آخر ای خسرو خوبان سوی میدان رفتی

آخر ای خسرو خوبان سوی میدان رفتی
بی‌وفایی ز که دیدی که شتابان رفتی
 
از چه ای قافله سالار نهادی ما را 
بی‌کس و یار درین دشت و به میدان رفتی
 
روز در دیده من تیره‌تر از شب کردی
تا چه نور از نظرم ای مه تابان رفتی
 
چه هوا بر سرت افتاده شها که افکندی
زینب غم‌زده را در صفحه عدوان رفتی
 
یاد از غم‌کده‌ی کوفه کن و زینب زار
نزد زهرا تو چو در روضه‌ی رضوان رفتی
 
یاد کن از کف پای من و خار ره شام 
چون به گلزار جنان ای شه خوبان رفتی
 
اشک خونین تو شد رشک گلستان جودی
گر به صحرا شدی و یا به گلستان رفتی
46
0
موضوعوداع با اهل حرم امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزعصر عاشورا، شام غریبان و اسارت کاروان امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبغزل
سبک پیشنهادینوحه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت