امشب از شب‌های دیگر آتشم سوزان‌تر است

امشب از شب‌های دیگر آتشم سوزان‌تر است 
شعله آه مرا امشب شراری دیگر است
 
هر زمانم کز شب بگذشته می‌آید به یاد 
بگذرد آهم ز مه اشکم ز ماهی برتر است
 
دوش بودی تا سحر در سجده حق شاه دین 
امشب او را تن به خاک و بر سنان کین سر است
 
دوش نزد شه به پا عباس و در دستش علم 
امشب از تیغ جفا دستش جدا از پیکر است
 
دوش لیلا را خیال شادی اکبر به دل 
امشب آری از غمش دست مصیبت بر سر است
 
دوش می‌نالید اگر از درد بی شیری رباب
امشب از تیر جفا سیراب حلق اصغر است
 
دوش زینب در درون پرده عصمت روان 
امشب از داغ حسینش رخت نیلی در بر است
 
دوش بگرفتی شه از روی سکینه گرد راه 
امشب از سیلی رخش نیلی ز شمر کافر است
 
دوش کلثوم حزین با شش برادر در وداع 
امشب اندر هجر هر یک دیده‌اش از خون‌تر است
 
دوش بودی بر سر زانو سر زین العباد 
امشب اندر گردنش زنجیر قوم کافر است
 
جودیا کن خاک غم بر سر ز بهر آن شهی 
تن به روی خاک ره راسش سر خاکستر است
7
0
موضوععصر عاشورا، شام غریبان و اسارت کاروان امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزمناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا حضرت زینب (سلام الله علیها)
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبغزل
سبک پیشنهادینوحه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت