زبانم قاصر است از وصف غم‌هایی که تو دیدی

زبانم قاصر است از وصف غم‌هایی که تو دیدی
ندیده هیچ‌کس رنج و ستم‌هایی که تو دیدی
 
مصائب لحظه لحظه بر صدایت لحنِ ماتم داد
نوای نینوا شد زیر و بم‌هایی که تو دیدی
 
غروب و خیمه و غارت‌؛ چه بد شد قاتل جانت
به روی چادر عمه‌‌، قدم‌هایی که تو دیدی
 
به رویِ نیزه‌ها با خنده سرها را علَم کردند 
دلم آتش گرفت از آن علَم‌هایی که تو دیدی
 
ندیده قدر یک ثانیه در عمرش به خود تاریخ
سپاهی از همان نامحترم‌هایی که تو دیدی
 
برای شیرخواره تیر شیر افکن مهیا شد
به دست کینه‌ی آن بی جنم‌هایی که تو دیدی 
 
نهایت‌‌‌‌‌‌‌! پنج سالت بود سال شصت و یک اما
کهنسال است و صد ساله‌ست غم‌هایی که تو دیدی!
6
0
موضوعشهادت امام باقر (علیه السلام)
گریزعاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | عصر عاشورا، شام غریبان و اسارت کاروان امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | شهادت حضرت علی اصغر (علیه السلام)
شاعرمرضیه عاطفی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت