بار بلا به شانه کشیدم به کودکی

بار بلا به شانه کشیدم به کودکی
از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی
 
از خیمه گاه تا ته گودال قتلگاه
دنبال عمه هام دویدم به کودکی
 
آن شب که در مقابل من عمه را زدند
فریاد الفرار شنیدم به کودکی
 
عمه اگرچه در همه جا شد سپر ولی
من ضرب دست شمر چشیدم به کودکی
 
آن شب که درخرابه سر آمد میان مان
چون عمه ام رقیه خمیدم به کودکی
 
با کعب نی لباس همه پاره پاره شد
بدتر ز اهل شام ندیدم به کودکی
 
یک سرخ مو زقافله ما کنیز خواست
این را به گوش خویش شنیدم به کودکی
 
در مجلس شراب که شخصیتم شکست
من آستین صبر جویدم به کودکی
50
0
موضوعشهادت امام باقر (علیه السلام)
گریزعاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | عصر عاشورا، شام غریبان و اسارت کاروان امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | ورود كاروان اسرا به شام و مجلس یزید امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرقاسم نعمتی
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی

حاج محمود کریمی
حاج سید رضا نریمانی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت