جدایی از مدینه باورم شد

جدایی از مدینه باورم شد
حرم غمخانه ی صاحب حرم شد
 
همه حجاج زهرا بار بستند
به این رفتن دل عالم شکستند
 
به ناقه مادری‌ و شیر خواری
شود آماده ی اُشْتُر سواری
 
تمام مشک ها پُر آب باشد
کمی آرام ، اصغر خواب باشد
 
کناری نجمه مست روی قاسم
زند شانه سر گیسوی قاسم
 
تماشا می کند با قلب شیدا
قد و بالای اکبر ، اُمِّ لیلا
 
ولی یک سو همه تصویر این شب
شده وقت پریشانی زینب
 
سر او بر سر دوش حسین است
پناه او در آغوش حسین است
 
شده ذکر لبش با چشم گریان
عزیزم بی تو می میرم حسین جان
 
تمام آرزوهایم تو هستی
منم مجنون و لیلایم تو هستی
 
همه شب روی سجاده نشینم
الهی ای حسین داغت نبینم
 
تمامی امانت های مادر
میان بسته پیچیدم برادر
 
(( جواب سید الشهدا ))
 
دلم را آب کردی گریه کم کن
مرا بی تاب کردی گریه کم کن
 
شده وقت سفر ای نور دیده
نشین بالای محمل ای رشیده
 
محارم دور محمل بی قرارت
ابوفاضل بود چشم انتظارت
 
یل ام البنین زانو گرفته
علی اکبر به پای ناقه رفته
 
به روی معجر تو حرز بستم
خودم تا آخرش پای تو هستم
 
همه رفتند اما غرق احساس
پیامی آمد از مادر به عباس
 
زمان حرف‌های آخرین شد
وصیت خوانی ام البنین شد
 
صدا زد می روی ای نور عینم
ولی جان تو و جانِ حسینم
 
برو اما بدان شیر نبردی
مبادا بی حسینم باز گردی
 
بیا تا خوب من رویت ببوسم
بلندی های ابرویت ببوسم
 
به خلوت بوسه هایم درس دارد
حیا کردم ، حسین مادر ندارد
17
0
موضوعخروج از مدینه به سوی مکه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریز
شاعرقاسم نعمتی
قالبمثنوی
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی

حاج منصور ارضی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت