ای شه خوبان مه سپهر امامت

ای شه خوبان مه سپهر امامت
جانب میدان روی برو به سلامت 
 
با تو اگر آمدم ز روضه‌ی رضوان
بی‌تو سوی شام می‌روم به غرامت
 
از تو بریدم طمع دمی که فکندی
بر لب شط فرات رحل اقامت 
 
باش که دیدار آخرین تو بینم 
وعده دیدار چون دهی به قیامت
 
یک دل خونین و باز این‌همه ماتم
گر نه تحمل کند نه جای ملامت 
 
پیرهنی کرده‌ای ببر که مرا گفت
فاطمه کاین جامه مرگ راست علامت
 
آه که چون پیکرت به خون فتد آرند
از تنت این پیرهن برون ز لئامت
 
داغ تو و بار هجر و درد اسیری 
چون به ره امت است نیست ندامت
 
جودی از این نظم شور حشر به پا خواست
چند نشینی به انتظار روز قیامت
41
0
موضوعوداع با اهل حرم امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریز
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبغزل
سبک پیشنهادیزبانحال
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت