ز ماتم شه دین سبط بوتراب امشب

ز ماتم شه دین سبط بوتراب امشب 
چرا نمی‌شوی ای آسمان خراب امشب
 
نهان در ابر کن ای آسمان کواکب را 
ببین به جسم حسین زخم بی‌ حساب امشب
 
کمند برق نسوزی چرا تو عالم را 
که شد به گردن زینب ز کین طناب امشب
 
به خود مپیچ تو سنبل دگر که لیلا را 
ز بهر گیسوی اکبر نمانده تاب امشب
 
رباب ناله مکش از جگر که در این دشت 
به مهد خاک شده اصغرت به خواب امشب
 
فلک دگر کف کف الخضیب را منما 
که هست بر کف قاسم ز خون خضاب امشب
 
رقیه بر سر نعش پدر به حالت زار 
نموده رو به نجف نزد بوتراب امشب
 
مریز اشک تو ای ابر غم که عالم را 
ز اشک عابد بیمار برده آب امشب
 
مزن سر از افق ای آفتاب عالم تاب 
که سر ز مطبخ خولی زد آفتاب امشب
 
مگر ز دشت بلا ساربان نرفته هنوز 
که دهر آمده جودی در اضطراب امشب
17
0
موضوععصر عاشورا، شام غریبان و اسارت کاروان امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزمصائب امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبغزل
سبک پیشنهادینوحه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت