ای اهل شام مظهر لطف خدا منم

ای اهل شام مظهر لطف خدا منم 
مقصود ز آفرینش ارض و سما منم
 
پوشیده نیست نزد من اسرار کاینات 
زیرا که محرم حرم کبریا و منم
 
مسجود کائنات بود خاک کوی من 
زینت فزای کعبه صفای صفا منم
 
زمزم ز فیض مقدم من یافت آبرو 
مهر منیر مکه امیر منی منم
 
بر جمله اولیا منم امروز جانشین 
وارث به علم یک‌به‌یک انبیا منم
 
بر امر حق مطیعم و بر ماسوی مطاع 
از بندگی به جمله خلایق خدا منم
 
آن آدمی که دم‌به‌دم اندر تمام عمر 
از ابتدا گریسته تا انتها منم
 
بر کشتی‌ای که نوح در او نوحه‌گر نشست 
ای قوم بدگوهر به خدا ناخدا منم
 
آن موسی ای که سینه‌به‌سینا ز غم درید 
از داستان واقعه کربلا منم
 
آن یوسفی که گشت به زندان غم اسیر 
بی غم‌گسار و بی‌کس و بی آشنا منم
 
آن عیسی ای که دار فنا را وداع کرد 
بنمود جای بر سر دار بقا منم
 
با این‌همه حکایت دارم یکی سوال 
راضی به یک جواب کنون از شما منم
 
بر این محمدی که مؤذن دهد اذان 
ای شامیان نبیره یزید است یا منم
 
گویید اگر یزید بود این بود دروغ 
گویید اگر منم ز چه در این جفا منم
 
پرسید اگر که هست مرا باب تاج‌دار 
در یتیم خامس آل عبا منم
 
پرسید گر ز نام من قوم کینه‌جو 
بی‌کس منم غریب منم مبتلا منم
 
بیمار و داغ‌دیده و بی یار و بی معین 
زین العباد بی‌کس بی آشنا منم
 
آن بی معین که دیده سر باب خویش را 
از تن جدا ز خنجر شمر دغا منم
 
آن بی کسی که نعش پدر را ز بعد قتل 
دید از سم ستور ستم توتیا منم
 
آن بی کسی که روز ورود به شام غم 
بستند دست او ز جفا از قفا منم
 
آن بی کسی که در سر هر کوچه ریختند 
آتش به فرقش از ره جور و جفا منم
 
آن خسته علیل که او را به‌روز و شب 
خشت خرابه بود ز غم متکا منم
 
آن سر برهنه‌ای که نگه داشتی به پای 
در بزم خویش یزید از جفا منم
 
هر طایری گاهی به فغان است جودیا 
مرغی که روز و شب بود اندر نوا منم
1
0
موضوعمصیبت کربلا امام سجاد (علیه السلام)
گریزورود كاروان اسرا به شام و مجلس یزید امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبقصیده
سبک پیشنهادیزبانحال
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت