آقا چه شد که روی تو در آفتاب سوخت؟

آقا چه شد که روی تو در آفتاب سوخت؟
هر وقت خورد بر لب خشک تو آب سوخت
 
آقا چه شد که خیمه‌ات آتش گرفته بود؟
در بین شعله‌های جهنم کتاب سوخت
 
 
پای تو را به ناقه‌ی رم‌کرده بست شمر
از کربلا به کوفه تنت زین عذاب سوخت
 
در گیر و دار رد شدن همسرت ز شام
آتش سراغ معجرش آمد نقاب سوخت
 
رجاله‌ها به صورتتان سنگ می‌زدند
از طعنه‌های شهر دلت بی‌حساب سوخت
 
بر روی زخم گردن تو مرهمی نبود
وقتی که از حرارت سرب مذاب سوخت
 
دیدی چگونه چوب به لب‌های عشق خورد؟
دیدی چگونه از غم این سر رباب سوخت؟
 
 
یعقوب دل‌شکسته چهل سال آزگار
چشمت به یاد روضه‌ی بزم شراب سوخت
 
گفتم رباب و روز و شبم رنگ غم گرفت
"بس کن رباب" عمه‌ی سادات دم گرفت
1
0
موضوعشهادت | مصیبت کربلا امام سجاد (علیه السلام) | امام سجاد (علیه السلام)
گریزورود كاروان اسرا به شام و مجلس یزید امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرسید پوریا هاشمی
قالبترکیب بند
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی

حاج منصور ارضی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت