رگ پهلوم گرفته ، به بدن دست نزن

رگ پهلوم گرفته ، به بدن دست نزن
فضه بی یاری اسماء به تن دست نزن
 
قصد دارم خودم از جای خودم برخیزم
پیش چشم علی اصلا تو به من دست نزن
 
جابجا کردن من باعث این شد که فقط
جانم از درد بیاید به دهن…دست نزن
 
زخم چسبیده به پیراهن و خشکش زده پس
خیلی آرام به آن آب بزن ، دست نزن
 
حال من خوب شده پس تو دگر کار نکن
اصلا امروز نظافت قدغن ، دست نزن
 
اشک طفلان مرا پاک کن اما هرگز
به رگ غیرت چشمان حسن دست نزن
 
به علی هم بگو از گریه ی زینب بگریز
قبل از آنی که بخوابد به کفن دست نزن
 
نیتت خیر ، دمت گرم ،ولی جان علی
رگ پهلوم گرفته ، به بدن دست نزن
23
0
موضوعایام بستری در خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها)
گریزماجرای کوچه (فدک) حضرت زهرا (سلام الله علیها)
شاعرحسین قربانچه
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی

حاج مهدی اکبری
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت