- صفحه اصلی
- زبان های آتشفشان همچو شمع

زبان های آتشفشان همچو شمع
لینک
https://ayohalmazloom.com/p-263694
زبان های آتشفشان همچو شمع
در آن تربت پاک گشتند جمع
چگویم چه گفتند و چون گشت کار
قیامت درآن لحظه گشت آشکار
برآمد ز افغان آن قوم آه
ز هر چوب و هر خشت آن بارگاه
به تربت نبی دست غم زده به سر
خبر شد چو از مرگ فرخ پسر
برآورد از غم بدانسان خروش
که آمد نیوشنده گان را به گوش
روان پیمبر چو از غم گریست
ازان گریه اهل دو عالم گریست
به ناگاه زینب (سلام الله علیها) برآورد آه
بدان سان که شد روی گردون سیاه
به زاری بگفت ای رسول انام
مرا مهربان تر زباب و زمام
منم پیک سوک جگر بند تو
خبر دارم از مرگ فرزند تو
در این گفته ی خویش دارم گواه
بیاوردمش اندرین بارگاه
بگفت این و از زیر چادر برون
برآورد پیراهنی پر ز خون
بیفکند بر روی صندوق شاه
که در مرگ پور تو، اینم گواه
بکشتند امت به شمشیر کین
حسین (علیه السلام) تو را ای خداوند دین
در آندم بر آمد ز درگاه غو
شد آن مجلس از ماتم گریه نو
همال نبی ام سلمه ز در
درآمد شخوده رخ و مویه گر
به یکدست او شیشه ای پر زخون
که بد تربت داور رهنمون
به دستی دگر دست دخت امام
که او را پدر داده بد نام مام
به یکبار آل پیمبر همه
گرفتند پیراهن فاطمه
کشیدند او را خروشان به بر
بسی بوسه دادند بر چشم و سر
زکف درگسستند پیوند صبر
خروش از مدینه برآمد به ابر
به یثرب زن و مرد هرکس که بود
همی موی کند و همی رخ خشنود
ز بس شد خشوده رخ سیمگون
زهر کوی گفتی روانست خون
سرانجام جفت رسول امین
دلش سوخت بر بانوان غمین
به اندرز ایشان همی لب گشاد
شکیبایی از سوگواری بداد
به ایوان خون برد همراهشان
نشستند در ماتم شاهشان
همی زنده بودند تا درجهان
به ماتم بدند آشکار و نهان
شب و روز بودند پر آب چهر
چنین است کردار گردان سپهر
117
0
موضوعبازگشت کاروان به مدینه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزمناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرمیرزا احمد الهامی کرمانشاهی
قالبمثنوی
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت

داند آن کس که سفر کرده چه از مرد و چه زن
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزحضرت زینب (سلام الله علیها)

دور اگر از تو من ای خواهر نالان بودم
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

المنة لله که شب هجر سر آمد
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

اگرچه تا به فلک میرود فغان و خروشم
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزحضرت زینب (سلام الله علیها)

کجایی ای سر و جانم فدای پیکرتو
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزحضرت زینب (سلام الله علیها)

خواهر به خدا باب من زار چه میگفت
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

جده شوم فدات به مسجد گذار پای
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

جده بیا که کوکب بختم برآمده
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

من چه گویم آنچه با این دیدهی تر دیدهام
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزحضرت زینب (سلام الله علیها) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

ز بطحا بانگ افغان برتر از عرش برین آمد
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزامام سجاد (علیه السلام)

بر کاروان بی سر و بی افسر ای بشیر
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

نفس در سینه ساکت شو که امشب یار میآید
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

روایت است که چون عترت رسولالله
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزحضرت زینب (سلام الله علیها)

رسید نامه فتح عبید زشت بد اختر
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

چون عروس حجلۀ فیروزه گو
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

بسوی وطن باز گشتند یاران
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

چو از دور شد باره ی آن دیار
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

به نزدیک یثرب چو زان راه دور
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزامام سجاد (علیه السلام)

کنون ازمن ای شاه پوزش پذیر
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان