ز بس که نیزه نشسته به جسم پرپر تو

ز بس که نیزه نشسته به جسم پرپر تو
ورق ورق شده در قتلگاه دفتر تو
 
چقدر نیزه شکسته کنارت افتاده
چقدر تیر فرو رفته بین پیکر تو
 
هنوز از گلویت خون تازه می آید
هنوز بر سر نی جاری است کوثر تو
 
سر شکسته عباس آب آور را
نشانده اند سر نیزه ای برابر تو
 
چقدر لطمه زده روی گونه اش امروز
نمانده سوی نگاهی به چشم خواهر تو
 
زدند بر رخ ماه تو هیجده ضربه
که نیست نقطه سالم به صورت و سر تو
 
غروب گوشه گودال روضه می خواند
برای این همه زخم تن تو مادر تو
123
0
موضوعمصائب امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزقتلگاه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | تاسوعا (شهادت) حضرت اباالفضل العباس (علیه السلام) | مناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعر محمدرضا شمس
قالبغزل
سبک پیشنهادیواحد
زبانفارسی

حاج محمود کریمی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت