پربسته بود ... وقت پریدن توان نداشت

پربسته بود ... وقت پریدن توان نداشت
مرغی که بال داشت ولی آسمان نداشت
 
خوکرده بود با غم زندان خود ولی
دیگر توان صبر در آن آشیان نداشت
 
جز آه زخم های دهن باز کرده اش
در چارچوب تنگ قفس همزبان نداشت
 
آنقدر زخمی غل و زنجیر بود که
اندازه ی کشیدن یک آه جان نداشت
 
زیر لگد صداش به جایی نمی رسید
زیر لگد شکست و توان فغان نداشت
 
با تازیانه ساخت که دشنام نشنود
دیگر ولی تحمل زخم زبان نداشت
 
هرچند میزبان تنش تخته پاره شد
هرچند روی پل بدنش سایبان نداشت
 
دیگر تنش اسیر سم اسب ها نشد
دیگر سرش به خانه نیزه مکان نداشت
114
0
موضوعشهادت امام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
گریزمصائب امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرمحمد علی بیابانی
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی

حاج محمدرضا طاهری
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت