی دست آن مردود را
 
جور شمر و آتش ظلم یزید از یاد برد 
قصه شداد را و کرده نمرود را 
 
هیچ نشماری به عالم جود جودی را ولی 
روز محشر قدردانی مرد صاحب جود را
ای به خون غرقه زغم غرقه به خون بین دل ما را
سوی ما بین که بسوی تو ببینیم خدا را
 
تو شه کشور ایجاد و شهانند گدایت
چشم امید بسوی تو بود شاه و گدا را
 
ما ندیدیم به غیر از تو بمیدان محبت
کشد از سینه و بر دیده نهد تیر بلا را
 
آب مهریۀ زهرا و تو لب تشنه دهی جان
مصلحت بود ندانم چه در این کار قضا را
 
از چه کشتند تو را تشنه لب اندر لب دریا
ای لب لعل تو بخشیده حیات آب بقا را
 
کارگر شد به همین نوک سنان بر جگر تو
کرد سوراخ به جنّت جگر شیر خدا را
 
شمر اگر خواست نشیند بروی سینۀ زارت
خنجری داشت چه می کرد دگر چکمۀ پا را
 
بهر انگشتری انگشت تو از بند جدا شد
به که نالم ستم فرقۀ بی شرم و حیا را
 
ساربان دست تو از بند جدا کرد کبابم
زآن جفا پیشه که دید از تو بسی مهر و وفا را
 
آن شبی را که سرت رفت بمهمانی خولی
خود ندانم چه دلی بود زغم خیر النسا را
 
بوجود از عدم ای کاش نشد قسمت «جودی»
تا نمیدید غم واقعۀ کرب و بلا را
الا، نطقم نطاق شعر بست اکنون چو جوزایی
که طالع شد زشرق طبع هر شعری چو شعرایی
 
تویی آن کنز مخفی در ازل ای خسرو خوبان
تویی «احبت» را، معنی و بل معنای معنایی
 
چگویم من مگر گویم تویی آدم تویی خاتم
تویی نوح و خلیل الله تو موسایی تو عیسایی
 
نشد آن چیز بر، یحیی که شد بر چاکران تو
به قرآن قصّه ی یحیی مثل باشد تو یحیایی
 
تو هم مطلوب و هم طالب تو هم مجذوب و هم جاذب
تویی سلمی تویی سلما، تویی وامق تو عذرایی
 
تجلّی در ازل بوده است حُسن لایزالی را
تو هستی جلوه ی آن حُسن واصل آن تجلاّیی
 
نباشد در دو عالم غیر خاک آستان تو
برای انبیا و اولیا، مأوا و ملجایی
 
چنان کت بنده می دانم نگویم زانکه می ترسم
حسین اللهی ام خوانند یا مجنون و سودایی
 
تویی خون خدا، آری که هم سرّی و هم ثاری
به حق حضرت باری که در هر چیز یکتایی
 
لعمرک مصطفی را آمد از هر چیز بالاتر
تو جانی مصطفی را بلکه از جان نیز بالایی
 
شفیعان صف محشر شفاعت خواه هر مضطر
ولی دارند امّید شفاعت از تو یکجایی
 
پیمبر جدّ پاکت «رحمةٌ للعالمین» آمد
ولیکن مظهر رحمت تو در دنیا وعقبایی
 
بود خاک درت صد بار، ز آب زندگی بهتر
بود آب فراتت مر مرا خوشتر ز هر مایی
 
ز دردائیل و فُطرس باز پرسم قدر و مقدارت
که جز تو نیست کس فریاد رس بر درد و بر، دایی
 
اگر، اشک عزای تو نمی بودی نمی بودی
به سوی جنّت المأوا، کسی را جا و مأوایی
 
تویی آن گوهر یکتای دریای عبودیّت
چنان کت می توان گفتن که اصل اصل دریایی
 
«وفایی» ای شه خوبان به عشقت می سپارد جان
چه باشد کز ره احسان نظر بر، وی بفرمایی
 
مرا حُبّ تو بس باشد چه در دنیا چه در عقبی
بر این گر چیز دیگر، می فزایی اهل اعطایی
 
شها اغماض تا کی یک نگاهی گوشه ی چشمی
وگرنه کار ما خواهد کشید آخر به رسوایی
 
جهان چون چشم سوزن تنگ شد بر عالی و دانی
تو می دانی و می تانی گره زین رشته بگشایی
 
به حق تشنگی هایت که از این تشنگی ما را
رهایی ده بده بر، ابر رحمت حکم سقّایی
 
جز این بس درد، بی درمان به جان داریم از این گردون
بیان کردن چه حاجت چون تو دانایی تو بینایی
 
تو هم ای مهدی هادی مگر ما را، زکف دادی
بیا از پرده بیرون آخر از بهر تماشایی
 
به طور راستی گویم که یا باید برون آیی
و یا بر حال ما بیچارگان یکسر ببخشایی
 
مرا، یک خانه یی بایست در ارض غری ای شه
پسند طبع غرّا، زود باید لطف فرمایی
 
بود، هر بیت را بیتی عوض در آخرت دانم
ولی یک بیت را باید عوض با بیت دنیایی
بهار است و کند جا، هرکسی در طرف صحرایی
نئی از بلبلی کمتر در افکن شور و غوغایی
 
کبوتروار، هوهو کن برآر از سینه هی هایی
و یا، کوکو چه قمری زن به یاد سرو بالایی
 
بکن این شور و غوغا را، دلا در عهد برنایی
وگرنه چون خزان عمر شد از عهد بر، نایی
 
فغان و زاری بلبل ببین وقت سحر با گل
که دارد با دو صد غلغل ز وصل گل تمنّایی
 
همه عمرت به باطل رفت پس کو حاصل ای غافل
چرا، بذری نمی پاشی در این مزرع به دانایی
 
همه دانند بی باران نروید در چمن ریحان
تو تا کی از سحاب دیدگان اشکی نپالایی
 
تعلّق های تن از قُرب جانان کرده محرومت
تو خود را چون کنی در غلّ، شکایت از که بنمایی
 
رها کن این تن خاکی که اصل تست افلاکی
تویی مصداق «کرّمنا» که پور پاک بابایی
 
ترا «انّی انا الله» می رسد از خود به خود، هر دم
برای روشنایی در شب تار، ار برون آیی
 
در این دار، ار، ز دار خودپرستی وارهی ای دل
تو چون عیسی زگردون بگذریّ و عرش پیمایی
 
تو تا کی از فنا و نیستی ترسان و لرزانی
مترس ای دل به دین احمدی نه کیش ترسایی
 
فنا، عین بقا و نیستی هستی بود بالله
ولی این را، نمی دانی تو تا مغرور دنیایی
 
ترا، تجرید می باید که توحیدت ز دل زاید
به کلّی از هوی بگذر که نوشی جام صهبایی
 
چه جامی و چه صهبایی چه توحیدی چه تجریدی
تو نشنیدی مگر نامی که می گویند مینایی
 
می صاف محبّت نوش باد، آن می گساران را
که در میخانه ی توحید مخمورند و شیدایی
 
همه از باده ی حُبّ حسینی تا ابد سرخوش
به راه حق گذشته از سر هستی به یکجایی
 
ز هفتاد و دو خُم روز دهم این باده ی گلگون
چنان جوشید کز جوشش همه گشتند دریایی
 
همه فانی ولی باقی چو بوی گل به پیش گل
همه چون سرو سر سبزند و همچون لاله حمرایی
 
بی حُبّ حسین بود آنچه کردند آن وفا کیشان
تولاّی حسین توحید محض آمد به تنهایی
 
من از عشق و تولاّی نبی بر، وی بدانستم
که جز عشق و تولاّی حسین نبود تولاّیی
 
همه پیغمبران یکسر بنوشیدند از این ساغر
که هریک را بود در سر، به قدر خویش سودایی
 
محمّد عقل کلّ ختم رسل چون عرش پیما شد
ز شور باده ی حبّ حسینی گشت اسرایی
 
نبی دانست قدر، این باده را انسان که بایستی
که بر دوش این سبو را، می کشید آن شه به تنهایی
 
مگر نشنیدی از باغ بنی نجّار، پیغمبر
که بر سروش کشیدی چون گل ریحان به زیبایی
 
بگفتا جبرئیل ای شاه این منّت به دوشم نِه
ز دوش خود، به دوشم نِه جوابش گفت لالایی
 
گهی بر دوش او بودی به هنگام سجود حق
گهی بر سینه از بهر نزول وحی بالایی
 
حسین عشق و حسین ملّت حسین دین و حسین طاعت
حسین مصداق هر رحمت چه دنیایی چه عقبایی
نیمه شب بر سرم آن خسرو شیرین آمد
خفته بودم که مرا بخت به بالین آمد
 
آمد آن گونه که تقریر نمودن نتوان
چون توان گفت به تن جان به چه آیین آمد
 
قامت افروخته افروخت رُخ طُرّه ی پَریش
بهر یغمای دل عاشق مسکین آمد
 
تلخی زهر غم هجر به امید وصال
به مذاق من سودازده شیرین آمد
 
به همه عمر دَمی شاد نخواهم دل ریش
تا شنیدم که مقامت دل غمگین آمد
 
سخن از قد و رخ و زلف و بنا گوش تو رفت
یادم از گلشن فردوس و ریاحین آمد
 
فکر دنیا هوس و کسب جنان مُزدوری است
قرب یزدان نه از آن حاصل و نی زین آمد
 
دل سودازده طوف سر کوی تو کند
صعوه را بین که به جولانگه شاهین آمد
 
عرصه ی دل زنهیب شه پیل افکن عشق
ساده از اسب و رخ و بیدق و فرزین آمد
 
کسب دولت مکن ای خواجه که درویشان را
ترک دولت سبب حشمت و تمکین آمد
 
من و مدّاحی شاهی که «حسین منی»
مدحتش مادح وی ختم نبیّین آمد
 
آن چنان پای به میدان محبت بفشرد
که سروش زیب سنان سپه کین آمد
 
خامس آل عبا شافع کونین حسین
که غلامیّ درش فخر سلاطین آمد
 
ما سوایش به فدا باد که فرخ ذاتش
ما سوی را سبب خلقت دیرین آمد
 
توشه ی روز جزا مایه ی امید «محیط»
شیوه ی منقبت عترت یاسین آمد
ای رفته از ازل به مصیبت قضای تو
وضع بلا نشد به جهان جز برای تو
 
از سخت و سست جمله بلایای انبیاء
کاهی فزون نبود ز کوه بلای تو
 
نگذاشت در زمانه به جا جز بلا و کرب
تا رستخیز واقعه ی کربلای تو
 
الا بهر بلا که ترا بیش و کم رسید
جاری نشد قضای خدا بی رضای تو
 
کردی فدای دین خدا جان و مال خویش
جاوید انس و جان همه را جان فدای تو
 
حاشا که کس ز عهده بر آید قصاص را
ز آن در که نیست ملک دو کیهان بهای تو
 
از صفحه ی وجوب اگر امکان محو داشت
هر روز تازه تر نشدی ماجرای تو
 
در نیل غم زدند سراپرده ی سپهر
و افراختند بر سر ماتم سرای تو
 
از مهر و ماه مشعل و شمع ضیاء و نور
افروختند در خور بزم عزای تو
 
از خلق و امر قدر تو گر برتری نداشت
در حکم حق نبود خدا خون بهای تو
 
حق خواست کاین مصایب جانکاه تا ابد
باد ایت از فضایل حیرت فزای تو
 
از ذره ذره ملک نه تنها شنیده اند
از نی نوای نایبه ی نینوای تو
 
با فرط امتداد هنوز آیدم به گوش
افغان استغاثه و بانگ نوای تو
 
تا باشدش به خاک درت فر مسکنت
سلطانی دو کون نخواهد گدای تو
 
***بایع خدا متاع بلا مشتری حسین
شد راست زین معامله تا حشر شور و شین
ترک چشمت صنما گر چه علیل است علیل
لیک هر جا نگری خیل قتیل است قتیل
 
بار هجرت بدل زار گرانست گران
گو بنه کوه که بالله نه ثقیل است ثقیل
 
آب حیوان که سکندر زپیش رفت و نیافت
خضر خط تو بر آن چشمه دلیلست دلیل
 
مه کنعانی من ایکه عزیزی در مصر
سوی یعقوب نظر کن که ذلیلست ذلیل
 
گرچه صورت گر چین نقش نکند صد لعبت
پیش عشاق جمال تو جمیل است جمیل
 
نیستم هیچ غم از حادثه دهر بدل
که مرا پیر خرابات کفیل است کفیل
 
میرد از حسرت دیوانگی مستانت
شیخ فرزانه ما گرچه عقیل است عقیل
 
عشقت از آتش نمرود بود گو میباش
که مرا نار تو گلزار خلیل است سبیل
 
روز وصلم بکش و هیچ میندیش از آنک
خون قربابی در عید سبیل است جلیل
 
گنه باده کشان گرچه بزرگست بزرگ
عفو دادار خطا بخش جلیل است جلیل
 
با سر زلف وی آشفته گرت پیغامیست
با نسیم سحری گو که دلیل است دلیل
 
عمره و حج نکند کاملت ای شیخ برو
مهر مولات در این کار دخیل است دخیل
 
من زدم دست بدامان حسین شاه شهید
که تو را شبل و بو خشور سلیل است سلیل
تا آبشار زلف تو را شب نوشته اند
ما را اسیر خال روی لب نوشته اند
در اعتکاف گیسوی تو سال های سال
مشغول ذکر و سجده و یا رب نوشته اند
در مسجد الحرام خم ابروان تو
مثل فرشتگان مقرب نوشته اند
در محضر نگاه الهی تو مرا
در خیل نوکران مهذَب نوشته اند
شب های جمعه که دل من مست کربلاست
از اشتیاق وصل لبالب نوشته اند
با یک نگاه مادرت اینجا رسیده ایم
با این دلی که فاطمه مذهب نوشته اند
از هر چه بگذرم سخن دوست خوش تر است
ما را فدای دلبر زینب نوشته اند
 
من را که بی‌ قرار حرم می کنی بس است
اصلاً مرا غبار حرم می کنی بس است
 
شرط نزول کوثر رحمت دعای توست
اصلاً تمام خلقت عالم برای توست
بالاتری ز درک تمام جهانیان
وقتی که انتهای جهان ابتدای توست
حتی نداشت روح الامین اذن پر زدن
آنجا که از ازل اثر رد پای توست
بی حب تو کسی به سعادت نمی رسد
رمز نجات اهل زمانه ولای توست
آسوده خاطران هیاهوی محشریم
وقتی رضای حضرت حق در رضای توست
فردوس ماست تا به ابد روضه الحسین
تنها بهشت اهل ولا ، کربلای توست
در آستانه ی تو کسی نا امید نیست
صحن امیر علقمه دارالشفای توست
 
از ابتدای صبح ازل فضل می کنی
ما را گدای دست اباالفضل می کنی
 
وقتی که هست دوش نبی آسمان تو
یعنی تو از پیمبری و او از آن تو
فرزند خویش را به فدای تو کرده است
بسته ست جان حضرت خاتم به جان تو
معلوم کرد نزد همه حرمت تو را
با بوسه های دم به دمش بر دهان تو
فرمود هفت مرتبه تکبیر عشق را
تا بشنود ترنم عشق از زبان تو
آوای  ” من أحب حسینا ” وزیده است
هر روز پنج مرتبه از آستان تو
ما از در حسینیه جایی نمی رویم
هستیم تا همیشه فقط در امان تو
هر شب نشسته فطرس اشکم به راه عشق
آنجا که صبح می گذرد کاروان تو
 
این اشک ها برای دلم توشه می شود
اذن طواف مرقد شش گوشه می شود
 
حال و هوای قلب من امشب کبوتری ست
وقتی که کار صحن و سرای تو دلبری ست
شب های جمعه عکس حرم زنده می شود
تصویر رقص پرچم و گنبد چه محشری ست
ما را اسیر عشق تو کرده ، تفضلت
با این حساب کار شما ذره پروری ست
با تربت تو کام دلم را گشوده اند
آقا ارادتم به شما ارث مادری ست
در ماتم تو محفل اشک است چشم ما
اصلا بنای هیات ما روضه محوری ست
 
ما سال هاست در غم تو گریه می‌ کنیم
هم ناله با محرم تو گریه می‌ کنیم
فطرس شدم که بال و پرم را شفا دهد
یا بر دل شکسته ز عشقش صفا دهد
 
بی اذن حضرتش که نباید نفس کشید
باید که او اجازه به این سینه ها دهد
 
حتما نفس کشیدن ما از دعای اوست
آری هم اوست آنکه به سینه نوا دهد
 
من زنده ام به عشق عنایات اهل بیت
رزق مرا به خاطر ایشان خدا دهد
 
حق آفریده عالم هستی برای تو
بیچاره آنکسی که به تو کم بها دهد
 
نوکر زیاد دور و برت دست و پا زند
اما کم است آنکه سر و دست و پا دهد
 
عیسی نشسته بر سر راهش امیدوار
تا آنکه بر دمش اثر کیمیا دهد
 
آذر به یک نظر شده جنت برای دوست
آقای ماست آنکه به موسی عصا دهد
 
یوسف کجاست همچو ذلیخا شود اسیر
یک لحظه گرکه ذلف خودش را هوا دهد
 
جنت نشین شوم همه عمر خویش را
یک شب اگر میان حرم جا مرا دهد
 
اینجا فقط به عشق همین سینه می زنیم
آیا بود که روزیمان کربلا دهد
نامت شروع مبحث زیبای عاشقی ست
حا سین و یا و نون…الفبای عاشقی ست
هر کس که عاشقت شده فهمیده ست که
تنها فقط حسین معنای عاشقی ست
اکسیر عشق توست که دیوانه میکند
آقای ما حسین,آقای عاشقی ست
ما دائما حسینیه ات میرویم چون
تنها فقط حسینیه ها جای عاشقی ست
دنیای بی حسین و بدون عزای او
دنیای بی محبت منهای عاشقی ست
 
عشق تو سهم هر کس و ناکس نمیشود
بال طلا که قسمت کرکس نمیشود
 
خاک قدوم تو بخدا سجدگاه ماست
چون تربت تو راه عروج سوی خداست
دارالکرم شده ست زمین مطهرت
هر کس به هرکجا که رسیده ز کربلاست
دنیا,تمام دلخوشی ما عزای توست
سرمایه ی تمامی ما اشک روضه هاست
در روز حشر موقع میزان کارها
فریاد میزنیم که:”آقای ماکجاست؟“
با دسته های سینه زنی میرسیم ما
حاجات کل سینه زنان مجلس عزاست
اَبرَم و بارِشِ بی پروایَم
موجم و همسفر دریایم
مثل خورشیدِ کویری خشکم
مثل مهتابِ شبِ صحرایم
حسِ بی تابیِ یک سیمُرغَم
کوه ام و رفتنِ پا بر جایم
حالِ پروازِ پرستو دارم
بالِ پروازِ کبوترهایم
بس که بُرده است مرا دل به سفر
تاول اُفتاده به جانِ پایَم
دل نگو خانه خرابی شبگرد
دل نگو همسفرِ تنهایم
آه ای پرده نشین صبری چند
دست بردار مکن رُسوایم
 
تا به کِی می بری و میکشی ام
تا کجا میروی و می آیم
 
گفت قُقنوسم و آتش زادم
زائرِ شهرِ حسین آبادم
گفت روزی که قلم لب وا کرد
وَ خدا خلقتِ خود برپا کرد
آفرینش فوران کرد و زمین
را نگینِ صدفِ دنیا کرد
آفریدند مرا اما خاک
خاک را عشق ولی معنا کرد
خاک بودم که به بادم دادند
باد شد همسفرم پروا کرد
باد من را به دلِ دشتی بُرد
وَ به آن خاک عجینم تا کرد
بوی سیبی همه جا پُر شده بود
چشمی آن روز مرا پیدا کرد
قطره ای اشک از آن چشم چکید
قطره ای خاک مرا دریا کرد
شُکر آن چشم , که خاکم گِل شد
و مرا ناب تر از دلها کرد
 
کربلا یی شدم از اول راه
هر که دارد هَوَسَش بسم الله
 
شب بلند است اگر در کویش
گِره ها وا شده از گیسویش
مثلِ موسیٰ شدن اینجا سهل است
خیزد این معجزه ها از کویش
عرق چهره یِ زائر دارد
نازها بر خُتَن و آهویش
بگمانم که خود جبریل است
میشناسم من از آن هو هویش
چند وقتیست مژه میبافد
نذر دارد که کُنَد جارویش
فطرسِ سینه ی مان جان میداد
شد غبارِ حرمش دارویش
قبله را قبلِ سفر گُم کردیم
شکر دیدیم خَمِ اَبرویش
نذر کردم که قضایش خوانم
هر نماز ی که نخواندم سویش
 
هستیِ هست حسین است حسین
مستیِ مست حسین است حسین
 
بیدل و رِند و خراب آلوده
مِی فروشیم و شراب آلوده
جنس آب و گِلِمان کرب و بلاست
شکر هستیم تُراب آلوده
لحظه هایی که ندیدیم حرم
سالها ایست عذاب آلوده
خطِ پیشانی ما هست حسین
نیست این عشق کتاب آلوده
هرکه با خاکِ تو تطهیر شود
نکند چهره به آب آلوده
ما فقط از تو,تو را می خواهیم
نکن این دل به ثواب آلوده
شوقِ رویای ضریحت دارم
چشم ما نگر شده خواب آلوده
شده ایم عین زیارت نامه
ما که هستیم شراب آلوده
 
شکرِ ارباب که دل شد حرمش
ما حسینیه شدیم از قدمش
 
شعله شد بال و پرم,می سوزم
آتشم محتضرم می سوزم
کاش فطرس نفسی پیشِ شما
برساند خبرم می سوزم
آتشت در دلم آبم کرده
گرچه با چشمِ ترم می سوزم
می رسد ناله ات از دور هنوز
جرعه آبی جگرم می سوزم
آب گفتم جگرِ من هم سوخت
از غمت شعله ورم می سوزم
خواهرت چنگ به رویش می زد
از همه تشنه ترم می سوزم
مادری خاک به سر ریخت و گفت
مثلِ حلقِ پسرم می سوزم
خیمه ها شعله ور و می آید
دادی از بینِ حرم می سوزم
 
دختری می دَوَد و میگوید
عمه جان مویِ سرم می سوزد
شوری میان این دل دیوانه پا گرفت
بیچاره ای به لطف تو نان و نوا گرفت
من عاقبت بخیر شدم , عاقبت بخیر
در گاهواره بودم و چشمت مرا گرفت
شکر خدا بزرگ شدم زیر پرچمت
هر آن چه خواست مادر من از خدا گرفت
هر کس شنید نام مرا بی اراده گفت
او در کنار منبر روضه بها گرفت
آقا کمک ! دوباره دل بی قرار من
حرف تو شد بهانه کرببلا گرفت
 
یا ایهاالعزیز بهم ریخت نوکرت
آقا بده برات حرم جان مادرت
 
 
شکر خدا که دار و ندارم فقط تویی
لیلا و دلربا و نگارم فقط تویی
تنها دلم خوش است که هستم غلام تو
کی گفته بی کسم کس و کارم فقط تویی
من با کمک ز نام تو آرام می شوم
ممنونم از خدا که قرارم فقط تویی
یا منتهی الرجا , و یا دافع البلا
مهتاب روشن شب تارم فقط تویی
خلوت شده است دور من از دست روزگار
آقا چه قدر خوب کنارم فقط تویی
 
این اوج عزت است که دیوانه توام
یک عمر می شود که در خانه تو ام
 
هر کس که خورد نان تو را رو به راه شد
عشقت دلیل توبه اهل گناه شد
از معجزات خانه ات این است نوکری
دیروز نوکر تو و امروز شاه شد
یک شب رسول ترک خودش را به تو سپرد
شد عاقبت بخیر و سگ خیمه گاه شد
دیدم به چشم خود که بزرگ محل ما
کوچکترین غلام غلام سیاه شد
قبله نما همیشه به دنبال نام توست
هر جا که ذکر خیر تو شد قبله گاه شد
بی معرفت منم که تو را خوانده ام مسیح
آقا مرا ببخش , ببخش اشتباه شد
 
کوری چشم آل امیه تو محشری
الحق که ماه فاطمه , فرزند حیدری
براساس گریز به
موضوع گریز :
مناسبت گریز :
براساس سبک شعر
روضه شور واحد تک زمینه رجز خوانی زمزمه جفت نوحه مناجات نامشخص مدح مسجدی سینه زنی واحد سنگین دکلمه دم پایانی واحد تند پیش زمینه سرود سالار زینب حاج ناظم همه جا کربلا راس تو میرود بالای نیزه ها ببینید ببینید گلم رنگ ندارد نوحه سنتی ببینید ببینید گلم رنگ ندارد سیدی ماکو مثلک الغریب غریب گیر آوردنت زبانحال به سمت گودال از خیمه دویدم من دودمه مدح و مرثیه مفاعیل مفاعیل فعول شعر خوانی
براساس قالب شعر
دوبیتی غزل قصیده مثنوی چهار پاره رباعی ترجیع بند مستزاد شعر نو شعر سپید ترکیب بند قطعه مسمط نا مشخص مربع ترکیب تک بیتی مخمس
براساس زبان
فارسی عربی ترکی
براساس شاعر
محتشم کاشانی میلاد عرفان پور امیر عباسی قاسم صرافان محمد مهدی سیار غلامرضا سازگار رضا یعقوبیان علی اکبر لطیفیان قاسم نعمتی اسماعیل تقوایی مرتضی محمود پور حسن لطفی امیر حسین سلطانی محمود اسدی علی انسانی مظاهر کثیری نژاد محمود ژولیده ولی الله کلامی زنجانی میثم مومنی نژاد حسن ثابت جو عباس میرخلف زاده سید حمیدرضا برقعی سید هاشم وفایی سید رضا موید خراسانی محمدرضا سروری یوسف رحیمی احمد بابایی محسن عرب خالقی سید پوریا هاشمی علیرضا خاکساری وحید زحمتکش شهری مهدی رحیمی زمستان حسن کردی روح اله نوروزی مرضیه عاطفی بهمن عظیمی حسین رحمانی میلاد قبایی محسن صرامی رضا آهی رضا تاجیک اصغر چرمی محمد جواد شیرازی مهدی نظری وحید قاسمی وحید محمدی محسن کاویانی مجتبی صمدی شهاب حمید رمی محمد حسین رحیمیان محمد حسن بیات لو امیر روشن ضمیر نا مشخص محمد محسن زاده گنجی امیر ایزدی حسین قربانچه رضا رسول زاده جواد حیدری محمد سهرابی محمد جواد پرچمی سيد مهدي سرخان رضا یزدانی سید مهدی موسوی حسن صنوبری محسن رضوانی سیدجواد پرئی سید محمد جواد شرافت علی سلیمیان محمدجواد غفورزاده (شفق) سید مجتبی رجبی نورآملی حسن بیاتانی عماد خراسانی رحمان نوازنی مسعود اصلانی حافظ محمدرضا آغاسی علی حسنی صمد علیزاده محمد صمیمی کاظم بهمنی مجید تال مهدی قهرمانی احسان محسنی فر شیخ رضا جعفری میثم سلطانی مصطفی صابر خراسانی محمد فردوسی علیرضا قزوه قاسم افرند محمد مهدی عبداللهی محمد خسروی جواد دیندار سعید خرازی علیرضا عنصری حسین میرزایی حسن جواهری مصطفی قمشه ای علامه حسن زاده آملی میثم خالدیان علی زمانیان حسین ایمانی سیدعلی احمدی(فقیر) سید مجتبی شجاع محمد حسین فرحبخشیان (ژولیده نیشابوری) محسن داداشی امام خمینی (ره) فواد کرمانی امیر رضا سیفی احمد اکبرزاده ملا فتح‌الله وفایی شوشتری صدّیقه‌ی طاهره (علیهاسلام‌الله) محمود شاهرخي (م.جذبه) سید محمد رستگار جواد هاشمی (تربت) سید حبیب نظاری غلام‌رضا دبیران محمدحسین علومی تبریزی سعید بیابانکی سعید توفیقی علیرضا لک جواد محمد زمانی آیت الله محمدحسین غروی اصفهانی سید یاسر افشاری محمود کریمی احمد واعظی آیت الله وحید خراسانی حضرت آقای خامنه ای سید الشهدا عبدالجواد جودی خراسانی بهروز مرادی سالک قزوینی رفیق اصفهانی سید رضا حسینی (سعدی زمان) بابافغانی شیرازی تأثیر تبریزی صغیر اصفهانی (ره) وحید مصلحی یاسر حوتی حسین رستمی محمد بنواری (مهاجر) محمد بیابانی علیرضا شریف هادی جان فدا علی آمره حامد تجری مصطفی متولی مجتبی خرسندی علی صالحی علیرضا بیاتانی مهدی رحمان دوست مهدی نسترن سید محمد جوادی سید مهدی جلالی مجتبی روشن روان حامد خاکی سید محمد علی ریاضی احسان مردانی مهدی مومنی مریم سقلاطونی مجتبی شکریان همدانی عارفه دهقانی حسینعلی شفیعی (شفیع) رضا پیروی سعید پاشازاده ناصر حامدی رضا قاسمی حامد جولازاده پیمان طالبی میلاد حسنی امیر حسام یوسفی نوید اسماعیل زاده عباس شبخیز قراملکی (شبخیز) مهدی جهاندار کرامت نعمت زاده علی اصغر حاج حیدری مهدی صفی یاری محمد علی بیابانی محمد امین سبکبار هانی امیر فرجی سینا نژادسلامتی رسول میثمی صباحی بیدگلی وصال شیرازی مهدی پورپاک فاطمه نانی زاده محسن خان محمدی حبیب نیازی مجید لشگری میرزا احمد عابد نهاوندی(مرشد چلویی) آیت الله سیداحمد نجفی(آقاجون) محمد جواد خراشادی زاده ناظرزاده کرمانی سیدجلال حسینی احمد جلالی حسین عسگری علی اصغر کوهکن حجت الاسلام میر تبریزی محسن مهدوی حبیب الله چایچیان رضا فراهانی محمدرضا شمس خاکی شیرازی ابراهیم بازیار عباس احمدی سید محمد اویار حسینی محمد احمدی مرحوم الهیار خان (آصف) جواد قدوسی مجید قاسمی محمد رسولی داوود رحیمی مسعود یوسف پور حیدر توکل فاضل نظری علی ناظمی صفایی جندقی کریم رجب زاده میرزا یحیی مدرس اصفهانی غلامرضا کافی عمان سامانی مهدی محمدی پانته آ صفایی محمد بختیاری حمیدرضا بشیری محمدسعید عطارنژاد پروانه نجاتی نیما نجاری علی اشتری جعفر خونویی رضا دین پرور محمد ظفر سید رضا میرجعفری خوشدل تهرانی مهدی نعمت نژاد محسن راحت حق سجاد محرابی سید فرید احمدی مهدی زنگنه کاظم رستمی روح الله عیوضی علی اصغر ذاکری گروه یا مظلوم امیر حسین حیدری امیر اکبرزاده مهرداد مهرابی سید محمد بابامیری توحید شالچیان نغمه مستشار نظامی رحیم معینی کرمانشاهی سید محمد میرهاشمی امیرحسین الفت غلامحسین پویان احمد علوی فیاض هوشیار پارسیان مرتضی امیری اسفندقه محمدعلی مجاهدی جعفر بابایی(حلّاج) اصغر عرب فرشته جان نثاری سیدمحسن حبیب لورسه محمد علامه صادق رحمانی فرهاد اصغری یاسر مسافر عباس ویجویی عباس عنقا منوچهر نوربخش سیدحسن حسینی محمدجواد باقری محمد ارجمند محمد عظیمی محمدحسین بهجت تبریزی(شهریار) محمدسعید میرزایی مهدی خطاط ادیب الممالک فراهانی محمدعلی رحیمی محمد قاسمی احسان نرگسی رضاپور داریوش جعفری حامد آقایی سید محسن حبیب الله پور مجتبی حاذق محسن حنیفی آرش براری بهنام فرشی هستی محرابی طاها ملکی یاسر قربانی محمد داوری امیرحسین آکار اسماعیل شبرنگ آرمان صائمی علی رضوانی عماد بهرامی عادل حسین قربان امیرعظیمی حبیب باقرزاده حسین محسنات علی اصغر یزدی مجتبی رافعی میثم خنکدار ابراهیم لآلی قاسم احمدی مهدی علی قاسمی پوریا باقری علی اکبر نازک کار نوید اطاعتی فاطمه خمسی مهدی میری مجتبی کرمی محمد دستان علی کاوند مهدی قربانی محمد مبشری محمدرضا رضایی موسی علیمرادی محمدعلی نوری میلاد یعقوبی حسین صیامی مرتضی مظاهری میرزا احمد الهامی کرمانشاهی ناصر دودانگه علیرضا وفایی(خیال) امیر فرخنده حسین واعظی سعید نسیمی محسن غلامحسینی منصوره محمدی مزینان ابراهیم روشن روش سید علی حسینی مرضیه نعیم امینی حمید فرجی امیرعلی شریفی جعفر ابوالفتحی محمد کاظمی نیا امیر علوی رضا قربانی مهدی کاشف امیرحسین محمودپور رضا اسماعیلی حسن فطرس عالیه رجبی رضا باقریان محسن عزیزی محمدرضا ناصری روح الله پیدایی محمد زوار ایمان کریمی مصطفی رفیعی مجتبی قاسمی محمود قاسمی مجید خضرایی یونس وصالی محمود یوسفی ایمان دهقانیا بردیا محمدی مجتبی دسترنج ملتمس محمد مهدی شیرازی محسن زعفرانیه حسین خیریان حامد شریف مهدی شریف زاده ابالفضل مروتی مصطفی کارگر معین بازوند سید جعفر حیدری محسن ناصحی روح الله قناعتیان محمدحسین ملکیان مقداد اصفهانی رسول عسگری عفت نظری سجاد شاکری احمد ایرانی نسب مسعود اکثیری حسن رویت علی سپهری سید امیر میثم مرتضوی سیدمحمد مظلوم حسین رضایی حیران علی مشهوری (مهزیار) علی قدیمی نیر تبریزی فیاض لاهیجی حسین عباسپور محمد بن یوسف اهلی شیرازی جویای تبریزی (میرزا دارا) سید رضا هاشمی گلپایگانی سید علی اصغر صائم کاشانی امیرحسین کاظمی سارا سادات باختر علی اصغر شیری محمد حسین آغولی (ترکی شیرازی) سلمان احمدی وحید اشجع مهرداد افشاری مرجان اکبرزاد محمد-مهدی-امیری شهره انجم شعاع عبدالحمید-انصاری‌-نسب مرتضی-بادپروا محمدرضا-بازرگانی زهرا براتی امیرحسن بزرگی متین زهرا بشری موحد سید-حکیم-بینش فاطمه‌ سادات پادموسوی سعید-تاج‌-محمدی مهدی چراغ‌زاد حامد حسینخانی سیده فرشته حسینی سیدموسی حسینی کاشانی علی‌اصغر الحیدری (شاعر هندوستانی) محمد سجاد حیدری سمیه خردمند ایرج میرزا محسن سیداسماعیلی میرزا محمد باقر صامت بروجردی میرزا حاجب بروجردی (افصح الشعراء) میرزا محمد رفیع (رفیع‌الدین) (واعظ قزوینی) آشفته شیرازی سید وحید حسینی مسعود مهربان مهدی انصاری رضا حامی آرانی سید حسن رستگار محمدجواد وثوقی حمید کریمی اسماعیل روستایی احمد شاکری ابراهیم زمانی محمد کیخسروی محمد جواد مهدوی یاسین قاسمی حسین کریمی مهدی امامی جواد کلهر مجتبی فلاح محمدجواد غفوریان پدرام اسکندری حسن اسحاقی نوید طاهری محمود مربوبی سیروس بداغی میلاد فریدنیا شهریار سنجری رضا ملایی مجید رجبی امیرحسین نجمی عمران بهروج صادق میرصالحیان حجت بحرالعلومی محمدحسین ذاکری رسول رشیدی راد زینب احمدی حامد خادمیان حمیدرضا محسنات حسین اخوان (تائب) محمود شریفی مهدی مقیمی وحید دکامین شهرام شاهرخی فرشید یارمحمدی علی فردوسی رضا شریفی سیدعلی رکن الدین عبدالحسین مخلص آبادی حسین سنگری رضا هدایت خواه مهران قربانی محسن قاسمی غریب سید مصطفی غفاری جم سید مسعود طباطبایی احمد عزیزی حسین زحمتکش حمید عرب خالقی سجاد روان مرد میثم کاوسی رضا مشهدی امیرحسین وطن دوست محمد کابلی محمدهاشم مصطفوی محمد دنیوی (حاتم) علی اکبر حائری محمدرضا طالبی کمیل کاشانی محمدباقر انتصاری مرتضی عابدینی علی حنیفه عبدالرضا کوهمال جهرمی سینا شهیدا مهدی فرجی حسنا محمدزاده سید مصطفی مهدجو علی میرحیدری علی خفاچی حسین ایزدی پرویز بیگلری چاوش اکبری زهرا هدایتی هاشم طوسی (مسلم) نجمه پورملاکی نادر حسینی سجاد شرفخانی علی زارعی رضایی محمدعلی رضاپور سید محسن حسینی مرحوم نادعلی کربلایی ابوالفضل عصمت پرست مجتبی نجیمی مجید نجفی مجید بوریان منش علی علی بیگی سید محسن علوی محمد جواد مطیع ها ناهید رفیعی امیررضا یوسفی مقدم سید علی نقیب ایوب پرندآور نوید پور مرادی علی ذوالقدر سید ابوالفضل مبارز علی شکاری حمید رحیمی انسیه سادات هاشمی محسن حافظی عبدالحسین میرزایی مهدی قاسمی رضا خورشید فرد وحیده افضلی سید محمد حسین حسینی محمد سجاد عادلی مهدی زارعی سید محمد جواد میرصفی یدالله شهریاری امید مهدی نژاد محمد صادق باقی زاده محمد خادم محمدرضا کاکائی سید حجت سیادت مهدی مردانی جواد محمود آبادی حسین شهرابی حامدرضا معاونیان احمد جواد نوآبادی محمد علی قاسمی خادم عرفان ابوالحسنی ظهیر مومنی سید صادق رمضانیان عاطفه سادات موسوی عاصی خراسانی علی محمدی حسین زارع سید مصطفی سیاح موسوی حمید محبی وحید نوری حسین اوتادی هادی ملک پور مهدی کبیری محمدرضا نادعلیان فرشید حقی رامین برومند (زائر) محمدرضا اسدی سجاد زارع مولایی سید امیر حسین فاضلی سید مصطفی حسینی راد محمد رستمی محسن همتی محمود تاری سید واصفی غلامرضا شکوهی کمیل باقری محمد حسین بناریان لیلا علیزاده مهدی حنیفه جواد کریم زاده سید صابره موسوی میرزا محمد تقی قمی (محیط) حاج ملا احمد بن محمد مهدی فاضل نراقی (صفایی) عباس همتی یغما جندقی حامد محمدی محمد جبرئیلی گروه قتیل العبرات فاطمه عارف نژاد
براساس مداح
حاج منصور ارضی حاج محمود کریمی حاج محمدرضا طاهری حاج سعید حدادیان حاج میثم مطیعی حاج مجید بنی فاطمه حاج حمید علیمی حاج حسین سیب سرخی حاج مهدی سلحشور حاج سید جواد ذاکر حاج جواد مقدم حاج عبدالرضا هلالی حاج سید مهدی میردامادی حاج مهدی رسولی حاج حسن خلج حاج مهدی لیثی حاج نریمان پناهی حاج سید رضا نریمانی حاج احمد واعظی حاج حسین طاهری حاج مهدی سماواتی حاج محمد حسین پویانفر حاج سید حمیدرضا برقعی نا مشخص حاج میثم مؤمنی نژاد حاج مهدی اکبری حاج قاسم صرافان حاج مهدی مختاری حاج محمدرضا محمدزاده حاج کاظم اکبری حاج ابالفضل بختیاری حاج محمدرضا آغاسی حاج حنیف طاهری حاج وحید نادری حاج حسین رضائیان حاج امیر عباسی حاج محمد بیابانی حاج سید علی رضوی حاج سید مهدی هوشی السادات نزارالقطری حاج اسلام میرزایی حاج حسین سازور حاج محسن عرب خالقی حاج صابر خراسانی سید رسول نریمانی محمد جعفری ارسلان کرمانشاهی جبار بذری حاج اکبر مولایی حاج امیر برومند حاج محمدرضا بذری حاج حیدر خمسه حاج حسن حسین خانی حاج حسین عباسی مقدم حاج غلامحسین علیزاده حاج حسین عینی فرد حاج مهدی رعنایی حاج مصطفی روحانی حاج روح الله بهمنی حاج امیر کرمانشاهی حاج میرزای محمدی حاج وحید گلستانی حاج سید امیر حسینی علی فانی حاج سید علی مومنی حاج امین مقدم حاج محمد کمیل حاج محمد حسین حدادیان حاج سعید پاشازاده حاج مقداد پیرحیاتی حاج محمد سهرابی حاج محمد فصولی کربلایی حاج فرهاد محمدی حاج ابوذر بیوکافی حاج سید محمد جوادی حاج سید محمد عاملی حاج وحید یوسفی حاج محمد یزدخواستی حاج مجتبی رمضانی کویتی پور حاج محسن صائمی حاج حسین رستمی مرحوم استاد محمدعلی کریم خانی حاج حسین باشی حاج مهدی وثیق حاج شیخ محمد ناصری سید علی حسینی حاج محمد امانی مرحوم محمدعلی چمنی حاج رضا قنبری حاج عبدالله شیران مرحوم استاد سلیم موذن زاده حاج علی اصغر ارغوان مرحوم حاج فیروز زیرک کار سید حسین قاضی سید مهدی حسینی استاد محسن فرهمند حاج احمد عثنی عشران حاج محمد احمدیان حاج صادق آهنگران حاج اکبر نوربهمنی سیدرضا میرجعفری سیدرضا تحویلدار ایمان کیوانی حاج محمدحسین عطائیان حاج حسن شالبافان حاج محمدصادق عبادی حاج علی عرب حاج علیرضا قزوه حاج آرش پیله وری حاج مهدی تقی خانی حاج یزدان ناصری حاج امیرحسن محمودی حاج حمید دادوندی حاج احمد نیکبختیان حاج امیرحسن سالاروند حاج هاشم سالار حسینی حاج ابراهیم رحیمی حاج محمد صمیمی حاج حمیدرضا قناعتیان حاج محسن عراقی حاج محسن طاهری حاج حسین ستوده حاج مهدی دقیقی حاج حسین رجبیه حاج رحیم ابراهیمی حاج حسین فخری حاج صادق حمزه حاج حسین هوشیار حاج حسین جعفری استاد رائفی پور حاج داوود احمدی نژاد مرحوم مرشد حسین پنجه پور حاج سید محمد حسینی حاج هادی گروسی حاج محمدرضا مختاریان حاج حسن کاشانی حاج وحید جلیلوند حاج حیدر منفرد حاج علی مهدوی نژاد حاج مرتضی امیری اسفندقه حاج حسین خلجی حاج وحید قاسمی حاج سید محمود علوی حاج سعید قانع حاج سید جعفر طباطبائی حاج حسین محمدی فام حاج هادی جان فدا حاج علی علیان حاج صادق کریمی حاج محسن توکلیان حاج محمد قربانخوانی حاج حسن رضا عبداللهی حاج مرشد میرزا مرحوم مرشد میرزا حاج مهدی اقدم نژاد شهید حسین معز غلامی حاج حسین رحمانی حاج علی اکبر سلحشور حاج محمد گرمابدری حاج محمد جواد احمدی حاج احمد اثنی عشران حاج جواد ابوالقاسمی حاج محمد مهدی اسماعیلی حاج محسن حسن زاده حاج اکبر بازوبند آیت الله سید محمدحسن طهرانی مجید رضانژاد محمدجواد توحیدی حاج یدالله محمدی مرحوم سید مهدی احمدی اصفهانی حاج محمود گرجی حاج رضا علی رضایی حاج جواد باقری حاج سید ابراهیم طاهریان حاج مسعود پیرایش حاج محمدرضا نوشه ور حاج حسن بیاتانی حاج علی اکبر زادفرج حاج علی جباری حاج علی کرمی حاج سعید خرازی حاج هادی ملک پور حاج حسن عطایی حاج محمد کریمی حاج محمد رستمی حاج جواد حیدری