تنها نسوخت از شرر زهر حنجرت

تنها نسوخت از شرر زهر حنجرت
آتش رسید بر جگر و جسم لاغرت
 
یکبار غرق خون لبت از زهر شد ولی
عمری چکید خون دل از دیده‌ی ترت
 
از کوچه های تنگ عبورت فتاد و بعد
یاد آمد از کبودی رخسار مادرت
 
گرچه شکسته اند درِ خانه را ولی
دیگر لگد نخورد به پهلوی همسرت
 
با ترس کودکت وسط شعله میدوید
زخمیِ خارها نشده پای دخترت
 
با دست بسته مجلس اغیار رفته ای
اما سر بریده نبوده برابرت
 
از سوز زهر پا به سرت آب شد ولی
شکر خدا که باز بُوَد روی تن، سرت
 
پیراهن شما که به غارت نرفته است
عریان نمانده جسم تو در پیش خواهرت
 
شکر خدا که چکمه به جسم شما نخورد
خاکی دگر نگشته دهان مطهرت
 
شکر خدا که پیکرت آقا به هم نریخت
در زیر نعل اسب نشد نرم پیکرت
 
دلتنگ آستان بقیعم، خدا کند
شائق شود به لطف نگاه تو زائرت
14
0
موضوعشهادت امام صادق (علیه السلام)
گریزهجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها) | ماجرای کوچه (فدک) حضرت زهرا (سلام الله علیها) | ورود كاروان اسرا به شام و مجلس یزید امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | قتلگاه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | عصر عاشورا، شام غریبان و اسارت کاروان امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرمحمود اسدی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت