ای خسروی که مالک ملک خدا تویی

ای خسروی که مالک ملک خدا تویی 
مقصود ز آفرینش ارض و سما تویی
 
خود زاده نبی و ولی آن‌که از ازل 
یاری نموده بر همه انبیا تویی
 
از ماسوا سوای تو منظور حق نبود 
زیرا ز ماسوائی و از ماسوا تویی
 
پوشیده نیست پیش تو اسرار کائنات 
زیرا که محرم حرم کبریا تویی
 
ای گوهر یگانه که از صافی صفات 
از پای تا سر آینه حق نما تویی
 
بااین‌همه بزرگی و با این جلال و قدر 
بی‌کس تویی غریب تویی بینوا تویی
 
باآن‌که بود آب روان مهر فاطمه 
آن کس که تشنه شد سرش از تن جدا تویی
 
هر کشته را کنند سر از پیش رو جدا 
شاهی که شد جدا سر او از قفا تویی
 
آن توتیای دیده‌ی مردم شهی که شد 
در زیر سم اسب تنش توتیا تویی
 
ای دستگیر خلق پس‌از سر جدا شدن 
آن کس که دست او ز جفا شد جدا تویی
 
هر مطبخ از چراغ منیر است و آن‌که داد 
از شمع چهره مطبخ خولی ضیا تویی
 
بر نعش هر شهید لباسش بود کفن 
عریان کسی که رفت به خاک از جفا تویی
 
آن کعبه‌ی امید که اندر منای دوست 
بنموده آن‌که اکبر و اصغر فدا تویی
 
شاهی که از فراز نی از کوفه تا به شام 
چشمش بدی به خواهر غم مبتلا تویی
 
هر مرغ را فغان به بهار است جودیا
مرغی که چهارفصل بود در نوا تویی
5
0
موضوعمدح امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزعاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | قتلگاه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبقصیده
سبک پیشنهادیمدح و مرثیه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت