از شام تا هشام فقط ناامید شد

از شام تا هشام فقط ناامید شد
پیش رقیه آخر سر روسپید شد
 
از سَم گذشته بود, دلیل شهادتش
این بود که مصائب زینب شدید شد
 
جا داشت بود عمه رقیه کنار او
این درد هم به علت زهرش مزید شد
 
روضه شنیدنی ست ولی پشت خیمه او
دیده که گوشواره کجا ناپدید شد
 
پا می کشید و حجره چو گودال سرخ گشت
از بسکه محو روضه ی «او می کشید» شد
 
پس می بُرید از بدنش درخیال خود
تا اینکه ظهر نوبت«او می بُرید» شد
 
او می بُرید و قصه به جایی رسید که
سوم امام کرب وبلا هم شهید شد
16
0
موضوعشهادت امام باقر (علیه السلام)
گریزعاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | عصر عاشورا، شام غریبان و اسارت کاروان امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرمهدی رحیمی زمستان
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی

حاج محمود کریمی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت