یارب به حق مادرم خَلِّصنی یارَب

یارب به حق مادرم خَلِّصنی یارَب
یارب به جدّ اطهرم خَلِّصنی یارَب
 
او هم نوا با چاه شد من با سیه چال
من از علی تنهاترم خَلِّصنی یارَب
 
یارب به آن زندانیِ زندان کوفه
به عمه جانِ مضطرم خَلِّصنی یارَب
 
تا کی از این زندان به آن زندان خدایا
ذکر و دعای آخرم خَلِّصنی یارَب
 
تا کی نبینم ای خدا معصومه‌ ام را
دل تنگِ روی دخترم خَلِّصنی یارَب
 
زندان تاریک و نمورم مثل قبر است
خاک سیه شد بسترم خَلِّصنی یارَب
 
بین قفس بسته چرا صیاد بی رحم
زنجیر بر بال و پرم خَلِّصنی یارَب
 
زیر غل و زنجیر و ضرب تازیانه
چیزی نماند از پیکرم خَلِّصنی یارَب
 
شلاق خون گرید به حال غربت من
زخمی شده پا تا سرم خَلِّصنی یارَب
 
تا کی زند سیلی به رویم این یهودی
شد تار چشمان ترم خَلِّصنی یارَب
 
راضی به مرگ خود شدم از بس که گوید
او ناسزا بر مادرم خَلِّصنی یارَب
 
هر لحظه خون می ریزد از زخم گلویم
یاد گلوی اصغرم خَلِّصنی یارَب
35
0
موضوعشهادت امام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
گریزشهادت حضرت علی اصغر (علیه السلام)
شاعرعبدالحسین میرزایی
قالبغزل
سبک پیشنهادیواحد
زبانفارسی

حاج محمدرضا طاهری
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت