می رسد روضه به یک طشت خدا رحم کند

می رسد روضه به یک طشت خدا رحم کند
 خیزران کاش به زخم دل ما رحم کند
 
 چند جای لبت از چوب ترک خورده حسین
 زخم چشمان ترت باز نمک خورده حسین
 
 با سرت خنده کنان حرمله بازی می کرد
 خیزران با دل یک قافله بازی می کرد
 
 مگر از خاطره ام می رود آن بزم عذاب
 می چکید از لب آن مردک سرمست شراب
 
 خواهرت می رسد از راه طنابی بر دست
 دشمنت دور سرت پیک شرابی در دست
 
 مست بود و به دهانش غزلی کفر آمیز
 تکیه می کرد به ضرب المثلی کفر آمیز
 
 دخترت خواست روی پنجه ی پا برخیزد
 به تماشای تو در طشت طلا برخیزد
 
هر چه کردم نگذارم به تو سوگند نشد
 خیزران از لب و دندان تو دل کند نشد
39
0
موضوعورود كاروان اسرا به شام و مجلس یزید امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریز
شاعرحسن کردی
قالبمثنوی
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت