- صفحه اصلی
- کای باب زار بیکس مظلوم و مضطرم
کای باب زار بیکس مظلوم و مضطرم
لینک
https://ayohalmazloom.com/p-378339
کای باب زار بیکس مظلوم و مضطرم
ای شاه بیپناه و علمدار لشکرم
گفتم مکن شتاب و زمانی درنگ دار
تا جان خویش بهر تو در توشه آورم
رفتی و گوئیا که نبودی در این خیال
کز بعد من چه بگذرد آیا به دخترم
او در رخ تو کامروا من اسیر شام
رشک ار برم رواست به مرگ برادرم
زیبد به بزم تعزیه مثل تو شوی را
پوشد جهان سیاه به سودای مادرم
برجای آن طناب جفا بست روزگار
از گردن ار گشود عدو عقد گوهرم
دلشان ز خاره سختتر ار نیستی چرا
بر جان تنی نسوخت مسلمان و کافرم
پرسد خدا نکرده گر از ماجرای ما
با این زبان جواب چه گویم به خواهرم
دوران بهجای می چو به جام تو زهر ریخت
از خون به بزم ماریه انباشت ساغرم
از غیرت ار نظر ز تو آرم به روی غیر
کوبد به دیدگان مژه چون نوک نشترم
بی سایهٔ سهی قد سروت به سیر باغ
در دیده برگ بید زند تیغ خنجرم
قتل تو و برادر و اعمام و اقربا
چندین هزار گونه تعبهای دیگرم
باری گران که کوه و کمر زآن به درد و آه
بر دل نهاده و هدیهٔ خواهر همی برم
***این گفت و ناصبوریاش از تن توان ربود
آرام از سپاه و دل از کاروان ربود
کآیا تو نیستی پدر مهرپرورم
لختی فزون نرفته که رفتی خود از برم
چاکم به دل که زد به تن این زخمها تو را
از تن سرت که کرد جدا خاک بر سرم
دشمن عبث به نعش تو رهبر نشد مرا
دانست کاین حدیث عجب نیست باورم
ای مرغ پرشکستهٔ وامانده ز آشیان
شهباز سربریدهٔ بیبال و بیپرم
ای سر برا[و]فتادهٔ از پا درآمده
با گرز و تیغ و ناوک و زوبین و خنجرم
واحسرتا که غایلهٔ ماتم تو برد
از یاد خاطرهیْ خود و سودای مادرم
سر نیستت به تن ولی از فرط بیکسی
باز از زمانه شکوه بهسوی تو آورم
میخواستم که گل کنمت آستان ولیک
کو وقت کآستین یکی از اشک بفشرم
یک سوی سلب سلوت و سامان برگ و ساز
یک سوی مرگ خواهر و داغ برادرم
نهب سوار و رسته و خلخال و گوشوار
سلب کلاه و چادر و دستار و معجرم
از تاب درد و حسرت و اندوه چه بارها
همراه دارم از پی سوغات خواهرم
قتل تو را و وقعهٔ هفتاد و یک شهید
مخصوص جد و جده رهآورد میبرم
تا زندهام پس از تو به جز خون و خاک چیست
آبی اگر بنوشم و نانی اگر خورم
پس گفت ای سپه چه بود عذر این گناه
اینگونه خوار و زار چو بیند پیمبرم
15
0
موضوععصر عاشورا، شام غریبان و اسارت کاروان امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزمصائب امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرصفایی جندقی
قالبترکیب بند
سبک پیشنهادینوحه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت
دل خاتم ز خون لبریز در این ماتم است امشب
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
خاک غم بر سر گلزار جهان باد امشب
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
به ناگاه چشم غمین دخت شاه
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
یکی گفتی ای سرو بستان من
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
در این بود بانو که آمد ز راه
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
دویم روز سوگ خداوند دین
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زینب (سلام الله علیها)
از این پس بگویم که دردشت کین
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زینب (سلام الله علیها)
عمر چون ز خرگاه شه گشت دور
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
یکی داستان دیده ام جانگزا
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
چنین گفت آن بانوی نو عروس
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
بگویم کنون کان بد اختر سپاه
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
حتی ملائکه ز غمت خون جگر شدند
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
هجوم ناگهان و وای زینب
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زینب (سلام الله علیها)
چکیده قطره ی خونی ز چشم سلسله ای
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زهرا (سلام الله علیها)
آب میخواهد چه کار؟ آب آورش را پس دهید
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزحضرت اباالفضل العباس (علیه السلام) | حضرت رقيه بنت الحسين (سلام الله عليها) | حضرت رباب
هر تشنه به جای آب سیلی می خورد
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
برای اینکه ز تن جامه ی تورا نبرند
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
به خاطر می سپرد آن لحظه دیدار رویت را
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
در وسعت شب سپیده ای آه کشید
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
برای گریه دلم یک اشاره میخواهد
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
در آن عصر که غارت بازور شد
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
هجوم موج بلا را به چشم خود دیدم
موضوعامام باقر (علیه السلام) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
راوی نوشته است غروبی غریب بود
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام سجاد (علیه السلام)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
نگات کردم صورتمو به سمت قتلگات کردم
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
خواهر تو اسیر شد به دست عدو
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزحضرت زینب (سلام الله علیها) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان