در مزارت نفسِ ثانیه‌ها می‌گیرد

در مزارت نفسِ ثانیه‌ها می‌گیرد
باد، دَم می‌دهد و مرثیه پا می‌گیرد
 
زائرت پنجره‌فولاد ندارد به بغل
ولی از آجرِ دیوار، شفا می‌گیرد
 
گنبدی نیست، ولی خاکِ تو تحتُ‌القُبّه‌ست
هر کجا ذکر بگیریم، دعا می‌گیرد
 
در حرم؛ پشت حصاری که صدا زندانی‌ست
های‌هایم یقه‌ی بغض مرا می‌گیرد
 
حرمت آنقدَر از روضه‌ی مسکوت پُر است
آستین در دهن؛ از گریه؛ صدا می‌گیرد
 
ابرِ موقوفه‌ی بارانِ حسینیّه‌ی توست
هر کسی روضه به صحرای منا می‌گیرد
 
کفترِ نامه‌بر روی مزارت ذکرِ –
– هر که دارد هوس کرب‌وبلا می‌گیرد
 
در مفاتیحِ حرم راوی عاشورایی
زائر از دست تو «شش‌گوشه‌نما» می‌گیرد
 
اشک، تا می‌خورَد از مقتلِ چشمت به زمین
می‌شود هم‌سفرِ ابر، هوا می‌گیرد
 
دفتر خاطره‌ی کودکی توست «لهوف»
«کربلا» در غمِ یک روزِ تو جا می‌گیرد
83
0
موضوعشهادت امام باقر (علیه السلام)
گریزعاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعررضا قاسمی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت