- صفحه اصلی
- کای یار بی کسان سخن جان گزا زدی
کای یار بی کسان سخن جان گزا زدی
لینک
https://ayohalmazloom.com/p-368251
کای یار بی کسان سخن جان گزا زدی
کآتش به جان دوده ی آل عبا زدی
داری سرشکستن دل های ما که تیغ
بستی به قصد دشمن و بر قلب ما زدی
داغی که بود در خور اعدای سخت جان
از ماجرای خود به دل ما چرا زدی
آن ضربتی که سینه ی بیگانه را سزاست
بی دست و تیغ بر جگر آشنا زدی
آتش زدی به خلوتیان حریم قدس
بی پرده زین سخن که به ما بر ملا زدی
دم درگلوی ما همه شد آتشین گره
در پاسخ تو تا دم از این ماجرا زدی
دامن کشیدی از من و کلثوم گوییا
دامن بر آتش دل خیر النساء زدی
خود را قتیل و اهل حرم را اسیر گیر
پندار خود که بر صف قوم دغا زدی
رفتی به سوی مقتل وگشتی نگون ز اسب
خفتی به روی خاک و به خون دست و پا زدی
ایل حجاز ساز حسینی کنند راست
تا با مخالفان عراق این نوا زدی
از پرده ی جگر همه چون نی نوا زنند
تا تو قدم به ناحیه ی نینوا زدی
کیوان فراشت رایت کرببلای ما
تا تو علم به بادیه ی کربلا زدی
کردی به دست خویش سر خویش و اقربا
گوی ولا و بر سر کوی بلا زدی
در پای دوست دست فشاندی ز ماسوا
در راه قرب بر دو جهان پشت پا زدی
***این گفت و رفت از خود و افتاد بر زمین
برخاست بار دیگر و با گریه گفت این
کاطفال را یتیم و مرا خون جگر مخواه
کلثوم را اسیر و مرا دربدر مخواه
آزار دخترانت ازین بیشتر مجوی
تشویش خواهرانت ازین بیشتر مخواه
آن زار مرده فاطمه را بی پسر مساز
وین شوی کشته فاطمه را بی پدر مخواه
خود رارسیده خون گلو برکنار شط
ما راگذشته سیل سرشک ازکمر مخواه
آتش به کشت زار من از خشک و تر مزن
تاراج شاخسار خود از برگ و بر مخواه
بر انتظار رجعتت از حرب تا به حشر
چشمم به راه مانده وگوشم به در مخواه
این سینه را که مخزن اسرار علم غیب
پیش هزار دشنه و خنجر سپر مخواه
کامت که ز آتش عطش از نافه خشک تر
با خون حلق سوخته ی خویش تر مخواه
صد چاک ازین مجاهده خود را به تن منه
صد خاک از آن مشاهده ما را به سر مخواه
در خون چو لاله قالب خود غوطه ور مکن
بر نی چو هاله تارک خود جلوه گر مخواه
خود را چو باغ ثوب شفق گون به تن مپوش
ما را چو داغ کسوت نیلی به بر مخواه
صد قبضه تیغ بر سر خود کارگر مخر
صد جعبه تیر در دل خود پی سپر مخواه
ما را ذلیل زمره ی بی پا و سر مدار
خود را قتیل فرقه ی بیدادگر مخواه
لب تشنه ایم و غم زده سرگشته ایم و مات
احوال اهل بیت نبی زین بتر مخواه
***گفت این و سر چو خاک رهش در قدم فکند
و افغان اهل بیت بر افلاک شد بلند
80
0
موضوعوداع با اهل حرم امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزمصائب امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرصفایی جندقی
قالبترکیب بند
سبک پیشنهادینوحه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت
خواهرا حالم چه میپرسی به غم یارم هنوز
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
چند ای خواهر غمگین ز قفا میآیی
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
آخر ای خسرو خوبان سوی میدان رفتی
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
ای شه خوبان مه سپهر امامت
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
چون صدر دین امام مبین مقتدای راد
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
کز اختر فلک زده وز طالع زبون
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
کز جد و مادر و پدر ای یادگار ما
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
کای خواهر ای ستم کش بی غم گسار ما
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
با گریه گفت کای پدر نامدار من
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گشتند کشته چون همه انصار اهل بیت
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزامام سجاد (علیه السلام)
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
وقت آن شد که کشد کلک نزار
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
چو آمد به نزدیک پرده سرای
موضوع امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زینب (سلام الله علیها)
بیامد در آن لحظه با اشک وآه
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
زتیر بداندیش چون روزگار
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزحضرت رقيه بنت الحسين (سلام الله عليها)
خواهرش بر سینه و بر سرزنان
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
باطن ترین من،نه،خداحافظی مکن
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زینب (سلام الله علیها)
صبر کن ای برادرم آرام
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
تو فقط دست به زانو مزن و گریه مکن
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
مانند سایه از سرم ای تاج سر ، مرو
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زهرا (سلام الله علیها)
پروانه ی توام ای شمع محفلم یک امشبی بیا بنشین مقابلم
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
آخر جدا شدی ای جانم از بدن می میرم ای حسین رحمی به حال من
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
بابا کجایی مادر کجایی جانان من رفت داد از جدایی
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان