جده بیا که کوکب بختم برآمده

جده بیا که کوکب بختم برآمده 
ایام وصل آمد و هجران سرآمده 
 
در شهر شورشی و به صحرا قیامتی است 
گویا ز کوفه باب من اطهر آمده 
 
زیبد که آفتاب کند جا به سایه ام 
زیرا که سایه‌ی پدرم بر سرآمده 
 
نبود دگر الم به دلم ز آن‌که با علم 
عباس عم نامورم در برآمده 
 
عطر و گلاب و شانه بیاور که از سفر 
اکبر چه سرو روی ز گل بهتر آمده 
 
عودی فکن در آتش و قندی در آب ریز 
کز ره عروس با لب پر شکر آمده 
 
مفروش کن تو خانه و جاروب کن حیاط 
که اینک ز کوفه زینب غم‌پرور آمده 
 
دیگر نمانده هیچ مرا آرزوبه‌دل 
بینم اگر سکینه ام از در درآمده 
 
جودی از این اثر که بود در بیان تو 
گویا قبول حضرت پیغمبر آمده
11
0
موضوعبازگشت کاروان به مدینه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریز
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبغزل
سبک پیشنهادینوحه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت