ای چرخ سفله تیر تو را صید کم نبود

ای چرخ سفله تیر تو را صید کم نبود
گیرم عزیز فاطمه سید حرم نبود
 
حلقی که بوسه گاه نبی بود روز و شب
جای سنان و خنجر اهل ستم نبود
 
انگشت او به خیره بریدی پی نگین
دیوی سزای سلطنت ملک جم نبود
 
کی هیچ سفله بست به مهمان خوانده آب؟
گیرم تو را سجیّه ی اهل کرم نبود
 
داغ غمی کزو جگر کوه آب شد
بیمار را تحمل آن داغ غم نبود
 
پای سریر زاده ی هند و سر حسین؟
در کیش کفر، سفله چنین محترم نبود!
 
ای زاده ی زیاد که دین از تو شد به باد
آن خیمه های سوخته بیت الصنم نبود
 
آتش به پرده ی حرم کبریا زدی
دستت بریده باد نشان بر خطا زدی
139
0
موضوعمصائب امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزعصر عاشورا، شام غریبان و اسارت کاروان امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعر حجت الاسلام میر تبریزی
قالبترکیب بند
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت