یک سال نیم مانده غمت در گلوی من

یک  سال نیم مانده غمت در گلوی من
هر  روز وشب تویی همه جا روبه روی من
 
 در زیر آفتابم و تشنه شبیه تو
دنیا کشیده خنجر غم بر گلوی من
 
تصویر قتلگاه تو یادم نمی رود
یک بوسه از تنت شده  بود آرزوی من
 
از خاطرات آن شب مقتل کنار  تو
مانده هنوز لاله سرخی به روی من
 
یک لحظه چوب محمل و پیشانی ام شکست
تا رفت روی نیزه سرت پیش روی من
 
قاری روی نیزه شدی تا نگاه ها
آید به سوی نیزه نیاید به سوی من
 
سنگین ترین  غمم  غم دفن سه ساله بود
او رفت و رفت پیش شما آبروی من
 
بشکن سفال عمر مرا تا نفس کشم
دیگر بس است باده غم در سبوی من
67
0
موضوعوفات | مناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا حضرت زینب (سلام الله علیها) | حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریزعاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | شهادت حضرت رقيه بنت الحسين (سلام الله عليها)
شاعرموسی علیمرادی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت