کنار طشت طلاست فاطمه مهمان من

کنار طشت طلاست فاطمه مهمان من
چوب مزن ای یزید! بر لب و دندان من
 
با چه دلی می‌زنی برلب من خیزران
کز همه دل می‌برد نغمه‌ی قرآن من
 
گر چه تحمل کنم ضربه‌ی چوب تو را
تاب مرا می‌برد گریه‌ی طفلان من
 
تا که نگاه افکنم بر رخ اطفال خود
دور زند دم به دم، دیده‌ی گریان من
 
تا نرود از اسف، صبر و قرارش ز کف
زینب من می‌شود دست به دامان من
 
ناله‌ی من بر ملاست، مقتل من کربلاست
شام بلا آمده شام غریبان من
 
با چه گنه می‌کنی لعل لبم را کبود؟
بر سر و صورت بس است زخم فراوان من
 
سرم به شام بلا، زینت طشت طلا
زیر سم اسب‌ها پیکر عریان من
 
طشت ز سوز درون سوخت و فریاد زد
چوب تو هم گریه کرد بر لب عطشان من
 
سوز دل اهل دل در نفس «میثم» است
در شرر شعر اوست ناله و افغان من
199
0
موضوعورود كاروان اسرا به شام و مجلس یزید امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزقتلگاه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرغلامرضا سازگار
قالبغزل
سبک پیشنهادیواحد
زبانفارسی

حاج محمد جواد احمدی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت