نسیم تلخِ پُر از انکسار می‌آید

نسیم تلخِ پُر از انکسار می‌آید
و ذوالجناح دگر بی سوار می‌آید
 
تمام فاجعه را با دو چشم خود دیده
که ناله می‌زند و بی قرار می‌آید
 
فقط نه کرب و بلا و مدینه و مشعر
صدای ناله‌ای از مُستجار می‌آید
 
میان خیمه‌ی آتش گرفته، غیر از غم
سراغ اهل حرم، اضطرار می‌آید
 
غروب با خودش انگار غربت آورده
ز سمت خیمه صدای «فرار» می‌آید
 
یکی دوید، گمان می‌کنم سر آورده
چقدر با عجله! از شکار می‌آید؟
 
تمام لشکر ابلیس غرق شادی بود
از این به بعد چه بر روزگار می‌آید؟
20
0
موضوععصر عاشورا، شام غریبان و اسارت کاروان امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریز
شاعرحسین ایزدی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت