کسی که کودکی اش راس ساعت سر بود

کسی که کودکی اش راس ساعت سر بود
رسیده بود به حرفی که حرف آخر بود
 
تمام خاطره ی کودکی این آقا
پر از حضور غریب گلو و خنجر بود
 
ز کودکی خودش تا خودِ همین حالا
همیشه منتظر مردِ آب آور بود
 
تمام غصه اش این بود که گلوش چرا
بزرگ تر ز گلوی علی اصغر بود؟
 
تو یک طرف همه ی علم یک طرف اما
چگونه بود که این کفّه ها برابر بود؟؟؟
 
همین که زهر اثر کرد مرد با خود گفت
هشام هر چه که بود از یزید بهتر بود!!!
97
0
موضوعشهادت امام باقر (علیه السلام)
گریزعاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | تاسوعا (شهادت) حضرت اباالفضل العباس (علیه السلام)
شاعرمهدی رحیمی زمستان
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت