فیروز آن دلی که بود مبتلای تو

فیروز آن دلی که بود مبتلای تو 
سرشار آن سری که بود خاک پای تو
 
ماییم از برای تو و تو برای حق
تو از برای حقی و حق از برای تو
 
در راه دوست اکبر و اصغر فدا کنی
صد جان عالمی به فدای فدای تو
 
یا سر به سوی دوست روانی ز جان ولی
یک کاروان اسیر بود در قفای تو
 
تنها نه خاکیان ز غمت ناله می‌کنند
قدوسیان به عرش برین در عزای تو
 
یک روز بر سنانی و یک روز بر تنور
یک روز روی دوش نبی بود جای تو
 
تنها نه در دل است ندای غریبی ات 
گردید پر فضای جهان از ندای تو
 
تن نینوا و سر سر نی نیزه منفعل 
نی ناله می‌کند همه دم از نوای تو
 
بازو و پشت و پهلوی اطفال شد کبود
بس تازیانه خورد تن بچه‌های تو
 
معلوم گشت قدر و جاه و جلال تو یا حسین
روزی که گشت حضرت حق خونبهای تو
 
ساعی شدم  که سعی کنم در زیارتت
ترسم بمیرم و نرسم کربلای تو
31
0
موضوعمصائب امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزعصر عاشورا، شام غریبان و اسارت کاروان امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعر میرزا احمد عابد نهاوندی(مرشد چلویی)
قالبغزل
سبک پیشنهادینوحه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت