نازم آن زنده شهیدی که بر داور خویش

نازم آن زنده شهیدی که بر داور خویش
سازد از خون گلو تاج و نهد بر سر خویش
 
تا دهد صبح ازل هدیه به سلطان ابد
بر سر دست برد نعش علی اکبر خویش
 
تا شود مُهر نماز ملک اندر ملکوت
ریخت با بام فلک خون علی اصغر خویش
 
می رود راه خدا با سر خود بر سر نی
چون به زیر سُم اسبان نگرد پیکر خویش
 
از پس حفظ حریم حرم حرمت دوست
به اسارت سر بازار برَد دختر خویش
 
با سر آید جلوی محمل زینب که کند
هدیه راه خدا خون سر همره خویش
 
روی گلگون شفق سُرخ شد از خون حسین
تا شود شاهد این خون به بر داور خویش
 
آن کریمی که اگر بدره ی زر کرد عطا
پوشد از شرم گدا ، ماه رخ انور خویش
 
آن سلیمان که اگر خاتم از او خواهد دیو
بند انگشت دهد همره انگشتر خویش
 
در شگفتم چه جوابی به خدا خواهد داد
قاتل او چو در آید به صف محشر خویش
 
در اذان نام پیمبر بَرَد و وقت نماز
می کشد زاده ی آزاده ی پیغمبر خویش
 
آب مهریه ی زهرا و جگرگوشه ی او
باز پیغام عطش می دهد از حنجر خویش
 
چشمه ی چشم ریاضی گهر از خون جگر
ساخت تا هدیه ی آن شاه کند گوهر خویش
27
0
موضوعمصائب امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزمدح امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | قتلگاه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | شهادت حضرت علی اکبر (علیه السلام) | شهادت حضرت علی اصغر (علیه السلام) | عصر عاشورا، شام غریبان و اسارت کاروان امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | مناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرسید محمد علی ریاضی
قالبغزل
سبک پیشنهادیواحد,سرود
زبانفارسی

حاج صادق آهنگران
حاج نریمان پناهی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت