در نیزه می آید سرت, ای وای بر من

در نیزه می آید سرت, ای وای بر من
مانده به صحرا پیکرت, ای وای بر من
 
چون خانه ما در مدینه, خیمه ها سوخت
با ناله های مادرت, ای وای بر من
 
گهواره رفتُ و در هوای گوشواره
چنگ است و گوش دخترت, ای وای بر من
 
خیره به انگشت و نگینش ساربان است
وای از تو و انگشترت, ای وای بر من
 
وا شده به رویم آب, اما روی نیزه
پهلو زده آب آورت, ای وای بر من
 
گم شده میان نیزه ها جسم شریفت
حرفی بزن با خواهرت, ای وای بر من
 
بی تو از اینجا رفتنم امکان ندارد
همراه هستم با سرت, ای وای بر من
 
بر روی نیزه سنگ خوردی تا بخواند
عهد و فرج سرلشگرت, ای وای بر من
117
0
موضوعمناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا | ورود كاروان اسرا به شام و مجلس یزید | ورود اهل بیت (علیهم السلام) به کوفه حضرت زینب (سلام الله علیها) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزعصر عاشورا، شام غریبان و اسارت کاروان امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرحسین ایمانی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت