حجاب جان دریدم تا رخ جانانه پیدا شد

حجاب جان دریدم تا رخ جانانه  پیدا شد
شکستم این صدف تا آن دُر یکدانه پیدا شد
 
به جانان کس نمی‌دانست رسم جانفشانی را
به پای شمع این بی باکی از پروانه پیدا شد
 
مرا آن لحظه برد از دست تاب می به میخانه
که عکس روی ساقی در دل پیمانه پیدا شد
 
ببخش ای شیخ ما را گر برون رفتیم از مسجد
ز مسجد آنچه می‌جستیم در میخانه پیدا شد
 
به رغم عاقلان دیوانگان رستند از دنیا
بلی اسرار عقل از مردم دیوانه پیدا شد
 
ز هم باید کنند اهل جهان رفع  پریشانی
بتنها این صفت در کار زلف و شانه پیدا شد
 
خدا را گر همی جوِئی برو با بیخودان بنشین
اگر گنجی به دست آمد هم از ویرانه پیدا شد
 
بنای خانه ی کعبه خلیل اللّه نهاد امّا
علی در کعبه ظاهر گشت و صاحبخانه پیدا شد
 
نه تنها کارپرداز زمین شد در زمین ظاهر
که هر دائر مدار طارم نُه گانه پیدا شد
 
به ما شد فرض چون پروانه گرد کعبه گردیدن
که آن شمع حقیقت اندر این کاشانه پیدا شد
 
طلسم لا شکست و دیو رفت و سحرباطل شد
کلید گنج إلاّ اللّه را دندانه پیدا شد
 
بگو با عاشقان طی گشت هجران گاهِ وصل آمد
بیفشانید جان برمقدمش جانانه پیدا شد
 
هویدا گشت اسرارِ یداللّه فوقَ ایدیهم
ز قدرتها که ازآن بازوی مردانه پیدا شد
 
جهان تاریک بود از جهل لیک از پرتو  عرفان
منوّر  گشت  چون  آن ناطق فرزانه پیدا شد
 
به حبّ و بغض او ایمان و کفر آمد عیان یعنی
مرام آشنا و مسلک بیگانه پیدا  شد
 
صغیراز اشتیاق کوی او دارد همان افغان
که در هجر نبی ازاُستن حنّانه پیدا شد
210
0
موضوعولادت امیرالمومنین علی (علیه السلام)
گریز
شاعرصغیر اصفهانی (ره)
قالبقصیده
سبک پیشنهادیمدح
زبانفارسی

حاج محسن توکلیان
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت