از تیرگیِ شام، دل آسمان گرفت

از تیرگیِ شام، دل آسمان گرفت
وقت ورود شد، نَفَسِ کاروان گرفت
 
ذُریه‌ی بتول، اسیران سلسله
باران سنگ بر سرشان ناگهان گرفت
 
رأسی که بود بر سر نیزه، نشانِ عشق
پیرزن یهودیه اورا نشان گرفت
 
راهی نبود از در دروازه تا به کاخ
از صبح تا غروب ولیکن زمان گرفت
 
اشکِ سرِ بریده درآمد که خواهرش
جا در میان مجلسِ نامحرمان گرفت
 
ای دختر علی چقدر داغ دیده‌ای! 
این روزگار از تو چه سخت امتحان گرفت
 
با زجرِ نانجیب، شبی روبرو شُد و
این‌گونه شد رقیه که لکنت زبان گرفت
12
0
موضوعورود كاروان اسرا به شام و مجلس یزید امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزمناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا حضرت زینب (سلام الله علیها) | شهادت حضرت رقيه بنت الحسين (سلام الله عليها)
شاعرمحمد جواد مطیع ها
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت