سپهر از چه نگیرد دمی قرار امشب

سپهر از چه نگیرد دمی قرار امشب 
گسسته توسن بختی مگر مهار امشب
 
زمانه تیره زمین تار گشته رفته چرا 
اثر ز روشنی چشم روزگار امشب
 
ز روی زهره جبینان و چشم لاله رخان 
زمین ماریه گردیده لاله زار امشب
 
تنی که قوت جان نبی است افتاده 
به روی خاک ز شمشیر آبدار امشب
 
پی تسلی زینب بیا تو یا زهرا 
که نیست در دل او طاقت و قرار امشب
 
بیا ز خلد و نظر کن به گردن سجاد 
طناب بین چو اسیران زنگبار امشب
 
جدا ز کشته اکبر نما تو لیلا را 
که رفته از کف او صبر و اختیار امشب
 
ز داغ طعن سنان وز تازیانه شمر 
سکینه ناله کند چون گزیده مار امشب
 
رقیه را که بدی جا به دامن شه دین 
رود پیاده به صحرا به روی خار امشب
 
عجب نه اگر چو هزاران فغان کند جودی 
که هست در دل او داغ غم هزار امشب
7
0
موضوععصر عاشورا، شام غریبان و اسارت کاروان امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزمصائب امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبغزل
سبک پیشنهادینوحه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت