بر زینب مظلومه شبِ تار رسیده

بر زینب مظلومه شبِ تار رسیده
ناموس خدا بر سر بازار رسیده
 
دروازه‌ی ساعات پُر از مردم شامی‌ست
بر گوش همه خنده‌ی انظار رسیده
 
بر سوختگان در عوض تسلیت و گل
هم آتش و خاکستر و هم خار رسیده
 
بر عترت پیغمبر اسلام در این شام
از قوم یهودی غم و آزار رسیده
 
ترسم فکَنَد از سرِ نیزه به زمینش
سنگی که به پیشانیِ سردار رسیده
 
دیدند که چون حجله‌ی خون کرده رخش را
تیری که به چشمان علمدار رسیده
 
با خواندن قرآنِ تو ای ناطق قرآن
مرهم به دل خسته و بیمار رسیده
 
بنویس «وفایی» که پی محو ستمگر
زینب نه، بگو حیدر کرار رسیده
16
0
موضوعمناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا | ورود كاروان اسرا به شام و مجلس یزید حضرت زینب (سلام الله علیها) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریز
شاعرسید هاشم وفایی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت