رفتن تو میزند آذر به خیلی چیزها

رفتن تو میزند آذر به خیلی چیزها
زُل زده از روی تل خواهر به خیلی چیزها
 
 گفتی ابن الحیدرم آخر نمیدانی مگر
میشود حُب علی منجر به خیلی چیزها
 
 دیده جای خالیت را آن سوار و دوخته
چشم بر گهواره بر معجر به خیلی چیزها
 
 روی پیشانی ز جای مُهر خون جاری شده
سنگ دارد میزند لشگر به خیلی چیزها
 
تیر را جای جلو از پشت در می آوری
گیر کرده ظاهرا از پر به خیلی چیز ها
 
 آن طرف از دور دیدم سارقی کرده کمین
چشم دارد او به انگشتر به خیلی چیزها
 
جا گرفته روی سینه شمر ملعون از قفا
میزند هی ضربه بر حنجر به خیلی چیز ها
 
 کاش تنها آن حرامی با گلویت کار داشت
میخورد این تیزی خنجر به خیلی چیزها
 
با قد خم مادرت آمد عیادت کرده ای؟
یاد پهلو یاد میخ ِدر به خیلی چیزها
127
0
موضوعمصائب امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزقتلگاه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | مناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | عصر عاشورا، شام غریبان و اسارت کاروان امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | هجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها) | عاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعر عباس احمدی
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی

حاج مهدی سلحشور
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت