- صفحه اصلی
- بین دیوار و در یک برادر دادم از دست
بین دیوار و در یک برادر دادم از دست
بین دیوار و در یک برادر دادم از دست
پهلوی مادرم فاطمه دیدم شکسته است
فرق شیر خدا دیدم دریده
دیده ام طشت خون، سر بریده
زینبم زینبم ام المصائب
ای خدا گشته پرپر تمام گلشن من
حوریان روضه خوان اسیری رفتن من
غم روی غم شرر زده به جانم
یک ستاره ندارد آسمانم
زینبم............
کوچه های مدینه حسن ، شد تیر باران
کربلا شد کفن ، بر حسینم سم اسبان
ای فلک ظلم تو اندازه اش نیست
گل من تاب نعل تازه اش نیست
زینبم........
ای گل سرخ من غرق خون دیدم تن تو
من کجا و سخن گفتن با دشمن تو
دست خود را به روی سر نهادم
مادرم فاطمه برس بدادم
زینبم........
یاد مسمار خونین کنم از تیغ قاتل
دشمنت روی سینه نشست من در مقابل
ای دریغا دگر مهلت ندارم
بهر یحیای خود طشتی بیارم
زینبم.....
خواهر کربلا مادر اشک و عزایم
ای خدا گشته پر پر تمام لاله هایم
کوهی از غم روی شانه کشیدم
مرگ شمع و گل و پروانه دیدم