برهم بساط شادی کاشانه می‌زنی

برهم بساط شادی کاشانه می‌زنی
وقتی که حرف رفتن از این خانه می‌زنی
 
 
کم‌کم که برگ‌برگ درخت می‌شود کبود
رنگ خزان به چهره‌ی گلخانه می‌زنی
 
با هر نفس چو شمع سحر ذوب می‌شوی
آتش به بال کوچک پروانه می‌زنی
 
تنها زمان دیدن بابا به چهره‌ات
دیدم تبسمی که غریبانه می‌زنی
 
 
دیشب که خواب چشم مرا لحظه‌ای ربود
دیدم دوباره موی مرا شانه می‌زنی
1
0
موضوعایام بستری در خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها)
گریز
شاعرحسن لطفی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت