هر جا سخن از زینب و دروازه شام است

هر جا سخن از زینب و دروازه شام است
ساکت به تماشا منشینید حرام است
 
دستی که به سر می زنی از این غم عظمی
یادآور فرق سر و سنگ لب بام است
 
یک سر به سر نیزه عیان است ببینید
مانند هلال است ولی ماه تمام است
 
هجده قمر از نوک سنان تابد و مردم
پرسند ز هم پس سر عباس کدام است؟
 
مردم نزنید از همه سو سنگ بر این سر
والله امام است امام است امام است
 
زوار برادر شده بر نی سر عباس
هم اشک به رخ هم به لبش عرض سلام است
 
هر کوچه پر از هلهله و خنده و شادی است
از شام بپرسید مگر عید صیام است؟ .... !
 
با یاد سر و چوب و لب و ناله زینب
انگار جهان در نظرم مجلس شام است
 
باید همه از مرد و زن شام بپرسید
ناموس الهی ز چه در محضر عام است ؟
 
هر خانه که در سوگ حسین است سیه پوش
"میثم"در آن خانه غلام است غلام است
113
0
موضوعورود كاروان اسرا به شام و مجلس یزید امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزتاسوعا (شهادت) حضرت اباالفضل العباس (علیه السلام)
شاعرغلامرضا سازگار
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت