این اسارته داداش یا قتلگاه

این اسارته داداش یا قتلگاه
نیمی از قافله جون داده تو راه 
ای پناه عالمین نگاهی کن 
بی پناهیم بی پناهیم بی پناه 
 
بعد از اون رنجی که تو راه کشیدیم
بعد از اون همه جسارت که دیدیم 
حالا باید همه آماده بشیم 
دم دروازه ساعات رسیدیم 
 
 
دستامون بسته شده کنار هم 
یه طرف طناب به بازوی منه
یه طرف به گردنه زین العباد 
سر سلسله به دست دشمنه 
 
پریشون وارد شهر شام شدیم
از رو نیزه احوال ما رو ببین 
تازیونه می زنن که راه بریم 
راه بریم بچه ها میخورن زمین
 
دستی که برای ما حجاب میشد 
حالا بسته است تو بگو چی کار کنیم 
میون نامحرما گیر افتادیم 
کاش می شد از این قفس فرار کنیم 
 
باورم نمیشه نامسلمونا 
مارو خارجی داداش صدا کنن
اگه میتونی یه کم قرآن بخون
تا مارو کمتر اینا نگا کنن
 
اینا سنگم میزنن ولی داداش 
میسوزه دلم برای بچه هات 
تا میشد پناهشون شدم ولی 
حالا هی با گریه میزنن صدات 
 
 
خیلی سخته گذر از این مرحله 
کاش فقط سنگ میزدن به قافله 
بارون آتیش و ما چی کار کنیم 
دستامون بسته شده با سلسله
 
بعد از اون کوچه های آتیش و سنگ 
که تن ما پره از کبودیه 
سخت ترین مسیر ما تو این دیار 
رد شدن از کوچه یهودیه
27
0
موضوعمناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا | ورود كاروان اسرا به شام و مجلس یزید حضرت زینب (سلام الله علیها) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریز
شاعرموسی علیمرادی
قالبچهار پاره
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی

حاج محمدرضا طاهری
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت