پینه ی دست تو گندمکار بود

پینه ی دست تو گندمکار بود
زارع دشت تبسم زار بود
"هیچ کس" هم مخفی از دیدت نشد
بسکه چشمان تو مردم دار بود
درک میلادت، شکستِ کعبه شد
بوی این توفان ، تلاطم بار بود
گفت تسبیح و شکست و باز شد
جنبه ی این ظرف ، کم مقدار بود
قصه ی روح تو با اطراف خود
غصه ی آیینه و دیوار بود
هر اناالحق لایق شمشیر نیست
سهم بی مغزان طناب دار بود
116
0
موضوعولادت | مدح امیرالمومنین علی (علیه السلام) | امیرالمومنین علی (علیه السلام)
گریز
شاعرشیخ رضا جعفری
قالبغزل
سبک پیشنهادیمدح
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت