می سوخت بین شعله ها بال و پر تو

می سوخت بین شعله ها بال و پر تو
آتش نشد شرمنده از موی سر تو
 
از نعره مستانه یک نامسلمان
آن شب پرید از خواب شیرین دختر تو
 
دست خدا را باز بستند این جماعت
آقا چه خالی بود جای مادر تو
 
با رفتن تو آسمان هم گریه می کرد
آن شب نبود عمامه ای روی سرتو
 
پای برهنه پشت یک مرکب دویدن
نگذاشت نایی در میان پیکر تو
 
در کوچه های خلوت شهر مدینه
تنها غریبی بود یار و یاور تو
 
دیدند خیلی داغدار کربلایی
شام غریبان شد به پا در محضر تو
 
جای هزاران سحده شکرانه دارد
خنجر نیامد بر ضریح حنجر تو
84
0
موضوعشهادت امام صادق (علیه السلام)
گریزعصر عاشورا، شام غریبان و اسارت کاروان امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | عاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرمحمد حسین رحیمیان
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی

حاج میثم مطیعی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت